آخرین اخبار
۲۱ آبان ۱۴۰۲ - ۰۹:۰۷
بازدید:۴۰۴
به رغم نشانه های آشکار از عقب نشینی نظامی آمریکا از منطقه، ایالات متحده به آسانی از خلیج فارس دست نمی کشد. دولت بایدن طرح تازه ای را ابداع کرده که هدف آن تاثیرگذاری و نتیجه گیری بیشتر با امکانات کمتر برای مقابله با نفوذ چین در این منطقه است.
کد خبر : ۵۲۸۸۲

نویسنده: دیوید اوتاوای David Ottaway 


به نظر می رسد که نفوذ ایالات متحده آمریکا در منطقه خاورمیانه رو به کاهش و نقش چین رو به افزایش باشد. استقرار نظامی آمریکا در این منطقه از سال ۲۰۰۸، تغییر چشمگیری داشته و شمار نظامیان آمریکایی مستقر در خاورمیانه هم کاهش یافته است. با این حال، سنتکام در تلاش است تا دوباره جایگاه خود را به عنوان یک "درهم بافنده یا یکپارچه ساز امنیتی security integrator" تثبیت کند. شاخص‌های گوناگونی حکایت از کاهش نقش و حضور آمریکا در خاورمیانه حکایت دارد، عربستان سعودی در حال آشتی با ایران است و نزدیکترین شرکای عربی آمریکا در حال بازگرداندن سوریه به جمع کشورهای عرب‌ هستند؛ ایران و سوریه دو کشوری هستند که آمریکا همواره تلاش کرده آنها را منزوی نگه دارد. روابط بین محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، و رئیس‌جمهور بایدن سرد است در حالی که روابط بین حاکم عملی عربستان و رئیس جمهور چین، شی جین پینگ، پیوسته رو به بهبود است.

 

 

 

عربستان سعودی نگرانی‌های دولت بایدن درباره بهای بالای نفت را، که البته به تازگی رو به کاهش است، کاملا نادیده گرفت. این کشور همین اواخر، ۵۰۰ هزار بشکه از تولید روزانه خود را کاهش داد تا بهای نفت را به بالای ۸۰ دلار در بشکه برساند. همچنین، سعودی ها، هشدارهای آمریکا درباره پرهیز از بکارگیری فن آوری شبکه تلفن همراه ۵G شرکت چینی هواوی را پشت گوش انداختند. عربستان سعودی نه تنها به این شبکه ملحق شده بلکه به ‌نظر می‌رسد که هوآوی قصد دارد مقر ستادی خود برای کل خاورمیانه را هم در عربستان سعودی مستقر کند.

 

 

 

یکی دیگر از نشانه‌های آشکار افول نفوذ آمریکا، کاهش چشمگیر نیروی نظامی آن کشور در فرماندهی مرکزی ایالات متحده   (CENTCOM) است که منطقه "خاورمیانه بزرگ" از افغانستان تا اسرائیل را پوشش می‌دهد. ژنرال مایکل کوریلا، فرمانده سنتکام، سیزدهم مارس گذشته در جلسه کمیته خدمات نیروهای مسلح مجلس سنای آمریکا گفت که گستره استقرار نیروهای آمریکایی در خاورمیانه، در قیاس با سال ۲۰۰۸، حدود ۸۵ درصد و تنها در سال گذشته ۱۵ درصد کاهش یافته است. به گفته او، دیگر آن "حجم بزرگ هواپیماها، کشتی‌ها و سربازانی که پنج سال پیش در منطقه داشتیم، وجود ندارد." پنتاگون حتی در حال انتقال برخی از جنگنده‌های جدید F-15 و F-16 خود از پایگاه های خاورمیانه به آسیاست و به جای آنها هواپیماهای تهاجمی A-10 را مستقر کرده که در نیروی هوایی آمریکا اصطلاحا بازنشسته شده‌اند. همچنین، از شش ماه پیش از خروج ایالات متحده از افغانستان، هیچ ناو هواپیمابر آمریکایی در منطقه خلیج فارس حضور ندارد.

 

 

به رغم این نشانه های آشکار از عقب نشینی نظامی آمریکا از منطقه، ایالات متحده به آسانی از خلیج فارس دست نمی کشد. دولت بایدن طرح تازه ای را ابداع کرده که هدف آن تاثیرگذاری و نتیجه گیری بیشتر با امکانات کمتر برای مقابله با نفوذ چین در این منطقه است. وزارت دفاع آمریکا به عنوان پرچمدار این طرح عمل می کند بدون توجه به روابط سرد بایدن – بن سلمان که از زمان دیدار ناموفق پانزدهم ژوئیه بایدن از ریاض با یکدیگر تماسی نداشته اند. ظاهرا این جیک سولیوان مشاور امنیت ملی بایدن است که به جای او ایفای نقش می کند. او یازدهم آوریل گذشته با بن سلمان دیدار کرد و وعده داد که "به صورت منظم در تماس بمانند" و تعامل تیم‌های امنیت ملی دو کشور را شتاب دهند که چنین هم شده است. ویلیام برنز، رئیس سازمان سیا نیز سفری به عربستان سعودی داشت و همچنین برت مک‌گورک، مشاور ارشد بایدن در خاورمیانه و آموس هوخشتاین، مسئول ارشد امنیت انرژی کاخ سفید.

 

 

 

ایالات متحده، چندین مزیت عمده نسبت به چین دارد، حتی در شرایطی که چین به شریک اقتصادی اول عربستان تبدیل شده است. نخست اینکه، پنتاگون زیرساخت نظامی بزرگی در خلیج فارس دارد در حالی که چین هنوز هیچ پایگاهی در این منطقه ندارد. آمریکا به پایگاه‌ها یا دیگر امکانات همه شش کشور عربی عضو شورای همکاری خلیج فارس دسترسی دارد. همچنین حداقل ۴۰ هزار نیروی نظامی آمریکایی در این منطقه مستقرند یا برای انجام تمرینات نظامی مشترک اعزام می شوند. در سال ۲۰۱۹، آمریکا حتی با عمان توافقی برای دسترسی و توسعه بندر دوغم در دریای عرب امضا کرد تا حضور دریایی خود را در این نقطه که از دسترس قایق های تندروی ایرانی بسیار دور است، گسترش دهد.

 

 

پنتاگون توصیف جدیدی برای ماموریت خود در خلیج فارس دارد: "یکپارچه ساز امنیتی". این عبارتی است که ژنرال کوریلا در جلسه کمیته خدمات مسلح سنا به کار برد و منظور از آن درهم بافتن نیروهای نظامی شورای همکاری خلیج فارس با نیروهای واکنش منطقه‌ای تحت رهبری آمریکا و برگزاری تمرینات نظامی نسبتا مداوم است. سنتکام سه واحد عملیاتی را که اصطلاحا نیروهای 59، 99 و 39 خوانده می شوند، برای نظارت بر آبها و آسمان دریای سرخ و نیز دو تنگه باب المندب و هرمز سازمان داده است. یک دهم محموله های دریایی نفت جهان از تنگه باب المندب و یک چهارم آن از تنگه هرمز عبور می کند.

 

 

پنتاگون تلاش دارد که کاهش حضور خود در منطقه را با روش هایی جایگزین، جبران کند. از نوامبر 2020 تاکنون، بمب‌افکن های B-52 آمریکایی بیش از ده نوبت از خاک ایالات متحده به خلیج فارس پرواز داشته اند. این پروازها که سنتکام نام «ماموریت بمب‌افکن ها» را به آن داده، همچنین نیروی هوایی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را نیز در بر می گیرد. ایالات متحده در حال حاضر زیردریایی یو اس اس فلوریدا USS Florida را که با سوخت هسته ای کار می کند و مسلح به 154 موشک توماهاوک است به جای ناو هواپیمابر، در خلیج فارس مستقر کرده است. ژنرال کوریلا به کمیته سنا گفت که در یازده ماهه نخست کار خود به عنوان فرمانده سنتکام، ۱۴بار به منطقه سفر کرده و «صدها» تماس تلفنی، جلسه و کنفرانس‌های تصویری با فرماندهان نظامی کشورهای عربی خلیج فارس برگزار کرده است.

 

 

 

پنتاگون به ویژه توجه خاصی به جلب نظر دولت سعودی دارد که شریک قدیمی و قدرتمندش در خلیج فارس است. افسران پنتاگون به محمد بن سلمان کمک می کنند تا نخستین راهبرد دفاع ملی این کشور را که به زودی منتشر می شود، آماده کند. برای نخستین بار در منطقه خلیج فارس، مرکز تجربی "شن های قرمز Red Sands Experimentation Center" در نزدیکی ریاض بنیان می‌شود که هدف آن توسعه سلاح‌های پیشتاز تازه برای مقابله با پهپادهاست. این پهپادها سلاح دلخواه شورشیان حوثی یمن و همچنین ایران برای حمله به اهدافی در داخل قلمروی عربستان سعودی هستند. دولت بایدن همچنین فروش 3 میلیارد دلاری موشک‌های پاتریوت را برای مقابله با موشک‌های ایران و حوثی‌ها تصویب کرده است. در سپتامبر 2019، ایران با دو دسته پهپادی و موشکی، تاسیسات نفتی سعودی را بطور موفقیت آمیزی هدف قرار داد که به مدت دو هفته، تولید نفت این کشور را به نصف کاهش داد.

 

 

باید دید که آیا این توجه گسترده تر پنتاگون به عربستان سعودی و شرکای دیگرش در خلیج فارس، برای جلوگیری از پیشروی چین و حفظ جایگاه آمریکا به عنوان (به قول کوریلا) "شریک برگزیده" کشورهای عربی، کافی خواهد بود یا نه. کوریلا در جلسه گزارش خود در سنا، چین را به عنوان "چالش راهبردی رو به رشد برای شراکت های آمریکا، دسترسی ها، حضور نظامی و امنیتش" در خلیج فارس توصیف کرد. به نظر او، منطقه خلیج فارس به همان اندازه به کانون هماوردی شتابان آمریکا و چین تبدیل شده که دریای جنوبی چین.

 

 

 

جنگ یمن نیز به مهمترین مانع برای بهبود روابط ایالات متحده – عربستان سعودی تبدیل و موجب شد که آمریکا تمامی حمایت‌های خود از عملیات تهاجمی عربستان به یمن را پایان دهد و فروش هر نوع سلاح‌ «تهاجمی» به سعودی ها را نیز متوقف کند. طعنه کار اینجاست که چه بسا چین کلید بهبودی روابط ایالات متحده – عربستان سعودی را نیز در دست داشته باشد. ماه گذشته، چین در احیای پیوندهای دیپلماتیک عربستان سعودی و ایران پس از هفت سال قطع رابطه نقش داشت و به نظر می‌رسد که این تحول، به حل و فصل جنگ داخلی هشت ساله در یمن، یعنی میدان اصلی هماوردی عربستان سعودی و ایران برای کسب هیمنگی در خلیج فارس، کمک کند. صلح در یمن می‌تواند امکان فروش دوباره سلاح‌های آمریکایی به عربستان سعودی را تقویت کند. همچنین، اگر ایران به توافق با عربستان سعودی برای رفع تنش‌ها اولویت دهد و به دنبال دستیابی به بمب هسته ای نباشد، زمینه بروز یک جنگ دیگر در خلیج فارس هم کمتر خواهد شد.

منبع: مرکز ویلسون

اشتراک گذاری:
ارسال نظر
تازه‌ها
پربیننده‌ها پربحث‌ها