محکوم کردن کودتاهایی که به تازگی در قاره آفریقا به خصوص در نیجر و گابن رخ داده از سوی کشورهای غربی طبیعی است؛ زیرا ظرف دو سال آنها جایگاه خود را در شش کشوری از دست دادند که ستونی برای آنها در قاره سیاه در چارچوب تصاحب ثروتهای این قاره و نیز در چارچوب درگیری بین المللی شدید در بر سر این قاره محسوب میشد، قارهای که ثروت ژئواستراتژیک مهمی به شمار میرود.
اما گریه کشورهای غربی برای دموکراسی سرنگون شده و درخواست آنها برای بازگشت نهادهای منتخب آمده در قانون اساسی تاحدودی جعلی است و قابل پذیرش نمیباشد؛ زیرا این کشورها در نابود کردن بسیاری از دموکراسیها و کودتا علیه آنها شریک بودند بلکه رهبران آنها را کشتند؛ زیرا دشمن سیاسی آنها بودند. بعد اینکه آنها اساسا از طریق نقش استعماری خود در طول قرنها برای ایجاد دموکراسی واقعی در آفریقا فشار نیاوردند بلکه بیشترین کاری که انجام دادند این بود که به تحولات ظاهری کمک کردند و در کنار آن حضور سیاسی و اقتصادی خود را نگه داشتند و از طریق نیروها و شرکتهای استعماری بزرگ خود نفوذ گسترده خویش را حفظ کردند و رهبران طرفدار خود را روی کار آوردند، از این رو دمکراسی تنها شعار باقی ماند.
بنابراین میتوان گفت که محکوم کردن این کودتاها از سوی کشورهای اروپایی در راستای نگرانی برای دمکراسی نیست بلکه به خاطر ترس از منافعشان است که در حال نابود شدن است و برای نفوذی است که در مقابل افزایش نفوذ چین و روسیه در حال کاهش شدید است.
کشورهای آفریقایی مورد نظر ممکن است در معرض انتقام از طریق اعمال تحریمهای اقتصادی قرار گیرند و محاصره شوند. ممکن است با بحرانهای اجتماعیای روبه رو شوند که بر زندگی ملتهای آنها تاثیر بگذارد؛ اما آنها در هر صورت در رفاه نیستند و میتوانند مشکلات بیشتری را به منظور خارج شدن از طوق دمکراسی ظاهری که ادامه روند غارت و فقیر کردن است تحمل کنند. این کشورها همچنین تنها رها نخواهند شد بلکه از سوی چین و روسیه حمایت خواهند شد تا بتوانند مقاومت کنند.
منبع:الخلیج