شی جین پینگ، رئیس جمهوری چین و جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا، در 15 نوامبر 2023 دیداری چهار ساعته در حاشیه اجلاس سران کشورهای همکاری اقتصادی آسیا ـ پاسیفیک موسوم به اپک داشتند. این دیدار که دومین دیدار رودرروی دو رهبر در سالیان اخیر و در سمت رؤسای اجرایی دو کشور محسوب می شود، دیداری حساس، مهم و درخور توجه از نظر مناسبات بینالمللی و روابط دوجانبه پکن و واشنگتن محسوب میشود. تغییر لحن نسبی دو کشور همراه با توافقهایی که دو کشور کردند، نقطه عطفی در کنش و واکنشهای بین این دو قدرت جهانی محسوب میشود.
این دیدار را چگونه میتوان تجزیه و تحلیل کرد؟ در پاسخ باید گفت دیدار شی و بایدن، علیرغم برخی از حاشیهها، به بهبود نسبی رابطه آنها منجر شده و اجلاس سران اپک، بیتردید تعمیرگاهی دیپلماتیک بوده که هر دو کشور از رهگذر آن تنشهای خود را به مرحله قابل مدیریتی رساندهاند.
این دیدگاه با سه موضوع و مفهوم بهم پیوسته «جدیت» رابطه آمریکا و چین در نظام کنونی روابط بینالمللی، «شدت» یافتن اختلافها و تنشها در دوران معاصر و نهایتاً با «مدیریت» فردی و نهادی تنشها از طریق کانالهای دیپلماتیک روشن میشود.
رابطه آمریکا و چین، رابطهای بسیار جدی، در ابعاد دوجانبه، منطقهای و بینالمللی است. شاید اغراقآمیز باشد اگر بیان شود این رابطه، مهمترین رابطه دوجانبه در دنیای کنونی است که اثرات عمیقی بر تمام مناطق جهان و همچنین در نهایت بر ماهیت نظام بینالمللی در حال شکلگیری جهانی دارد.
این رابطهای است که به لحاظ اقتصادی آنچنان بهم تنیده است که فرگسن، استاد دانشگاه هاروارد، آمریکا و چین را یک مجموعه بهم پیوسته اقتصادی بنام چیمریکا میخواند. این واژه برساخته او، از بهم پیوستگی متقابل اقتصادی چین و آمریکا سخن میگوید. وابستگی متقابل بین این دو اقتصاد به گونهای است که یک میلیون شغل در ایالات متحده وابسته به تداوم رابطه اقتصادی دو کشور است.
حجم مبادلات تجاری دو کشور براساس آمار منتشره در تابستان به 369 میلیارد دلار بالغ میگردد. کارشناسان آمریکایی از مفهوم «وابستگی متقابل شدید»استفاده میکنند.
این رابطه دوجانبه، در بطن خود، از برآمدن قدرتی جهانی بنام چین حکایت میکند که موقعیت قدرت برتر در نظام جهانی یعنی ایالات متحده را به چالش میطلبد. به تعبیر استاد معروف آمریکایی، هرگاه که قدرتی در حال ظهور باشد، با قدرت مستقر چالش حتمی دارد و حتی در این میان برخورد نظامی را غیرمتحمل نمیدانند.
اما این رابطه دوجانبه بر سران نهادهای دیپلماتیک چندجانبه است. دفعه اول در 2022 در حاشیه اجلاس سران گروه 20 در مالی اندونزی دیدار کردند که خود روزنههایی را در روابط دو کشور گشود و این بار در حاشیه اجلاس اپک که متشکل از 21 کشور است که در حاشیه اقیانوس آرام قرار دارند.
برای این دیدار، برنامهریزیهای متعددی صورت گرفت و دستگاههای اداری و اجرایی دو کشور در آن درگیر بودند. اما میتوان گفت موتور حرکت از سوی آمریکا، وزارت خزانهداری و شخص وزیربود. در رفت و آمدها نهایتاً دو کشور در سپتامبر گذشته، موافقت کردند که چند گروه کاری راهاندازی کنند و دستور کار دیدار سران دو کشور در سانفرانسیسکو تنظیم شد.
به عبارت دیگر تنشها، مدیریت شده و چارچوبی برای مدیریت تنشها مشخص شد. در تعمیرگاه دیپلماتیک سانفراسیسکو دو رهبر توافق کردند که دیدارها و تماسهای مقامات و دستگاههای نظامی دو کشور از سر گرفته شود.
این تصمیم مهمی بود چون تنش نظامی مخصوصاً روابط اقتصادی دو کشور سخن به میان آمد که بعد از بحثهای فراوان و موضعگیریهای گوناگون، این مفهوم پردازی به کنار رفت و مفهوم و سیاست جدیدی طرح شده که از آن با عنوان «ریسک زدایی» یاد میکنند. تنشها فقط حوزه معنوی نبود.
در بیش از 2 سال گذشته، طبق برخی گزارشها، 180 مرتبه هواپیماهای چینی در دریای جنوبی چین رفتار تند و تهاجمی نسبت به هواپیمای آمریکایی داشتند. داستان تایوان، بحث امکان اشغال نظامی این متحد آمریکا توسط چین را به میان کشید و بعد از حمله روسیه به اوکراین، بارها مقامات آمریکایی به چین در زمینه پرهیز از تسلیح و تقویت روسیه هشدار دادند.
دیدارها و تماسهای دیپلماتیک بین دو کشور کاهش یافت.آنچه که دیدار شی و بایدن را مهم میسازد، مدیریت این تنشها از طریق دو رهگذر دیپلماسی است. جالب آنکه در هر دو مرتبهای که این دو رهبر با یکدیگر دیدار کردهاند، در قالب اجلاسهای مناطق گوناگون ژئوپلتیکی اثر مستقیم دارد.
مخصوصاً مناطقی که در همجواری چین قرار دارند. در حال حاضر کانون اصلی، رقابتهای ژئوپلیتیکی آن مکانی است که استراژیستهای غربی از آن با عنوان «هندوپاسیفیک» یاد میکنند. رابطه دوجانبه پکن در واشنگتن، رابطهای جدی و سرنوشتساز است.
اما این رابطه در سالیان اخیر تنشآلود بوده و در مواردی تنشها به اوج رسیده که میتوان به دیدار نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا در 2022 اشاره کرد. همچنین باید به گفتمانهایی توجه کرد که در محافل استراتژیک آمریکایی در مورد چین در سالیان اخیر مطرح بوده است.
این گفتمانها بر «چین ستیزی» و «چین هراسی» استوار بوده و برخی از آن با جنگ سرد جدید یاد میکنند. مفهومپردازی قابل توجهای در این زمینه در فکر و عمل سیاست خارجی آمریکا در مورد چین صورت گرفت که روح تنشآمیزی داشت.
از جمله، از لزوم «زوجیتزدایی» در دریای جنوبی چین را مدیریت خواهد کرد. مواضع آستین وزیر دفاع آمریکا در خصوص اهمیت این توافق بیانگر حساسیت آمریکا در این زمینه میباشد. بعلاوه قرار شد که چین در حوزه تولید مواد صنعتی که با مصرف متانول که نوعی مواد مخدر بسیار کشنده در آمریکاست، با واشنگتن همکاری کند. گفتنی است که این موضوع در ایالات متحده بسیار حائز اهمیت بوده و قرارداد مستقلی در 2019 بین آمریکا و چین در این خصوص منعقد شد.شاید فراتر از این توافقها، سخنانی است که دو رهبر در اطمینان دادن به یکدیگر در منظومه گفتمانی و استراتژیک دو کشور بیان کردند. آمریکا تاکید میکند که نمیخواهد جلوی رشد اقتصادی چین را بگیرد و شی به آمریکا اطمینان داد که نمیخواهد، آمریکا را از موقعیتی که در جهان دارد به کنار بزند.
جالب است، در این اجلاس علاوه بر شی و بایدن، وزیر بازرگانی آمریکا جلسهای با حضور 400 نفر از مدیران کمپانیهای درجه یک آمریکا راهاندازی و شی را برای سخنرانی به آن دعوت کرد و از کمپانیهای آمریکایی خواست که به تعامل و سرمایهگذاری در چین ادامه دهند و البته شی نیز در همین چارچوب سخن گفت.
آیا اجلاس سانفرانسیسکو، به معنای نقطه پایانی تنش آمریکا و چین است؟ جواب واضح است که تنشها، جدی و بعضاً ساختاری است ولی هرچه هست دو کشور، در حال مدیریت کردن این تنشها هستند.