نویسنده: مدی الفاتح
اکثر کشورهای جهان در طول یک سال گذشته شرایط سخت اقتصادی را شاهد بودند. میان پیامدهای گسترده تعطیلی و محدودیتهای ناشی از همهگیری کرونا که بیش از دو سال جهان را به خود مشغول کرده بود و جنگ اوکراین که تأثیر آن از کشورهای شرکت کننده در آن فراتر رفت، سردرگمی منحصربفردی در زنجیره تامین رخ داد که در قیمتها و وضعیت کلی بازارهای جهانی بازتاب یافت.
استقبال از این بحران جهانی یکسان نبود. از یک سو برخی کشورها با اتخاذ اقدامات حمایتی در کاهش تاثیرات تورم بر مردم خود سعی داشتند، در حالی که سایر کشورها کاری جز بهانه آوردن به اینکه این بحران جهانی است کاری دیگری نکردند و به این ترتیب شهروندان خود را رها کردند تا به تنهایی با سرنوشت خود روبه رو شوند. از سوی دیگر برخی کشورها سیاست سختگیرانهتری را دنبال کردند و از این وضعیت به عنوان توجیهی برای افزایش مالیات و توجیه سقوط ارزش پول داخلی استفاده کردند.
در اروپا، شوک بزرگ بود؛ زیرا این قاره تحت تأثیر بحران انرژی و افزایش قیمت گاز و همچنین تحت تأثیر تورم قرار گرفت. بر این اساس، کاهش قدرت خرید اروپاییها را مشاهده کردیم و دیدیم که چگونه یورو به موازات افزایش عمومی و ناگهانی قیمتها، شاید برای اولین بار کاهش واقعی ارزش خود در برابر دلار را شاهد بود. شوک اروپاییها دردناک تر از سایرین بود. اروپاییها برخلاف کشورهای در حال توسعه به این افزایش شدید و ناگهانی قیمتها عادت نداشتند.
در مورد اتکا بر انرژیهای جایگزین تجدیدپذیر باید گفت نیازمند زمان و هزینه زیادی است تا از نظر اقتصادی مقرونبهصرفه باشد و نمیتوان آن را راهحلی سریع و فوری در نظر گرفت.
سیاستمداران کشورهای در حال توسعه که با مشکل مواجهاند و منتظرند کشورهای اروپایی از بدهیهای آنها چشم بپوشانند و اقتصاد آنها را به سمت روشنایی سوق دهند، شاید باید این حقایق را مد نظر قرار دهند. اگر اروپاییها در زمان رفاه خود حتی یک سنت هم نمیپرداختند مگر اینکه یقین داشتتند که ده برابر به آنها برمی گردد؛ بنابراین وضعیت امروز چه خواهد بود؟ در مقابل آنچه عرضه میکنند، اگر اصلا این کار را انجام دهند، چه چیز خواهند گرفت؟
منبع: القدس العربی