آخرین اخبار
۱۱ مهر ۱۴۰۲ - ۰۶:۰۲
بازدید:۴۲۰
برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفته‌ایم تا هر روز تفسیر یکی از غزل های حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم.
کد خبر : ۴۳۸۰۷

برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفته‌ایم تا هر روز تفسیری یکی از غزل های حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم. امروز 11 مهر غزل شماره ۶4 می‌پردازیم:

 

 


پری نهفته رُخ و دیو در کرشمۀ حُسن / بسوخت دیده ز حیرت که این چه بوالعجبی است
در این چمن گُلِ بی خار کس نچید آری / چراغِ مصطفوی با شرارِ بوالهبی است

سبب مپرس که چرخ از چه سفله پرور شد  / که کام بخشیِ او را بهانه بی سببی است
به نیم جو نخرم طاقِ خانقاه و رباط / مرا که مصطبه ایوان و پای خُم طنبی است

جمالِ دخترِ رز نورِ چشمِ ماست مگر / که در نقابِ زجاجیّ و پردۀ عنبی است
هزار عقل و ادب داشتم من ای خواجه / کنون که مستِ خرابم صلاح بی ادبی است

بیار می که چو حافظ هزارم استظهار / به گریه سحری و نیازِ نیم شبی است

شرح و تفسیر غزل شماره 64 دیوان حافظ شیرازی

شرح و تفسیر بیت یکم

اگر چه عرضِ هنر پیشِ یار بی ادبی است /  زبان خموش ولیکن دهان پُر از عربی است

اگر چه در حضور یار اظهار هنر بی ادبی است . من هم زبانم ساکت است و عرض هنر نمی کنم . امّا دهانم پُر از عربی است . خواجه با بیان ظریف به یارش عرض هنر نموده است و می فرماید : از علم عربی بهره مندم اگر چه متمدح نیستم .

_ از فحوای کلام خواجه چنین برمی آید که دانستن زبان خودشان هنری محسوب نمی شده که هنر را به دانستن زبان عربی تخصیص داده است .

شرح و تفسیر بیت دوم

پری نهفته رُخ و دیو در کرشمۀ حُسن / بسوخت دیده ز حیرت که این چه بوالعجبی است

پری روی خود را مخفی نموده است یعنی دیده نمی شود . اما در عوض دیو در کرشمۀ حُسن است . یعنی جای پری را گرفته و عرض جمال می کند . دیده از حیرت سوخت که این چه بوالعجبی است . یعنی بسیار عجیب است که شیطان کارِ ملِک و پری را بکند . [ کرشمه = ناز / کرشمۀ حُسن = نازِ زیبایی / در زبان عرب وقتی در یک معنا قصد مبالغه داشته باشد با ابو و یا ام تعبیر می کنند مثل ابوالفساد و یا ام الخبائث ]

شرح و تفسیر بیت سوم

در این چمن گُلِ بی خار کس نچید آری / چراغِ مصطفوی با شرارِ بوالهبی است

در چمن دنیا کسی گُلِ بی خار نچید. زیرا هر کجا که گُل باشد خار هم همراهش است و هر جا شادی باشد دنبالش غم است . چنانکه سعدی می فرماید :

جور دشمن چه کند گر نکشد طالب دوست / گنج و مار و گل و خار و غم و شادی به هم اند

[ درین چمن = در اینجا یعنی دنیا / گل بی خار = گلی که خار نداشته باشد ، یعنی یک چیز بدون نقیض خود باشد / چراغ = آتشی که در فتیله شمع می سوزد / چراغ مصطفوی = شرف اسلام و نور نبوت مصطفی (ص) / شرار = شعلۀ آتش / لهب = شعلۀ آتش ]

شرح و تفسیر بیت چهارم

سبب مپرس که چرخ از چه سفله پرور شد  / که کام بخشیِ او را بهانه بی سببی است

مپرس سببِ اینکه فلک چرا دون پرور شد . یعنی افراد دون را عزیز کرد و نیکان و عزیزان را ذلیل . زیرا که برای تربیت دنی ، سبب لازم نیست . همان دنی و سفله بودن برای تربیت او کافی است . [ سفله پرور = پرورندۀ پست و فرومایه / کام بخشی بخشندۀ مراد ]

شرح و تفسیر بیت پنجم

به نیم جو نخرم طاقِ خانقاه و رُباط / مرا که مصطبه ایوان و پای خُم طنبی است

طاق خانقاه و رباط را به نیم جو نمی خرم زیرا اینها در نزد من بسیار بی ارزشند زیرا که مصطبه برایم ایوان است . یعنی به منزلۀ ایوان و پای طنبی است . حاصل کلام : در جایی که مصطبه ، ایوان و پای خم ، خانۀ طنبی من است . طاق خانقاه و مدرسه و رباط را به هیچ چیز نمی خرم یعنی از آن ها و این ها مستغنی و فارغ ام . [ طاق = ایوان عمارت / خانقاه = تکیۀ صوفیان / مصطبه = جایگاهِ غرباء / ایوان = شاه نشین / طنبی = خانه زیبایی در باغ ها و باغچه ها ]

شرح و تفسیر بیت ششم

جمالِ دخترِ رز نورِ چشمِ ماست مگر / که در نقابِ زجاجیّ و پردۀ عنبی است

جمال دختر رَز یعنی جمال شراب گویا که نورِ چشم ما است که در نقاب زجاجی و در پردۀ عنبی است . یعنی گاه در توی شیشه محفوظ و زمانی در داخلِ عنب مستور است . دختر رَز = کنایه از شراب است / نور چشم = در اینجا یعنی مردمک چشم / زجاج = در لغت شیشه را گویند ولی در اصل یکی از رطوبات چشم است / عنبی =  کنایه از شراب است و در اصل یکی از پرده های چشم است ]

_ حق تعالی چشم را از هفت پرده و سه رطوبت آفریده است که به ترتیب عبارتند از : پردۀ صلبیه ، پردۀ مشیمیه ، پردۀ شبکیه ، رطوبت زجاجیه ، رطوبت جلیدیه ، پردۀ عنکبوتیه ، رطوبت بیضیه ، پردۀ عنبیه ، پردۀ قرنیه و پردۀ ملتحمه .

_ پس خواجه در این بیت به یک رطوبت و یک پرده چشم اشاره کرده و باده را در حکمِ مردمک چشم اجرا کرده است که گاه در پردۀ عنبی است یعنی قبل از فشرده شدن که به حالت انگور است و گاه در رطوبت زجاجی است یعنی موقعی که در قدح بلوری به مجلس می آید .

شرح و تفسیر بیت هفتم

هزار عقل و ادب داشتم من ای خواجه / کنون که مستِ خرابم صلاح بی ادبی است

ای عزیز قبل از این عقل و ادبی داشتم . اما حال که مستِ خرابم ، صلاح بی ادبی است یعنی هر چه ترکِ ادب است از من سر می زند زیرا که لایعقلم . [ خواجه = در این بیت به معنی معزز و محترم / مستِ خرابم = مست لایعقل ]

شرح و تفسیر بیت هشتم

بیار می که چو حافظ هزارم استظهار / به گریه سحری و نیازِ نیم شبی است

باده بیار که پشت گرمی من به گریه سحر و نیاز نیمه شبی است . یعنی باده نوشی من برای خاطر این دو چیز ، به استظهار این دو معنا است . وگرنه غیر از این دو عملِ لایق خدا ندارم که به پشتیبانی آن به این کار ارتکاب نمایم . [ مدام = دایم / استظهار = تکیه زدن بر چیزی ، پشت گرمی / نیاز = حاجت ]

اشتراک گذاری:
برچسب ها :
ارسال نظر
تازه‌ها
پربیننده‌ها پربحث‌ها