به گزارش صد آنلاین ، ماجرای این پرونده، اما با شکایت همزمان سه زن جوان به پلیس آغاز شد. اتفاقی که همگی در یک محدوده از شهر رخ داده بود و همین موجب شد تا تحقیقات کارآگاهان اداره مبارزه با سرقت پایگاه شرق مشهد درباره این پروندهها آغاز شود.
آنچه در محل وقوع جرم به چشم میخورد، نه اثری از ورود قهری سارق یا سارقان مبنی بر تخریب در، شیشه پنجره یا قفل در بود و نه اثری از حضور او در زمان نبودن مالکان. همین موضوع، فرضیه آشنابودن متهم را قوت بخشید و مأموران را بر آن داشت تا حول محور ورود و خروج افراد دور و نزدیک شاکیان پرونده، پیگیریهای خود را ادامه دهند.
ازآنجاکه هیچ سرنخی از متهم یا متهمان در دست نبود، تحقیقات پرونده بهکندی پیش میرفت تا اینکه ردپایی از متهم احتمالی در این ماجرا پیدا شد. همه احتمالات پرونده در نظر گرفته شده بود، اما یکی از مظنونان به آنچه کارآگاهان دنبالش بودند، نزدیکتر بود. اگرچه شاکیان اذعان داشتند که او هیچ نقشی در این ماجرا ندارد؛ اما همه سرنخها به همین شخص ختم میشد.
باتوجهبه سرنخهای موجود، حالا برای کارآگاهان پلیس مسجل شده بود که آرایشگر جوان در این سرقتها نقش داشته است، اما ادله کافی برای اثبات جرمش وجود نداشت. تحقیقات این پرونده ادامه داشت تا اینکه متهم با دستور قضایی به پلیس آگاهی فراخوانده شد.
سؤالات کاربردی افسر تحقیق این پرونده، هویت واقعی این زن را فاش کرد، اگرچه او در ابتدا خود را مبرا از هرگونه جرم و اتهامی میدانست، ولی ضدونقیضگوییهایش دستش را رو کرد.
آرایشگر جوان توانسته بود اعتماد مشتریانش را که از آن سمت شهر به او مراجعه میکردند، جلب کند و رفتهرفته وارد حریم خصوصیشان شود و رفتوآمدهایش تحت عناوین مختلف همچون تتوکاری، آرایش اختصاصی و... برای عملیکردن نقشه اش بود.
زن سیساله، دیگر راهی برای فرار از واقعیت نداشت برای همین بهناچار لب باز کرد و واقعیت را گفت. متهم که به خیال خود فکر میکرد، چون تبحر زیادی در آرایشگری دارد و ظاهرش متمول است، هیچوقت ظن سرقت را به سمت خود جلب نمیکند؛ اما نمیدانست که هوشیاری کارآگاهان پلیس کار دستش میدهد و او را به دام میاندازد.
متهم در برگه اظهاراتش برای پلیس مینویسد که مشتریان پولدارش را که در آرایشگاهی در محدوده بولوار امامت رفتوآمد داشتند، شناسایی میکرد و بعد از چندمرتبه مراجعه، طرح دوستی با آنها میریخت. او رفتهرفته با جلباعتماد مشتری با ادعای کاهش هزینههای آرایشگری، پایش به خانه آنها باز میشود. زن جوان که حالا تیرش به هدف خورده است بعد از چندمرتبه رفتوآمد در خانه مشتریانش، کمکم از محل نگهداری طلا و زیورآلات آنها مطلع میشود و در فرصت مناسب نقشهاش را عملی میکند.
او به بهانه تلفن محرمانه، وارد محل نگهداری طلاجات مشتریانش میشود و هستونیست مالباختگان را برمیدارد و سپس فرار میکند. رفتار متهم بهنوعی بوده که شاکیان حتی یکلحظه هم به او مشکوک نمیشوند
منبع: شهرآرا
4461/ی