یکی از ویژگیهای بحرانهای اخیر در خاورمیانه، شامل جنگ غزه، حمله به کشتیها در دریای سرخ و تقابل بین آمریکا و گروههای شبهنظامی، بیتفاوتی بهای نفت درباره آنها بوده است. بهای نفت برنت که در 6 اکتبر 84.58 دلار در هر بشکه بود، در 9 اکتبر، یعنی دو روز بعد از حمله حماس به اسرائیل، به 88.15 دلار افزایش یافت. این افزایش حدود دو هفته ادامه یافت و در حوالی 20 اکتبر به حداکثر خود در دوره چهارماهه اخیر یعنی 92.38 دلار رسید و بعد از آن رو به کاهش نهاد و در کف خود در این دوره حتی با وجود هدفگیری برخی کشتیها در دریای سرخ به 73.24 دلار سقوط کرد و دیروز به حدود 82 دلار رسید. این روند نشان میدهد که نهتنها جنگ غزه؛ بلکه حملات حوثیها به برخی کشتیها و نیز تقابل بین آمریکا و برخی گروههای شبهنظامی در روزهای بعد از کشتهشدن سه سرباز آمریکایی نیز در مجموع تأثیر چندانی بر بهای انرژی نداشته و بازار نفت اهمیت چندانی برای سروصداهای ناشی از این بحرانها قائل نبوده است.
البته واکنشی که بازار نفت در دو هفته اول جنگ غزه نشان داد و در نتیجه آن بهای نفت به حدود 92 دلار افزایش یافت، درخورتوجه است. دلیل این واکنش در آن دوره را میتوان نگرانی بازار از احتمال گسترش جنگ در منطقه و احیانا درگیرشدن ایران و رسیدن نایرههای جنگ به خلیج فارس دانست. با روشنشدن اینکه هیچیک از بازیگران دولتی و غیردولتی طالب گسترش جنگ نیستند، خیال بازار راحت شد و بهای نفت به طور مستمر و با وجود بحران دریای سرخ رو به کاهش نهاد. اکنون ممکن است ارزیابی فعالان بازار نفت این باشد که جنگ غزه اوج خود را طی کرده و از این پس فقط ممکن است به صورت یک درگیری محدود منطقهای به دور از حوزهها و مسیرهای نفتی برای مدتی طولانی ادامه یابد.
گزارشهایی که به نقل از منابع اطلاعاتی آمریکا منتشر شده و حاکی است که اسرائیل تاکنون از رسیدن به اهدافش در غزه ناتوان بوده، نشان میدهد که اسرائیل ممکن است مدتها همچنان در باتلاق غزه گرفتار بماند. به دیگر سخن، اسرائیل فراتر از آنچه تاکنون انجام داده و نتیجه آن 27 هزار قربانی غیرنظامی بوده، امکان دیگری برای تشدید تنش نخواهد داشت. در چند هفته گذشته، فعالیت انصارالله در دریای سرخ نیز ممکن است مشمول برداشت مشابهی شده باشد؛ یعنی فرض فعالان بازار این باشد که از یک سو یمنیها نیز حداکثر کارایی خود را نشان دادهاند و از سوی دیگر تصمیم آمریکا و برخی متحدانش نیز برای کنترل و مهار حسابشده اوضاع به قوت خود باقی بماند.
نتیجه چنین وضعی نیز میتواند مزمنشدن این مشکل و ادامه کنترلشده آن در سطح کنونی برای ماههای متمادی باشد. در این زمینه البته یک سؤال همچنان وجود دارد و آن اینکه آیا محتمل است که راست افراطی اسرائیل در مواجهه با بنبست در غزه دامنه ماجراجوییهای خود را گسترش داده و دست به تعرضاتی جدی علیه برخی بازیگران دولتی و غیردولتی در منطقه بزند. برخی حملات به برخی اهداف در سوریه و لبنان این نگرانی را افزایش داد؛ اما تاکنون با خویشتنداری طرفهای مقابل از گسترش جنگ اجتناب شده است.
درباره علل حساسیت اندک بازار نفت به سه بحران اشارهشده، چند دلیل میتوان ذکر کرد: 1- این بحرانها در خارج از حوزهها و مسیرهای نفتی جریان دارد. 2- ضعف تقاضا در بازار نفت که ازجمله ناشی از کاهش تولید در چین، آلمان و برخی کشورهای دیگر است، موجب تحت فشار قرارگرفتن طرف تقاضا شده و به ثبات بازار کمک کرده است. رسیدن تولید نفت آمریکا به بیش از 13 میلیون بشکه در روز و لغو برخی تحریمهای نفتی ونزوئلا نیز بر بازار تأثیر داشته است. 3- تنها حدود یکدهم تجارت جهانی و حدود 10 درصد نفت انتقالی از طریق دریا از دریای سرخ عبور میکند. اگرچه مطابق اعلام مصر حجم تردد در کانال سوئز در ماه ژانویه 46 درصد کاهش یافته؛ اما کشتیها به هر حال محمولههای خود را هرچند با قدری تأخیر از مسیر آفریقا به مقصد رساندهاند.
4- فعالان بازار نفت مطلع هستند که سیاست عمومی دولت بایدن در سال انتخابات اجتناب از هر اقدامی است که بتواند موجب افزایش بهای نفت در بازار جهانی و بهای بنزین در آمریکا شود. سؤالی که در این زمینه مطرح است، این است که آیا ممکن است دولت بایدن تحت تأثیر فشارهای جمهوریخواهان دست به اقداماتی برای اِعمال سختگیرانه تحریم نفتی علیه ایران بزند یا خیر. 5- شناورهای برخی کشورها مانند چین و روسیه از شمول حملات حوثیها خارجاند. عربستان همچنان میتواند نفت خود را از دریای سرخ و کانال سوئز صادر کند، ضمن اینکه آتشبس سعودیها و امارات با حوثیها و شرکتنکردن عربستان و امارات در ائتلاف دریایی آمریکا ممکن است موجب مصونیت کشتیهای سعودی و اماراتی از حملات شده باشد./شرق