آغاز جنگ اوکراین با نیات غرب و هوشمندی رئیسجمهوری روسیه، آقای پوتین برای احیای «روسیه تاریخی» مواجه شد و نظم جدید از زیر آوارهای جنگ اوکراین در حال بیرون آمدن است و از طرفی این مسئله صرفاً مرتبط با مرز جغرافیایی و زیستبوم جنگ اوکراین نیست؛ بلکه در صحنه، نبرد دومی بین اردوگاههای شرق و غرب به وجود آمده و دنیای تکقطبی به طور جبرانناپذیری در حال عقبنشینی بوده و نظم جهانی چندقطبی در حال تولد و شکلگیری است. به عبارت سادهتر، ایالات متحده دیگر پلیس جهان نیست و دوران نظم جهان مبتنی بر هژمونی امریکا به سر رسیده است.
سؤال اساسی آن است که بر اساس پیشینههای تاریخی، ازجمله جنگ جهانی دوم، در حال حاضر چه کشورهایی در کدام مناطق جغرافیایی قربانی سیاستهای بیثباتی و جنگافروزی امریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی با موجودیت موقت خواهند شد؟ پاسخ این است که قطعاً قربانی اول، در منطقه اروپا «اوراسیایی» اوکراین، و سپس کشورهای اروپای «اطلسی» و در منطقه قرهباغ و قفقاز قربانی دوم کشور جمهوری آذربایجان و ممکن است در آسیای مرکزی، کشور قزاقستان به عنوان قربانی سوم و نهایتاً در شرق، تایوان باشد.
آنچه مسلم است این که امریکاییها خطر افول خود را بهخوبی احساس کردهاند و در همه نقاط جهان بسیار فعال شده اند، سفر اخیر وزیر امور خارجه امریکا به آسیای مرکزی نشانه این امر است که آنها میخواهند یک پایگاه هوایی «ایالات متحده – ناتویی» را برای محدودسازی چین، روسیه و ایران در صحنه آسیای مرکزی ایجاد کنند. در واقع غرب به آسیای مرکزی بهعنوان منبع ثروت آینده در حوزه امنیت غذایی و انرژی نگاه میکند و از طرفی هدف اصلی آنان ایجاد ناآرامی در آسیای مرکزی و منطقه قفقاز برای ایجاد بیثباتی جهت جلوگیری از نظم منطقهای جدید است. به نظر میرسد غرب با همکاری رژیم صهیونیستی با موجودیت موقت از فقدان اعتمادبهنفس کشورهای آسیای مرکزی استفاده می کند و درصدد ایجاد برنامههای سودجویانه خویش هستند.
در منطقه غرب آسیا بررسی و واکاوی دقیق جمهوری اسلامی ایران در نظم بینالملل آینده از دو جهت حائز اهمیت است: اول، موقعیت و جایگاه ایران در بطن تحولات منطقه بهعنوان یک بازیگر اثرگذار و اثرپذیر ایجاب میکند که تحولات با یک نگاه کارشناسی دقیق مبتنی بر منافع امنیت ملی در صحنههای مختلف مورد بررسی قرار گیرد. دوم، تولید علم با نگاه زیستبوم به تحولات منطقهای از طریق رسانههای مختلف با مشارکت اندیشکدهها در حوزههای ژئوپلیتیک مورد توجه باشد تا بتوان رویکرد و نگاه متفاوت به نظم جدید جهانی و سیر تحولات جاری در عرصه منطقهای و بینالمللی ایجاد کرد. در واقع ج.ا.ایران باید در زمینه پیدا کردن جایگاه حقیقی و اساسی خویش در نظم بینالملل آینده تلاش کند. ایران بهعنوان قدرت منطقهای در منطقه قدرتمند درصدد توسعه، مدرن سازی و روشمند کردن برنامههای راهبردی خویش با سایر کشورهای تأثیرگذار از جمله روسیه، چین، هند و سازمانهای بینالمللی در برنامههای حوزه ترانزیت، انرژی، تجارت و کریدورهای ریلی، جادهای و دریایی است.
آنچه مسلم است این که در حال حاضر شاهد حضور قدرتمند جبهه مقاومت با محوریت ج.ا.ایران در مقابل جبهه غرب هستیم و این محور مقاومت بر پایه محبت و معنویت شکلگرفته که در مفهوم جغرافیایی خود بهصورت دولت مقاومت گسترشیافته است. مفهوم لغوی کلمه مقاومت دارای معنای بسیار مهمی ازجمله محبت، قدرت، امنیت، وحدت و تربیت است. در مفهوم ژئوپلیتیک محور مقاومت نیز دارای دو بال هستیم؛ یکی سلطه و دیگری مقاومت، برایناساس ما شاهد دو نوع ائتلاف هستیم یکی سازش و دیگری مقاومت. جبهه مقاومت موجب شد تا ضمن مبارزه با سلطه و استکبارستیزی، موجب شکلگیری و ثبات دولت مقاومت و از طرفی، وزن ژئوپلیتیکی ایران در منطقه را در ابعاد مختلف از جمله جایگاه آن در نظم بینالملل آینده را تغییر اساسی و بنیادی دهد.
در واقع اصل طلایی «نه شرقی، نه غربی» سرمایه بنیادین ج.ا.ایران برای ورود به نظم جدید بینالملل است. ایران در قامت یک قدرت منطقهای با تاریخ و ارزشهای اسلامی و باستانی میتواند در صورت پیشگرفتن بینش جامع و سیاستگذار هوشمندانه در حوزههای گوناگون بهویژه در اقتصاد و تجارت بینالمللی سهم تاریخی خود را در این دوران گذار بر عهده بگیرد. در الزامات این نقشآفرینی بهحداقلرساندن تنش در منطقه بهویژه با همسایگان، زدودن موانع تولید و تجارت و پرهیز از افتادن در دام عملیات رسانهای و صفآرایی میان قدرتهای بزرگ است. مهمتر از اینها، تکیه و اعتماد به مردم بهعنوان موتور محرکه رشد و توسعه ملی جایگاهی بیبدیل در آمادهسازی ایران در حرکت بهسوی آینده پرتلاطم اما درخشان دارد و به همین دلیل است که تقویت عنصر جمهوریت امروز بیش از هر زمانی در چهار دهه گذشته، اهمیت پیدا میکند. آیندۀ جایگاه ج.ا.ایران در نظم بینالملل آینده مبتنی بر کسب قدرت راهبُردی در میان بازیگران منطقهای و فرامنطقهای خواهد بود و تحقق این راهبرد میتواند به اشکال زیر انجام شود:
شکلگیری ائتلافهای ژئوپلیتیکی جدید؛
پیشرفت در حوزه فناوری و گسترش تسلیحاتی؛
افزایش گستره سلاحهای دوربرد مانند انواع موشکها
رقابت برای قلمروسازی بهعنوان بازیگر مهم و قدرت منطقهای
تلاش برای دستیابی به قدرت راهبُردی و تعیینکننده از طریق فنّاوریهای اطلاعاتی جدید
نویسنده: دکتر جواد معصومی، پژوهشگر بینالملل