وی به بیمارستان منتقل شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت اما پزشکان اعلام کردند که به علت شدت جراحات وارده چشم راست مصدوم بیناییاش را از دست داده است.
وی پس از ترخیص از بیمارستان با شکایت از دوستش خواهان مجازات قصاص او شد.
با این شکایت مهران بازداشت شد و در همان بازجوییهای اولیه به درگیری با پسرجوان و ضرب و شتم او اعتراف کرد.
با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه 2 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت؟
در ابتدای جلسه نماینده دادستان پس از قرائت کیفرخواست گفت: بر اساس نظر کارشناسان پزشکی قانونی امکان قصاص چشم به علت رعایت نشدن تساوی و امکان سرایت آسیب به عروق چشم دیگر وجود ندارد به همین خاطر برای متهم درخواست مجازات قانونی دارم.
سپس شاکی به جایگاه رفت و گفت: مهران با مشت ضربه محکمی به چشمم زد و به خاطر شدت ضربه و آسیبی که به چشمم وارد شد پزشکان هم نتوانستند کاری برایم انجام دهند و نابینا شدم. حالا هم تنها خواستهام قصاص است.
سپس متهم به جایگاه رفت و گفت: از اتفاقی که افتاده هم شرمندهام و هم پشیمان هستم. روز حادثه همراه دوستانم در پارک نشسته بودیم و با هم شوخی میکردیم شاکی که از همه ما بزرگتر بود شوخی نامتعارفی کرد و من از شدت ناراحتی به او تذکر دادم اما به من حمله کرد و من هم با او درگیر شدم و در این میان با مشت ضربهای به صورتش زدم. باور کنید دست خالی بودم و فکر نمیکردم ضربه مشتم باعث نابینا شدن او شود. من خصومتی با نادر نداشتم و خودش شروع کننده درگیری بود. حالا هم از او خواهش میکنم تا مرا ببخشد و از گناهم بگذرد. در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.