روابط بینالمللی با پدیده قدرت گره خورده است. تقسیمبندی و دستهبندی از کنشگران بینالمللی، نوعاً برمبنای میزان قدرت آنها صورت میگیرد و در این میان، برخی به عنوان قدرتهای بزرگ شناخته میشوند.
اما قدرتهای بزرگ که قدرت آنها در عرصه روابط بینالمللی عیان و عیان است از چه رهگذری به این موقعیت رسیدهاند، بحثانگیز و پرسش آفرین است.
پشت چهره قدرتمند و کنشگری بینالمللی، انبانی از فجایع پنهان در دهها و سدههای پیشین وجود دارد که پرنکته و عبرتآموز است و جالب آنکه با تحولی که در ماهیت تأثیرگذاری رسانه در سیاست و همچنین دگرگونی که در کنشگری سیاسی رخ داده، جهان امروز نسبت به گذشته، درخصوص فجایع انسانی که با خیزش قدرتهای بزرگ همراه شده حساستر شده است.
چگونه میتوان نسبت بین قدرت عریان و فجایع پنهان در روابط بینالمللی را مورد مداقه قرار داد؟ در پاسخ باید «موارد متفاوت» در جست وجوی «مفاهیم مشترک» مورد واکاوی قرار داد و روشن ساخت «کنشگری نوین سیاسی»، پرتوافکن و آگاهیبخش در ساحت تأثیرات ناهنجار انسانی تصمیمات و اقدامات استراتژیک است.
به موارد توجه کنیم. اخیراً دو فیلمساز انگلیسی با ریشههای عرب و آسیایی، با دو سال زندگی در دهات بخش صحرائی الجزایر و در دهات دور افتاده آن مناطق، فیلمی را با عنوان«و هنوز» (And Still) ساختهاند که به اثرات انفجارهای هستهای فرانسه در این منطقه میپردازد. توضیح آنکه در فاصله سالهای 1962 (1341) تا 1968 (1347)، فرانسه 17 آزمایش اتمی انجام داد و به اصطلاح بمبهای اتمی ساخته شده خود را آزمایش کرد که 12 آزمایش در منطقه صحرائی الجزایر صورت گرفت.
در آزمایش اول 60 تن از ساکنان محلی مردند و پیآمدهای فاجعهبار این اقدام استراتژیک فرانسه، براساس برخی از تحقیقات تا فاصله بیش از 3000 کیلومتری یعنی در شرق آفریقا و سودان ثبت شد. فرانسه با انجام این آزمایشها به عضویت در باشگاه دارندگان سلاح هستهای درآمد و ژنرال دوگل، رئیس جمهوری وقت فرانسه، روز بعد از انجام آزمایش، در مقالهای نوشت «زنده باد فرانسه». اما آنچه در فیلم «و هنوز» مشاهده میشود، ادامه اثرات مخرب آن آزمایشها بر زندگی مردم عادی است؛ فاجعهای پنهان و ادامهدار. در سالهای اخیر، در اثر تولید همین آگاهیها، در فرانسه موضوع پرداخت خسارت به قربانیان تصمیمات استراتژیک آزمایشهای اتمی در الجزایر مطرح شده است.
جالب آنکه حتی بعد از استقلال الجزایر از فرانسه، طبق موافقتنامه ایوان، الجزایر موافقت کرد که بخشی از منطقه صحرایی آن برای مدت پنج سال در اجاره فرانسه بماند و فرانسه آزمایشهای هستهای خود را در آن مناطق ادامه داد. مورد فاجعهبار دیگر، اخراج ساکنان چاگوستوسط انگلیس برای واگذاری دیوگارسیا به ایالات متحده جهت برپایی یکی از بزرگترین پایگاههای نظامی خود در جهان است.
انگلیس تمامی ساکنین جزیره را در 1967، به موریس فرستاد و در جا به جایی قدرت دریائی انگلیس، با ایالات متحده در اقیانوس هند، ایالات متحده، قدرت عریان خود را در این گوشه از جهان به نمایش گذاشته است. جالب آنکه در پایگاه نظامی ایالات متحده در دیوگارسیا، کارگران و کارمندان از ملیتهای مختلف، اجازه کار دارند ولی ایالات متحده به ساکنین اصلی این جزیره که بیش از 50 سال پیش، اجباراً جا به جا شدهاند، اجازه کار در آن پایگاه را نمیدهد.
مردمان اصلی این جزیره به منطقهای، بیش از 1000 کیلومتر فاصله، یعنی موریس منتقل شدهاند ولی آنچه جالب است، تلاش ساکنان اصلی این جزیره برای دستیبابی به حق مسلم خود، یعنی زندگی در سرزمین آبا و اجدادی است. آنها از جزیره موریس و البته با استفاده از امکانات موریس، توانستهاند در دو دهه گذشته جهان را نسبت به سرنوشت خود حساس کنند. در سال 2011 آنها توانستند رأی مشورتی دیوان دادگستری بینالمللی را به نفع خود بگیرند و حتی در مجمع عمومی سازمان ملل در 2019 قطعنامهای را به تصویب رسانند.
سازمانهای غیردولتی بینالمللی فعال در زمینه حقوق بشر، آگاهیهای جالبی در مورد وضعیت فاجعه بار آنها تولید و منتشر کردهاند و یکی از رهبران پویش حقوق بشری جزیره گائوس، در مصاحبه نسبتا مفصلی که در 29 سپتامبر1402 (7/7/1402) با رادیوی عمومی آمریکا داشت، با مهارت توانست نشان دهد که قدرت عیان و عریان آمریکا در اقیانوس هند، از معبر زندگی فاجعهآمیز فراتر ساکنان اصلی جزائر آن اقیانوس گذشته است.
مواردی که ذکر شد روشن میکنند قدرت استراتژیک با پیامدهای تراژیک از در تاریخ روابط بینالمللی همراه است. اما در گذشته نسبت قدرت استراتژیک انسانی، در پرده ابهام میماند اما زمانه عوض شده است، رسانه قدرتزا و قدرتزدا شده و کنشگری در انحصار قدرتهای بزرگ نمانده است. فیلمسازانی که فیلم «وهنوز» را ساختهاند و فعالهای حقوق بشری که در واقع اخراجیهای سرزمین خود در جزیره گائوس هستند، نیز کنشگرانی هستند که در روابط بینالمللی امروز آنها را نمیتوان نادیده گرفت.
منبع / دیپلماسی ایرانی