۳۰ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۸:۵۹
بازدید:۲۰۰
حمید درخشان درخصوص آینده نیمکت تیم ملی بطور مفصل گفت‌وگو کرد.
کد خبر : ۳۳۸۴

حمید درخشان روز گذشته در برنامه مجله خبری حاضر شد و در خصوص آینده نیمکت تیم ملی صحبت‌ کرد. از اظهارات سرمربی سابق پرسپولیس این برداشت شد که گزینه مدنظر او برای سرمربیگری تیم ملی ایران، گابریل کالدرون است و همین مسئله بهانه‌ای شد تا با وی تماس بگیریم.

درخشان البته این موضوع را تکذیب کرد و در ادامه درباره مسائلی که باید برای استخدام سرمربی خارجی در نظر گرفته شود صحبت کرد. او در این بین اشاره‌ای هم به مشکلاتی که در مسیر حضور سرمربی ایرانی روی نیمکت تیم ملی ایران وجود دارد، داشت.

سرمربی سابق تیم پرسپولیس در بخش دیگری از این گفت‌وگو به مطرح شدن نامش برای هدایت تیم امید واکنش نشان داد و مسائلی را هم پیرامون سرمربیان جوان مطرح کرد و گفت از نظر او تجربه بالا برای هدایت هر تیمی ضروری است و این چیزی است که مربیان جوان از آن بهره نمی‌برند.

۱۰۰درصد گزینه مناسبی برای تیم ملی امید هستم/ چه کسی رزومه بهتری نسبت به من دارد؟

این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانیم:

شما در یک برنامه تلویزیونی حاضر شدید و درباره آینده نیمکت تیم ملی صحبت کردید. در بین این صحبت‌ها، به مربیانی اشاره کردید که مدت کمی در ایران بودند و سابقه خوبی هم در آسیا دارند و به نظر می‌رسید که آدرس گابریل کالدرون را می‌دهید. آیا این مسئله درست است؟

نه، باور کنید من اصلا چنین نگاهی به این موضوع ندارم. ‌ نگاه من این است که آدمی که واقعا شناخت خوبی نسبت به فوتبال آسیا و فوتبال ما داشته باشد، هدایت تیم ملی را در دست بگیرد. ما می‌دانیم که توانایی‌هایمان از کشورهای حاشیه خلیج فارس خیلی بهتر است، اما متاسفانه هیچوقت نتوانستیم آدمی را بیاوریم که صلابت و فن و تکنولوژی تخصصی فوتبال را به تیم ملی کشورمان انتقال بدهد. ما باید دنبال شخصی بگردیم که بداند فوتبال ما چه پتانسیلی دارد؟ برای مثال فوتبال ما نیاز دارد که بحث‌های تاکتیکی و سیستم‌ها را به خوبی اجرا کند و حداقل یکی دو تا را یاد بگیرد و بتواند پیاده کند. اعتقاد شخصی من این است که با توجه به اینکه ما از نظر هوش، خیلی خوب هستیم، می‌توانیم این کار را انجام بدهیم. ما در زمان کی‌روش و خیلی از مربی‌های دیگر، به چیزهایی رسیدیم اما تکمیل نشد. با توجه به این موضوع، از نظر من اینکه شناخت خوبی نسبت به مربیان پیدا کرده و سپس انتخاب کنیم، در اولویت است. برای مثال مربی تیم ملی عربستان را ببینید که چه تغییراتی ایجاد کرده است. امیدوارم ما با وجود اینکه دیر هم هست، به خوبی بررسی‌هایمان را انجام بدهیم و مشورت کنیم و سپس کسی را انتخاب کنیم که بتواند به فوتبال ملی ما کمک کند.

با این شرایط و اولویت‌هایی که در ذهن شما است، از چه کسانی می‌توانید نام ببرید که برای هدایت تیم ملی مناسب‌تر باشند؟

من اینطور می‌گویم که برای خرید هر چیز خوبی، باید بهای آن را پرداخت کنید. ما یک‌بار هم باید با بینش، آگاهانه، منطقی و با ارزیابی درست، شخصی را انتخاب کنیم که اگر هم قرار شد پول خوبی به او بدهیم، ارزش داشته باشد و به ما کمک کند. من اسم نمی‌برم، چون زمانی که نامی مطرح می‌شود، همه شروع به صحبت می‌کنند. در این مورد حتما فدراسیون فوتبال وظیفه دارد که آگاهانه و با تحقیق بیشتر، رزومه‌ها را کنار هم بگذارد و در نهایت دست روی گزینه‌ای بگذارد که رزومه سنگین‌تری دارد.

با این اوصاف شما اصلا موافق حضور مربی ایرانی در تیم ملی نیستید؟

من موافق این اتفاق هستم، اما در حال حاضر همه مربیان داخلی ما شاغل هستند و تیم‌شان را رهبری می‌کنند. در وهله اول روی هر کدام از آنها دست بگذاری، یک معضلی را برای باشگاه ایجاد می‌کنی و آن باشگاه جبهه می‌گیرد که ما هزینه و برنامه‌ریزی کرده‌ایم و در نتیجه یک چالشی ایجاد می‌شود. یکی دیگر از مشکلات بزرگی هم که داریم، این است که عده‌ای مربی را دوست دارند و عده‌ای دوست ندارند و جنگ بین دو گروه، به فوتبال ما لطمه می‌زند. اگر همه ما دست به دست هم بدهیم و هر مربی‌ ایرانی‌ای که انتخاب شد، پشت او بمانیم و حمایت کنیم و آنچه را که می‌خواهد، مثل مربی خارجی، برای او هم مهیا کنیم، چرا که نه؟ از خدایمان هم هست. اما ما بهتر از بقیه ایراد را در خودمان می‌بینیم و می‌دانیم که اگر یک ایرانی را بگذاریم، یک عده از قیافه خوششان نمی‌آید و یک عده از رفتار و برخی هم خرده حسابی دارند و ... ما این خصوصیات را در خودمان داریم ک اگر بگوییم نه، دروغ گفته‌ایم.

در واقع سرمربی مدنظر شما برای تیم ملی، گابریل کالدرون نبوده است؟

باور کنید نه. من به صراحت می‌گویم که اصلا نظرم روی ایشان نیست و من حتی از زمان حضور ایشان در پرسپولیس، نقدهای فنی هم نسبت به عملکرد او دارم.

۱۰۰درصد گزینه مناسبی برای تیم ملی امید هستم/ چه کسی رزومه بهتری نسبت به من دارد؟

ولی این شایعات مطرح شد که شما به خاطر دوستی با آقای نبی و اینکه ایشان به دنبال این است که آقای کالدرون را به ایران بیاورد، از او حمایت کرده‌اید.

اصلا چه کسی گفته که آقای نبی به دنبال آقای کالدرون است؟ باور کنید اصلا اینطور نیست. فدراسیون فوتبال به دنبال یک گزینه بسیار فنی و خوب است و قصد دارد یک مربی را از بین گزینه‌های ایرانی که اسم آنها هم مطرح شد، انتخاب کند و البته در کنار این‌ها، چند گزینه خارجی هم مدنظر دارد. در حال حاضر سبک و سنگین می‌کنند که دست روی کدام گزینه بگذارند و اصلا اینطور نیست که دنبال شخص به خصوصی باشند.

شما از طریق آقای نبی اطلاع دارید که تا این حد مطمئن در این باره صحبت می‌کنید؟

نه، اصلا. این برداشت شخصی من است و شاید برداشت من هم اشتباه باشد. اما تا جایی که به عین بررسی می‌کنم و می‌خوانم و از صحبت‌های دوستان متوجه می‌شوم، می‌دانم که دنبال این مسائل است. ارزیابی من این است که فدراسیون یک تجربه ناموفق از ویلموتس دارد و حالا نمی‌خواهد که آن تجربه تکرار شود.

جدا از بحث سرمربی تیم ملی بزرگسالان، امروز هم اسم شما به عنوان یکی از گزینه‌های هدایت تیم امید مطرح شد. با توجه به اینکه بسیاری معتقدند بهتر است سرمربی تیم امید، سن بالایی نداشته باشد، چه نظری درباره این مسئله دارید؟

در وهله اول من خیلی خوشحالم که در این زمینه کاندید هستم. سوال من این است که آدمی که می‌خواهد بیاید و جوان باشد و ارتباط خوبی با بازیکنان برقرار کند، آیا تجربه این را هم دارد؟ ما سال‌ها این کار را کرده‌ایم و اینجا رسیده‌ایم؛ آیا تجربیات سرمربی‌های جوان هم در این حد هست؟ واقع‌بینانه نگاه کنیم؛ آیا نتیجه گرفته‌اند؟ اصلا تیم ملی جای جوان و کسب تجربه و برقراری ارتباط نیست. ۴۵ سال است که ما نتوانسته‌ایم کاری کنیم؛ باید واقع‌بینانه نگاه کنیم. من همان آدمی هستم که تیم را به جام جهانی بردم؛ چه تیمی را؟ نوجوانان که کار کردن با آنها خیلی سخت‌تر بوده است. ملاکی از این بالاتر دارید؟ رده پایه که سخت‌ترین و مشکل‌ترین است، به جام جهانی رفت و اولین تیمی هم بود که به جام جهانی رفت. حالا چطور آدمی که انقدر تجربه دارد و جام باشگاه‌های آسیا رفته و سرمربی یک تیم بزرگ بوده و پخته است، باید کنار بماند و چشم‌هایمان را ببندیم و تیم را به یک جوان بدهیم که ارتباط بهتری با بازیکنان داشته باشد؟ مگر می‌خواهیم رفاقت کنند و گروهی و رفاقتی مشکلات را حل کنند؟ این علم و دانش و فن است. تیم به این‌ها نیاز دارد. بدون دانش، تیم با رفاقت بالا می‌رود؟ من نمی‌خواهم از خودم دفاع کنم اما اشکال کار ما این است که چشم‌هایمان را می‌بندیم و کسانی را که تجربه دارند، کنار می‌گذاریم و می‌گوییم در خانه بنیشنید.

در واقع شما موافق حضور سرمربیان جوان در راس کار نیستید؟

من یک عقب‌گرد می‌کنم؛ در لیگ گذشته، ۴-۵ مربی جوان آمدند و همه گفتند خیلی عالی شد و ...؛ همه کسانی که جوان بودند تیم‌ها را انداختند و صدای هیچکس درنیامد. چه کسی خسارتش را خورد؟ باشگاه‌ها. باشگاهی که ریشه‌دار بود، افتاد. این جوان‌ها الان کجا هستند؟ کسانی که مربی بزرگی می‌شوند، چطور بزرگ می‌شوند؟ آنها کنار کسانی کار می‌کنند که تجربه کسب کنند و به دانش‌شان اضافه کنند. بدون این کارها، یک نفر چون جوان است مربیگری تیم ملی را بر عهده بگیرد؟ با چه رزومه‌ای؟ چون جوان است و می‌تواند ارتباط برقرار کند؟ مگر می‌خواهند به میهمانی بروند؟ تیم ملی، جایگاهی برای خودش دارد و برای آن جایگاه، هر چقدر هم دانش و تجربه داشته باشی کم است و باز هم گرفتار می‌شوی و گاهی نمی‌دانی چه تصمیمی بگیری. به دوره‌های گذشته تیم ملی امید نگاه کنید؛ بیشتر کسانی که هدایت تیم را بر عهده داشتند جوان بودند اما چه اتفاقی افتاد؟ ما باید برای داشته‌هایمان و کسانی که سال‌ها تجربه کسب کردند، ارزش قائل شویم و استفاده کنیم. باید واقع‌بینانه نگاه کنیم؛ من نه، یک شخص دیگر. هر کسی که باشد، تجربه برای یک تیم ضروری است.

۱۰۰درصد گزینه مناسبی برای تیم ملی امید هستم/ چه کسی رزومه بهتری نسبت به من دارد؟

شما خودتان را مناسب هدایت تیم ملی امید می‌دانید؟

چرا ندانم؟ رزومه من مشخص است؛ کاپیتان تیم ملی بودم، سرمربی تیم بزرگ این کشور بودم، جام باشگاه‌های آسیا رفته‌ام، خودم تیم به جام جهانی برده‌ام و ... ‌. چه چیزی در کارنامه من کم است که اضافه کنم؟ مدرکم هم که پروفشنال است. چه چیزی کم است؟

با توجه به اینکه در بیشتر مواقع، به مربی‌هایی مثل شما کم توجه می‌شود، فکر می‌کنید دلیل مطرح شدن مجدد اسم شما برای هدایت تیم امید چیست؟

الان دنیا دنبال آدم متخصص است. اگر دانش و تجربه اهمیتی نداشت، هیچکس در کلاس‌ها شرکت نمی‌کرد و همه مستقیم روی نیمکت تیم‌ها می‌نشستند. وقتی شما دانش خودتان را ارتقا بدهید و تجربه هم کسب کنید، تبدیل به یک آدم پخته می‌شوید که باید از شما استفاده بشود. اگر شما به یک آدم متخصص تبدیل می‌شوید اما از شما استفاده نمی‌کنند و در خانه می‌نشانند و شما هم رابطه‌ها را بلد نیستید که رایزنی کنید، در خانه می‌مانید. عده‌ای هستند که شخصیت‌شان اجازه نمی‌دهد برای کار، به هر کسی رو بیندازند و من هم جزو آن آدم‌ها بودم و دوست نداشتم پشت در اتاق مدیرعامل بنشینم و بگویم یک درصد برای شما و یک درصد هم من برمی‌دارم اما برخی از دوستان و عزیزان این کار را می‌کنند. ما اگر بتوانیم این را در فوتبال جا بیندازیم که از کسانی که تجربه دارند استفاده شود، رشد بسیار خوبی خواهیم داشت.

فکر نمی‌کنید دوستی شما با آقای نبی، تاثیری روی این اتفاق داشته باشد؟

اصلا شما آقای نبی را کنار بگذارید. شما کسانی را که اسم‌شان مطرح شده، کنار هم بگذارید و مقایسه کنید. نیازی نیست که به آقای نبی و فدراسیون مراجعه کنیم. اصلا به شخصی مربوط نمی‌شود. شما رزومه‌ها را کنار هم بگذارید. ما آدم کمی نبودیم که؛ در سطح بالای فوتبال کشور بازی کردیم، کاپیتان تیم ملی بودیم، پرسپولیس را با ۹ امتیاز در جام باشگاه‌های آسیا تحویل دادیم و در هر تیمی که بودیم، استقلال را بردیم. کارنامه‌ای بالاتر از این هم داریم؟ حالا به ما کم لطفی کردند و نگذاشتند ادامه بدهیم و در بین مسیر ما را برداشتند، آیا به ناتوانی من برمی‌گردد؟ اگر آدم انصاف داشته باشد و قضاوت کند، می‌تواند پیش وجدان خودش راحت باشد اما اگر بخواهند چشم‌هایشان را ببندند و بکوبند، ایرادی ندارد.

حالا در این بین که اسم شما به عنوان گزینه هدایت تیم امید مطرح شد، می‌توانیم به این موضوع هم اشاره کنیم که شما در بین مربی‌های همسن و سال خودتان، همیشه سرحال و روی فرم بوده‌اید.

من در کلاس پروفشنال یاد گرفتم که مربی‌ای که کنار زمین می‌ایستد، باید خیلی از مسائل فنی را خودش اجرا کند تا شاگردش ببیند و یاد بگیرد؛ نه اینکه کنار زمین دستور بدهد که تو از اینجا به آنجا برو و بدو و پاس بده. یکی از عوامل مهم این است که شما به بازیکنت نشان بدهی که چه چیزی می‌خواهی؟ چه پاسی می‌خواهی؟ چه تاکتیکی می‌خواهی؟ چطور باید باز و بسته شوی؟ وقتی شما فیت باشی، این را به شاگردت نشان می‌دهی و شاگردت بهتر یاد می‌گیرد، تا اینکه کنار زمین بلندگو دست بگیری و بگویی این کار را بکن و آن کار را بکن. این جزو اولویت‌های مربیگری حرفه‌ای است. شاید از هر ۲۰ مربی خارجی که به ایران آمده، یک نفر فیت نبوده است.

به عنوان کسی که همه آینده درخشان‌تری را در مربیگری برایتان متصور بودند، فکر می‌کنید به حق‌تان رسیدید؟

اتفاقی که برای من در مربیگری افتاد، فراتر از کم لطفی بود. من صد درصد و یا هزار درصد می‌گویم که به حقم در مربیگری نرسیدم. من در دوره‌ای پیکان را گرفتم و خودم آن تیم را جمع کردم؛ اگر به آن دوره رجوع کنید، در نیم فصل اول تیم من دوم بود و سپاهان اول. در نیم فصل دوم بین هیئت مدیریت و مدیریت اختلاف افتاد و مجبور شدم بروم آن را حل کنم و تیمم به رده هشتم یا هفتم سقوط کرد. در واقع نگذاشتند ما با آرامش و راحت کار کنیم و از همان‌جا زندگی ما تحت تاثیر مدیریت به هم خورد. به پرسپولیس آمدم و پس از اینکه این تیم را قهرمان کردم، دوباره دچار بحران مدیریتی شدم. هر جا که تیمم در حال شکل گرفتن بود، یک بحران مدیریتی به من خورد و اجازه نداد تا آخر فصل دوام بیاوریم و کارمان را تمام کنیم. خوب است اشاره کنم که با تمام تیم‌هایی هم که داشتم، با وجود مصدومان و شرایط تیم‌هایم، همیشه رقیب دیرینه پرسپولیس را بردم. آیا این به توانایی‌های من برمی‌گردد یا شانسم؟ قطعا توانایی‌هایم. یک‌بار شما می‌توانی با شانس استقلال را ببری و پس از آن باید با بقیه تیم‌ها ببازی اما باز هم می‌بری. چرا؟ حتما یک چیزی در شما هست.

۱۰۰درصد گزینه مناسبی برای تیم ملی امید هستم/ چه کسی رزومه بهتری نسبت به من دارد؟

فکر می‌کنید بزرگترین اشتباه شما در دوران مربیگری چه بوده است؟

اشتباهم این بود که خیلی زود به پرسپولیس آمدم. در آن مقطع نباید آن مسئولیت را قبول می‌کردم.

آن تیم شرایط و پشتیبانی خوبی هم نداشت...

دقیقا. مشکل مدیریتی هم پیدا کرد و هیچ‌کس کمک نکرد. با همه مشکلاتی که آن تیم داشت، من سه گل به لخویا در تهران زدم، در ازبکستان بردم، النصر را در تهران بردم. نه مدیرعامل داشتم، نه پول، نه کسی حمایت کرد، اسپانسر دعوا داشت و وزیر تیم پرسپولیس را تحویل نمی‌گرفت. شما بدون این‌ها می‌توانید مربی موفقی باشید؟ تازه عوامل دیگری هم بود که دوستان نقش داشتند که بازیکن بازی نکند و در بین تماشاچی‌ها آدم بگذارید که توهین کند و ...

نمی‌خواهید درباره این عوامل در بازی نکردن بازیکنان و ... بیشتر صحبت کنید؟

صحبت درباره گذشته دردی را دوا نمی‌کند.

اینکه به آن شکل به جای آقای دایی به پرسپولیس رفتید هم یک فشار مضاعفی را ایجاد نکرد؟

من به طور کلی گفتم که نباید در آن مقطع به پرسپولیس می‌رفتم و تمام. دلم نمی‌خواهد بیشتر از این مسئله را باز کنم. هر انسانی گاهی تصمیماتی می‌گیرد.

صحبت پایانی؟

من آنچه را که احساس می‌کردم واقعیت است، عنوان کردم و حالا قضاوت با عزیزانی است که می‌خوانند و می‌شنوند و اجباری هم نیست که بپذیرند.

اشتراک گذاری:
ارسال نظر
پربیننده‌ها پربحث‌ها