نویسنده: غفور کریمی، کارشناس مسائل سیاسی
اوکراین آخرین تکه موزائیک از هم پاشیده بلوک شرق بود که خود را از زیر آوار خرد کننده حاکمیت داس و چکش بیرون آورد؛ سرزمینی که تا قبل از استقلال از حاکمیتی مستقل برخوردار نبود، نوادگان خاقان های مغول، خوانین کریمه، دوک نشین های لیتوانی، روسیه تزاری، آلمان نازی و نهایتاً اتحاد جماهیر سوسسیالیستی شوروی بر این سرزمین حکم راندند. دوره گذار پس از تولد اوکراین نوین با اقتصاد مفلوج و نابسامانی های سیاسی همراه بود، در این دوره روسیه با مشکلات اساسی پس از فروپاشی شوروی روبه رو بود و این زمان محیطی را برای رشد نسبی اوکراین فراهم ساخت.
در سال های نخست پس از فروپاشی شوروی بانک جهانی در گزارشی تصریح کرد اوکراین برای تبدیل شدن به یکی از ثروتمندترین دولت های جهان مستعد است، علی رغم محقق نشدن این پیش بینی در سال های اولیه، اوکراین پس از سپری شدن دوره گذار و کش و قوس های سیاسی به دلیل مشکلات حاد اقتصادی و انقلاب رنگی با بزرگترین چالش حیات خود یعنی دخالت نظامی روسیه و جدایی کریمه از خاک خود مواجه شد، درخواست الحاق به ناتو به مثابه آتش زیر خاکستری بود که جمهوری روسیه از مرزهای غربی خود احساس کرد و جنگ کنونی حاصل مشکلات تاریخی روس زبان ها و احساس خطر حامی آنها یعنی دولت روسیه است.
بحران اخیر اوکراین با استحاله سیاسی و تثبیت دولت غربگرا در کیف در سال ۲۰۱۴ و سپس الحاق شبه جزیره کریمه به روسیه توسط پوتین و همچنین شروع فرآیند گریز از مرکز روس زبان های شرق اوکراین در همان سال، آغاز شد. وقایع مزبور باعث شکل گیری و توسعه اضطراب مداوم تهدید روسیه برای اوکراین در بین دولتمردان، نخبگان سیاسی و نیز شهروندان اوکراینی تبار شد و آنها را به سمت رقیب و معارض همیشگی روسیه یعنی ایالات متحده، اروپا و ناتو متمایل ساخت. فرایند دور شدن و احتراز اوکراینی ها از روسیه و تمایل آنها به غرب و نیز حمایت رهبران و متحدین غربی از اوکراین، بر حساسیت روسیه افزود و طی سال های بعد باعث گسترش بحران و پیچیده شدن آن شد. در این فرایند، شراره های جنگ افروزی لحظه به لحظه فزونی یافت که منتج به تقویت اندیشه پیوستگی اوکراین به پیمان نظامی ناتو و سایر نهادهای غربی نظیر اتحادیه اروپا شد، این امر موجبات نگرانی امنیتی روسیه را فراهم کرد.
پس از فروپاشی نظام دو قطبی دوره جنگ سرد و آغاز دوره گذار جهان در آستانه هزاره سوم، دو بلوک در پهنه قدرت جهانی در حاشیه گسل بزرگ در شرق و غرب اوراسیا هویدا شده اند. کشورهای محوری مستقر در حاشیه شرقی این گسل، یعنی چین، روسیه و متحدین آنها مستقر و در حاشیه غربی گسل ایالات متحده، اتحادیه اروپا و ناتو با اتخاذ دو راهبرد دریا محور و زمین محور در حال رقابت تنگاتنگ در عرصه های اقتصادی، سیاسی و نظامی هستند که هر کدام مصرانه در حال تلاش برای گسترش هژمونی و بسط و توسعه شرایط برای خود و و ایجاد محدودیت و انقباض برای دیگری داشته تا رقیب را در شرایط ضعف ژئوپلیتیکی قرار دهند تا در نهایت مدیریت سیاست جهانی را به چنبره کنترل خود در آورند. ادراک و فهم ماهیت و منشاء بحران اکراین در چارچوب و الگوی رقابت های ائتلاف های جهانی مذکور قابل درک است زیرا اوکراین به عنوان کشوری حایل در گسل رقابت، گرفتار شده و آسیب دیدن آن از تعارضات حاصله فی مابین این گروه بندی های جهانی اجتناب ناپذیر است. همانطور که در یک سال گذشته تبعات این جنگ علاوه بر مناطق پیرامونی گستره قاره ای پیدا کرده است بی شک پیامدهای آن به سرعت ابعاد جهانی پیدا خواهد کرد و ساحت و عرصه نبرد دو راهبرد دریایی و زمینی، گستره ای جهان شمول خواهد یافت.
کالبد شکافی رفتار و راهبرد بین المللی روس ها از گذشته های دور تا به امروز بر این مبنا بوده است که می توان با داشتن کارت های برنده با قدرت در پـشت میز گفت وگو قرار گرفت. مدیریت روسی بحران های بین المللی به محض مشاهده ضعف در امر چانه زنی برای به دست آوردن امتیازهای بیشتر به زور متوسل می شود و رفتار تهاجمی در پیش می گیرد در این الگوی رفتاری، روسیه به عنوان قدرتی بزرگ در رسیدن بـه هـدف های خود، به استفاده از تهدید و در نهایت زور اقدام می کند هر چه طرف بحران بـه مرزهای روسیه نزدیک تر باشد، امکان حمله نظامی و واکنش سخت روسیه نیز بیشتر محتمل است زیرا روسیه سرزمین های همجوار را حیات خلوت خود می داند، مداخله و نا آرامی در این منطقه را بر نمی تابد و چنانچه شرایط مهیا باشد، بـا تمام قدرت عکس العمل نشان می دهد.
روسیه در دوره پساشوروی به صورت تام، مساعی خود را مصروف اجرای راهبردی های درازمدتی کرد تا منطقه حائل خود با جهان بیرون را با عنوان خارج نزدیک، نهادینه کند. در میان کشورهای این منطقه اوکراین به دلیل نزدیکی های تاریخی و فرهنگی فراوان، موقعیت استراتژیک، وسعت و سپر سرزمینی در مقابل غرب و همچنین منابع، جایگاه ویژه ای دارد.
حال که عملیات ویژه روسیه به درازا کشیده و تلفات نظامی و اقتصادی دو کشور فزونی یافته است طرفین در جست وجوی دست بالا در مذاکرات پس از جنگ بزرگ بهار آینده خواهد بود. تلاش اوکراین برای درگیری بیشتر ناتو و ایالات متحده و اسرائیل در منازعه و مذاکرات و مساعی روسیه به منظور پوشش و تقویت خود از طریق چین، آینده جنگ را در پرده ای از ابهامات فرو برده است.
بی شک هدف غایی غرب اضمحلال و فروپاشی روسیه و تبدیل آن به جمهوری کوچک روسیه است، طوری که که حتی برای فروش گاز خود، باید ملتمسانه به دولت های اروپایی وارد مذاکره شود.