آخرین اخبار
۰۳ دی ۱۴۰۲ - ۱۵:۵۲
تنگنایی که امریکا و اسرائیل خود را در آن می بینند

غزه: نگاهی کوتاه به تاریخ دیروز و به میدان نبرد امروز

بازدید:۴۷۹
بهاء الدین بازرگانی گیلانی در یادداشتی می نویسد: وفاداری سیستماتیک امریکا به اسرائیل، مدتهاست که برجسته ترین متخصصان مسائل راهبردی را نیز گیج و مبهوت کرده است. حتی کسینجر، یهودی ی "واقعگرا" که جانبداری فطری او از صهیونیسم، زبانزد است، زمانی، تمام قد وارد جزئیات کار شد و نهایتا خود را با مردمانی بی منطق و عهد عتیقی مواجه دید که بر سر تملکِ به اصطلاح "سرزمین موعود"، به ستیز  با هم پرداخته اند.
کد خبر : ۶۱۰۷۱

 اگر یهودیان در طول چند هزار سال گذشته، زیر حاکمیت باستانیان و رومیان و نصرانیان و مسلمانان توانستند کم و بیش با صلح و امن در این منطقه، زیست مشترک داشته باشند، از اکتبر 2023 دیگر نمی توانند. به نظر می رسد که یهودیان باید در یک تکرار تاریخی، دوباره به تقصیر، راه سرگردانی و انقطاع را در پیش بگیرند. زندگی کردن در یک محیط پیرامونی بشدت آنتاگونیست، آن هم در این دورۀ انتقال بحرانی که جوامع و ملت های عرب و مسلمان در رجعت تاریخی به سوی اعاده حقوق اساسی و جایگاه تاریخی به یغما رفتۀ خود، وارد عرصه شده اند، برای یهودیان بسیار دشوارتر از گذشته شده است. به دور از کارزارهای روانی و تبلیغاتی رسانه ای روز، واقعیت روشن  این است که در طول حدود 80 سال اخیر اینها خیلی بد عمل کردند، تا توانستند باد کاشتند و حالا دارند  طوفان درو می کنند. مخصوصا تراژدی امروز غزه نقطه عطف در این دوران انتقال تاریخی و لکه ننگ پاک نشدنی بر دامان اسرائیلی ها  و حامیان غربی شان است. این فاجعۀ رقت بار، در عصر و زمانه ای رخ می دهد که بشریت به اوج اعلای تکامل فکری خود رسیده و جوامع انسانی، توسعه یافته ترین مدنیت مدرن و یک پیکری خودآگاهانه و تمام عیار را تجریه می کند.

 

 

 

یک پیرمرد دنیا دیده یهودی امروز، در خیابان های نیویورک با آه و تشویش به اقصای تاریخ می نگرد و از این همه حمایت افراطی و نوازش یکسویه ایالات متحده از یهودِ پساهلوکاست، بر خود می لرزد و ناخودآگاه مناسبات ناخوشایند دوران جوانی در خیابان های وین و برلین را به ذهنش خطور می دهد. نوازش و ادغام یهودیان در امریکا که با جدایی و تبعیض بر  سیاهان و رنگین پوستان مرادف است و حاکی از تشدید سیر قهقرایی "جهانی نگری" در ایالات متحده است، خاطر یهودیان را ٱشفته میکند. یک جوان دانشجوی یهودی نیز امروز در پردیس دانشگاههای هاروارد و پرینستون و کمبریج و اکسفورد و امثالهم، خود را در انزوا و در معرض مخاطرۀ تشدید یهودستیزی ناشی از قصابی موحش زنان و کودکان در غزه می بیند و خود را دوباره قربانی وآلت دست کانون های قدرت و سیاست در ٱمریکا و در غرب احساس می کند. این هردو، امروز، هرچه بیشتر خود را با صهیونیسم که زائیدۀ سیاست بعد از جنگ غرب است بیگانه و مظنون می بیند.

 

 

وفاداری سیستماتیک امریکا به اسرائیل، مدتهاست که برجسته ترین متخصصان مسائل راهبردی را نیز گیج و مبهوت کرده است. حتی کیسینجر، یهودی ی "واقعگرا" که جانبداری فطری او از صهیونیسم، زبانزد است، زمانی، تمام قد وارد جزئیات کار شد و نهایتا خود را با مردمانی بی منطق و عهد عتیقی مواجه دید که بر سر تملکِ به اصطلاح "سرزمین موعود"، به ستیز  با هم پرداخته اند. تملک سرزمین برای صهیونیسم، یک موضوع هویتی است، موجودیت خود را با سرزمین تعریف می کند و برای دستیابی به آن به هر وسیله ای از جمله نسل کشی متوسل می شود. امروز کارشناس اسرائیلی در تلویزیون ظاهر می شود و توصیه می کند در سرزمین اسرائیل تنها یک گزینه وجود دارد که یک یهودی بتواند در آن  زندگی کند، فقط یک گزینه: "در یک دست تورات و در دست دیگر مسلسل!". هانتینگتون در یک اردوگاه نظری کاملا متفاوت، معتقد بود که اسرائیل اصلا به حوزه تمدنی غرب که بدنبال ایجاد یک بلوک استراتژیک است، تعلق ندارد. برژینسکی و فوکویامای متقدم که اصلا یادی از اسرائیل نمی کنند. بر این مبنای متفاوت ایدئولوژیکی است که افکار عمومی امروز اروپایی، نهادهای اروپایی و سازمان های بین المللی هم، چون با چنین تفکرات افراطی صهیونیستی میانه ندارند، لذا از راه حل عادی و بینابینی منازعه فلسطین و اسرائیل جانبداری می کند.

 

 

حالا در صحنۀ میدانی هم، امریکا و اسرائیل خود را در چند جناح مواجه با تهدید و تنگنا می بینند و پی می برند که توازن قوا، برعکس برتری های قاطع چندین دهه گذشته، دارد بسرعت به زیان شان تغییر می کند. کار به جایی رسیده که حوثی ها بندر ایلات اسرائیل را عملا به متروکه تبدبل کرده اند و هشتاد درصد واردات اساسی ترین کالاها به این بندر قطع شده است. حزب اله در شمال با حساب وکتاب دقیق، به رصد تحولات پرداخته و طبق  آن ضرباتی می زند و می خورد. همینطور در عراق و سوریه نیروهای ضد امریکا، پایگاه های امریکایی‌ها را در تیررس خود دارند و هرآینه می توانند بر شدت ٱن بیفزایند. افکار عمومی معترض حهانی هم در این اثنا، قوزی بالاتر از همه قوزهای دیگر شده است.

 

 

اکنون ایالات متحده و مخصوصا رئیس جمهور  سالخورده و خسته آن در حالیکه خود را در انتخابات پیش رو، در مواجهه با جمهوریخواهان امثال ترامپ می بیند و تمام حیثیت خود را در  قمار بر سر رژیم نتانیاهو گذاشته، زیر نگاه نگران و مردد پایتخت های معترض و مشوش اروپایی، منزوی و تنها می بیند نا حائیکه حتی بریتانیا، پدرخوانده رژیم صهیونیستی نیز به بایدن و حساب و کتاب سیاسی اش رای ممتنع می دهد. کاملا روشن شده که بایدن در عرض  سه سال ریاست جمهوری، بدترین و راهبردی ترین شکست ها و بن بست ها را در افغانستان و اوکراین و عراق و بدتر از همه حالا در باتلاق غزه تجریه کرده و در عرصه جهانی قافیه را به مسکو و پکن  و تهران باخته است، حتی عربستان قدیمی ترین متحد منطقه ای آمریکا از مشارکت در ائتلاف دریایی ضد حوثی طفره می رود و راه حل مشورتی و مذاکراتی با تهران را دنبال می کند.

و حالا امروز، مسئله "زمان" به غدارترین دشمن امریکایی ها و اسراییلی ها تبدیل شده است. این زمان است که اساسا در غرب معنی می دهد و لحظه لخظه ٱن شمارش می گردد. برای جنگجوی فلسطینی در تونل های غزه که روز و شب را احساس نمیکند، زمان پدیده ای علیه السویه است و او از خیلی قبل خود را برای جنگ طولانی و کشتن یا کشته شدن مهیا کرده است. زمان و مرگ از فرط تکرار، برای دو میلیون غزه ای نیز به امری عادی و روزمره‌ تبدبل شده و هراس از کشته شدن معنای عادی خود را از دست داده است. اینجاست که حماس حالا دیگر برای آتش بس و پسا آتش بس شرط می گذارد.

این اسرائیل و مخصوصا امریکایی ها هستند که باید زیر فشار جبهه های مختلف و مخصوصا جبهه زمان، راه حلی پیدا کنند و به نحوی معرکه راهبردی و بسیار تعیین کننده امروز را در فلسطین رفع و رجوع کنند.

اشتراک گذاری:
ارسال نظر
تازه‌ها
پربیننده‌ها پربحث‌ها