امروز سالروز شهادت یکی از نامداران حماسهساز کرمان است، فرزند پاک پاقلعه که همواره پای کار انقلاب و اسلام بود. خصوصا در دوران مبارزات انقلاب اسلامی که روشنگری را از همان روزهای دانشآموزی آغاز کرد.
کسی که در دو سالگی سایه پدر از روی سرش برداشته شد اما مهر ماندگار را از مادر و عشق به اعتلای اسلام را از شیر او گرفت، از دامن مطهر فاطمی برخاست و در راه حفظ حریم دختر علی (ع) به آسمانها رسید.
شهید محمد جمالی از مدافعان حرم است، دفاعی که همراه با حاج قاسم آغاز کرد و با حاج قاسم هم پایان داد.
او از دوم دبیرستان به جبهه رفت و تحت فرماندهی حاج قاسم سلیمانی به دفاع از حریم کشور پرداخت.
بعد از آن هم در کنار حاج قاسم قرار گرفت و در راه مبارزه با اشرار قدم گذاشت، او در این راه ابتکار عمل داشت، حتی برای خواندن دست اشرار و نزدیک شدن به آنها لباس چوپانی پوشید و روزهایی در دل کوه، گوسفند چرانی کرد.
محمد بازنشسته شد، اما خانهنشینی برایش معنا و مفهوم نداشت، او خودش را به اردوهای راهیاننور رساند و روایتگر مظلومیت ۸ ساله و روزهای خونین اما پرافتخار برای نسل نو شد.
فروردین ۱۳۹۲ فصل جدیدی از زندگی محمد جمالی بود، وقتی او در یکی از روزهای فاطمیه به موقوفه حاج قاسم برای عزاداری رفت پنجرهای جدید به رویش گشوده و عطر شهادت به مشامش خورد.
آن روز فرمانده بزرگ مقاومت که در انتخاب نیروهایش سخت میگرفت، از محمد پرسید، دوست داری به سوریه بروی؟
جملهای که اشتیاق در قلب محمد انداخت و چشمانش را پر از برق شادی کرد.
جمالی در رکاب فرمانده سلحشور محور مقاومت به جنگ با داعش رفت و ۱۲ آبان ماه ۱۳۹۲ بال گشود و به معراج رسید.
اگر چه شهادتش از جنس نور بود، اما کمر فرماندهاش را شکست، او کسی را از دست داده بود که از ۱۶ سالگی پا به پایش آمده بود، وقتی برای خاکسپاریاش آمد اجازه نداد کسی وارد قبرش شود، هیچکس نمیداند حاج قاسم چه در گوش محمد جمالی گفت، اما صحبتهایی برای پایان یک رفاقت ۳۴ ساله، تلخ و رنجآور است.
888876ا