بهبودی روابط ایران و عربستان که به میزبانی چین اتفاق افتاد و بعد از پنج روز مذاکرات فشرده در پکن و به میزبانی عالی ترین سطح سیاست خارحی این کشور میان علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان با همتای عربستانی اش انجام شد، چند درس و نکته دارد.
نخست این که این اتفاق پیروزی مهم برای چین محسوب می شود. شاید بتوان گفت این نخستین اقدام موفق چین در ایفای نقشی فرامنطقه ای و در خاورمیانه است که قبلا در اختیار ایالات متحده امریکا بود. حالا چین می رود تا جای خالی را امریکا پر کند و اعتمادی که پیش از این کشورهای منطقه به امریکا داشتند را این بار به چین داشته باشند. به عبارت دیگر چین می رود تا جای امریکا را در منطقه برای کشورهای غرب آسیا بگیرد.
نکته سوم این که این نظریه که ابرقدرت ها در کنار اختلافات دوجانبه، در کنترل بحران ها و در سطح قدرت های منطقه با یکدیگر همکاری می کنند و این همکاری منافاتی به اختلافاتشان ندارد، عملیاتی شد. با شناختی که از چین در روابط با آمریکا داریم، قطعا سیاسیون چینی با سیاسیون امریکا هم آهنگ بودند و بی گدار به آب نزدند و دقیقا آگاهانه و با یک هماهنگی سطح بالا این کار را پیش بردند و به نتیجه رساندند.
نکته چهارم، این طور به نظر می رسد که توازن/ادغام در چارچوب قدرت مخرب دلار آمریکا بر ایران و روابط مجبوری جمهوری اسلامی با چین جواب داده است. اینکه در این معادله جمهوری اسلامی ایران را بازی دادند یا خیر؛ بماند که خود بحث دیگری است، اما آنچه روشن است این است که ما در تلطیف روابط چین با امریکا موثر بودیم و این تاثیر را به روشنی می بینیم و خواهیم دید. در عین حالی که ابزار فشار امریکا ما را به سمت تکیه به چین ولو از روی اجبار هل داد.
در آخر این که این جمله دونالد ترامپ، رئیس جمهوری سابق ایالات متحده که همواره با تحقیر می گفت: «بدون حمایت آمریکا عربستان دوهفته دوام نمی آورد» ظاهراً دیگر مصداق ندارد و بی اعتباری آن اکنون ثابت شده است.