نویسنده: تام اوکانر TOM O'CONNOR
در حالی که محمد بن سلمان، با اجرای مجموعه بلندپروازانه ای از اصلاحات در پی تثبیت جایگاه پادشاهی سعودی به عنوان یکی از بازیگران برجسته جهانی است، همچنین در سیاست خارجی خود نیز بازنگری می کند تا با رقیب اصلی منطقه ای خود یعنی ایران هم تعامل دیپلماتیک داشته باشد و پایداری منطقهای لازم برای عملی کردن "چشمانداز ۲۰۳۰" سعودی حاصل شود. اما هرچند توافق تهران و ریاض، با میانجیگری چین، همچنان این دو را به شیوه های تازه ای در کنار هم قرار می دهد، چالشهایی جدی هم پیش روی آنها قرار دارد. دشوارترین کار برای بن سلمان، فردی که میتواند دههها بر عربستان سعودی حکومت کند، دور کردن کشور از جنگ داخلی شوم در یمن و همزمان یافتن راهحلی برای تهدیدات امنیتی موجود است که میتوانند برای برنامه و میراث او ویرانگر باشد.
به گفته علی الشهابی، کارشناس سیاسی عربستان، رئیس پیشین اندیشکده بنیاد عربی و عضو هیئت مشاوره نئوم، یکی از چندین پروژه آیندهنگرانه بزرگ که در چارچوب چشمانداز ۲۰۳۰ دنبال میشود، عربستان در تلاش برای رها کردن خود از بحران یمن و حمایت از هر توافقی است که یمنیها در میان خود انجام دهند اما این پادشاهی هیچ توهمی درباره دشواری های این کار ندارد. شهابی به نیوزویک گفت: "همچنین اگر ناپایداری بیشتر در یمن، بخواهد به این سوی مرز سرایت کند، عربستان باید همچنان با یک چشم نگران مرز جنوبی خود بماند."
شهابی می گوید که ریاض به این منظور، کاهش تنش با تهران را به عنوان یک "مصلحت راهبردی" دنبال می کند، تلاشی که اکنون با نقش چین به عنوان امضاکننده توافق چشمگیر آنها در ماه مارس برای بازنشانی روابط دیپلماتیک تقویت شده است. وی افزود: "زمان نشان خواهد داد. عربستان تلاش خواهد کرد تا روابط تجاری و سرمایهگذاری با ایران برقرار کند تا ایران در پایداری منطقهای سهیمتر شود اما همچنان ایران را با دقت زیر نظر دارد تا ببیند که آیا تعهدات خود را در حفظ پایداری منطقه رعایت میکند یا نه." عامل اقتصادی برای هر دو طرف مهم است زیرا عدم امنیت هزینههای زیادی را برای امیدواری های ایران و نیز عربستان سعودی برای تقویت نقش خود در صحنه جهانی پدیدار کرده است.
محمدعلی شعبانی، سردبیر امواج مدیا، یک سایت خبری مستقر در لندن که روی ایران، عراق و کشورهای شبهجزیره عربی تمرکز دارد، به نیوزویک گفت: "آسیبپذیریها و نیز فرصت های آشکاری وجود دارد. محمد بن سلمان برای جذب سرمایه به امنیت نیاز دارد و ایران نیز میخواهد منافع اقتصادی حاصل از تضمین امنیت را به دست آورد."
شعبانی، که رسانه اش، از نزدیک و با دقت، پیگیر فرایند نزدیکشدن ایران و عربستان سعودی است که چندین سال طول کشیده، یادآور شد که چگونه پادشاهی سعودی، تاثیرات مخرب منازعات در مناطق اطراف خود را تجربه کرده است.
هر چند رقابت منطقهای بین ریاض و تهران در چند کشور از جمله لبنان، عراق و سوریه شکل گرفت اما جنگ در یمن، جبههای به ویژه پرتنش است. ریاض در طول این جنگ، به ارتکاب جنایات جنگی، از جمله هدفگیری غیرنظامیان، متهم شده در حالی که تهران نیز به تأمین مستقیم تجهیزات نظامی پیشرفته برای انصارالله متهم است.
فقط سه ماه پس از مداخلهٔ ریاض که با حمایت واشنگتن و تعدادی از کشورهای عربی انجام شد، رئیسجمهور آن زمان ایالات متحده، باراک اوباما، در کنار دیگر قدرت های جهانی، توافق هستهای تاریخی با ایران را اعلام کرد. این توافق در سالهای بعد که رئیسجمهور وقت ایالات متحده، دونالد ترامپ، از آن خارج شد تحریمهای سنگینی را بر تهران اعمال کرد، ناکار شد. این اقدام موج تازه ای از ناهنجاریهای منطقهای مرتبط با جمهوری اسلامی را به دنبال آورد.
از سوی دیگر، ایران تلاش کرده که گروه انصارالله را به "محور مقاومت" خود نزدیک کند اما این گروه استقلال قابلتوجه خود را حفظ کرده است. شعبانی می گوید: "بخشی از مشکلاتی که ایران و عربستان سعودی با آن روبه رو هستند، به این باز می گردد که ایران تا چه حد میتواند در جبهه امنیتی موثر عمل کند بویژه با در نظر گرفتن استقلال تصمیمگیری حوثی ها و اینکه عربستان سعودی در جبهه اقتصادی واقعا چه آورده ای خواهد داشت آن هم با توجه به رژیم تحریمهای گسترده ایالات متحده و انتخابات پیشِ رویِ ریاستجمهوری در آمریکا."
همچنین، عمر کریم، همکار تحقیقاتی مرکز پژوهشی و مطالعات اسلامی ملک فیصل در ریاض و پژوهشگر دکتری در دانشکده علوم سیاسی و مطالعات بینالمللی دانشگاه بیرمنگام، بر این باور است که عربستان سعودی نیز فاقد "اهرمی واقعی" بر انصارالله است. با این حال، او به نیوزویک گفت: "جالب توجه است که از زمان پیشرفت در روابط عربستان سعودی و ایران، هیچ حمله موشکی یا پهپادی از طرف حوثی ها به عربستان سعودی انجام نشده و از نگاه عربستان سعودی بسیار مهم است که منازعه یمن، در داخل مرزهای یمن محدود بماند."
به گفته وی، برای جلوگیری از افزایش درگیریها، یک مسیر محتمل این است که یک توافق تقسیم قدرت حاصل شود که در چارچوب آن انصارالله به ویژه در شمال یمن، مسلط باشد اما متحدان عربستان هم نفوذ خود را حفظ کنند. هر توافقی باید حمایت و تأیید جناحهای مختلف یمن را داشته باشد، جناح هایی که طی دوره جنگ داخلی همپیمانی ها و رقابتهای متغیری را شکل دادهاند. همچنین است حمایت ریاض و تهران، که همگرایی تازه آنها ممکن است به سرنوشت منازعه یمن گره بخورد. این مسئله به ویژه برای بن سلمان حائز اهمیت است. کریم می گوید: "برای ولیعهد سعودی روشن است که عربستان نمی تواند همزمان با پی جویی مسیر تحولات اقتصادی و اجتماعی، منازعه بلندمدت و عمده ای با ایران را تحمل کند."
کریم می گوید: "گرچه عربستان سعودی، تنوع دادن به منابع درآمدی خود را آغاز کرده، اما کلان بودجه این کشور هنوز به درآمدهای بخش انرژی وابسته است و تکرار حملهای مانند حمله 2019 به تاسیسات نفتی سعودی که تولید نفت عربستان را متوقف کرد، غیرقابل تحمل است."
یاسمین فاروق، استاد بنیاد کارنِگی برای صلح بین المللی هم می گوید که آن حملات نشان داد که چگونه تنشها با ایران میتواند "تحقق اهداف چشمانداز ۲۰۳۰ را با کاهش یا حتی ایجاد وقفه در درآمدهای نفتی عربستان سعودی و افزایش ریسک برای سرمایهگذاران خارجی در پروژههای چشمانداز ۲۰۳۰، از جمله نئوم، گردشگری، زیرساخت، انرژی و پروژههای حمل و نقل، مختل کند." خانم فاروق می افزاید: "کاخ پادشاهی عربستان، تیم مشاور سیاست خارجی خود را ترمیم کرد و مرحله تازه ای از کاهش تنش های منطقه ای را کلید زد، از جمله با ایران." به گفته او رویکرد عربستان سعودی به جنگ در یمن نیز "به طرز قابل توجهی متحول شده است. وی می گوید: "ریاض پنهان نمیکند که هدف کنونی اش، یافتن یک برون رفت پایدار از این منازعه است. امروز، ریاض مطمئناً به امتیازات کمتری راضی خواهد شد، اما نمیتواند به حوثیها اجازه دهد که به یک پیروزی تمام عیار برسند یا تمامی خواسته های مالی و سیاسی خود را تامین کنند."
صنم وکیل، مدیر برنامهٔ خاورمیانه و آفریقای شمالی مؤسسه چتام هاوس Chatham House مستقر در لندن نیز می گوید که حتی در شرایطی که اولویت ولیعهد سعودی "حل و فصل منازعه یمن است"، تلاشها برای "یک آتش بس و صلح گستردهتر" به زمانی بیشتر از آنچه تصور می شود، نیاز دارد. وی می افزاید: "این نشان میدهد که مسیر آینده برای سعودی ها دشوار خواهد بود. یمن همواره برای عربستان سعودی به عنوان یک ریسک تشدید بلندمدت باقی خواهد ماند، ریسکی که نیاز به مدیریت و حمایت مداوم دارد، نه تنها با صنعا و تهران، بلکه همچنین با قبایل سراسر یمن. هدف میان و بلندمدت ریاض، دور کردن حوثی ها از تهران است اما برای رسیدن به این هدف، به تثبیت آتش بس و ایجاد روابط پایدار با حوثی ها و جناح های سراسر کشور نیاز دارد."
به گفته خانم وکیل دستیابی به این هدف، همچنین نیازمند حفظ مشارکت پایدار با همان قدرتی است که عربستان سعودی به مدت طولانی آن را به عنوان منشأ اصلی مشکلات امنیتی خود تصویر میکرده است. وی می گوید: "پس از تجربهٔ حملات ایران از سوی یمن به تأسیسات نفتی سعودی، رهبری عربستان، پیوند میان امنیت منطقه و رونق اقتصادی را درک کرده است. برای موفقیت این چشمانداز، عربستان نیاز دارد تا جنگ در یمن را به پایان برساند و جلوی پرواز موشکها و پهپادها در فضای کشور را بگیرد." او افزود: "هر دوی این اهداف، نیازمند گفتوگو و میانجیگری تهران است."
مراحل بعدی در بهرهبرداری از روح دیپلماتیک و حسن نیت نادری که از زمان احیای روابط میان ایران و عربستان سعودی پدیدار شده، احتمالاً برای تلاشهای بن سلمان در بازتعریف وجهه بینالمللی اش اهمیت زیادی خواهد داشت، چیزی که تا به اکنون، پیوند نزدیکی با منازعه یمن داشته است. سرهنگ حماسعید، مدیر برنامه خاورمیانه در موسسه صلح آمریکا می گوید: "این کاری دشوار خواهد بود.". حماسعید مسیری را برای ولیعهد جوان سعودی برای تبدیل تجربه یمن به یک پیروزی ترسیم می کند و می گوید: "اگر از طریق مشارکت دیپلماتیک ایران، به نظر رسد که دست کم پیشرفت (بحران در) منطقه کندتر می شود، اگر حملات از یمن به عربستان سعودی متوقف شود، اگر پادشاهی بتواند به برنامهٔ جسورانهٔ سرمایهگذاری، نوسازی و رهبری منطقهای خود ادامه دهد، و اگر در یمن، حوثی ها، سلطه مطلق پیدا نکنند و فضایی را هم برای مشارکت دیگر نیروهای یمنی در دولت فراهم سازند، اینها دستاوردهای مثبتی هستند که عربستان سعودی و ولیعهد میتوانند در سطوح داخلی، منطقهای و بینالمللی ارائه دهند."
او استدلال می کند که در دو دهه گذشته عربستان سعودی مجبور شده درسهایی را از پیامد تنشهای خاورمیانه بیاموزد؛ از یورش آمریکا به عراق و پس از آن خروج نیروهایش در سال 2011 و در همان سال وقوع خیزش عربی و سربرآوردن گروه تروریستی دولت اسلامی (داعش). حماسعید می افزاید: "اکنون که راهحلهای نظامی بی نتیجه مانده، عربستان سعودی تحت رهبری محمد بن سلمان در حال شرطبندی بر روی یک مسیر دیپلماتیک است تا امنیت مرزهای جنوبی خود را تامین کند، حملات را متوقف سازد، چراکه آرمان نوسازی و تحقق چشمانداز ۲۰۳۰ و سرمایهگذاریهای بزرگ داخلی و خارجی در همه این پروژههای عظیم، به یک عربستان آرام و یک خاورمیانه پایدار نیاز دارد که زیر تهدید پهپادها و موشکها نباشد. بنابراین، ترکیبی از انگیزههای مثبت وجود دارد تا منابع را تلف نکند و در عوض به پایداری منطقه یاری رساند؛ یعنی درجه ای از پذیرش این واقعیت که رویارویی چندان کمکی نکرد، شاید مشارکت دیپلماتیک نتیجه متفاوتی را به دنبال آورد."
منبع: نیوزویک