«تمام ترکیه یکدل» چگونه روی آنتن رفت؟
این برنامه تلویزیونی که در استودیوی مشکی رنگ سادهای برگزار شد در دکور خود دارای چند میز و تلفن مقابل شرکتکنندگان بود شرکت کنندگانی که همگی چهرهها و سلبریتیهای شاخص این کشور بودند که هرکدام به تنهایی در شبکه اجتماعی چند میلیونی خود رسانه مستقلی داشتند اما تصمیم گرفته بودند در اقدامی همدلانه و هماهنگ مقابل دوربینهای تلویزیونی بنشینند و با اهداکنندگان به شکل تلفنی صحبت کنند و مبالغ جمعآوری شده را یادداشت و سپس در برنامه اعلام کنند. هنرمندانی که برخلاف فضای خارج از برنامه و پیشین خود با لباسهای رسمی و مشکی و با آرایش مو و صورت بسیار ساده و به دور از فضای مد و با شمایلی کاملا عزادار؛ شهرت و محبوبیتشان را در خدمت این برنامه قرار دادند تا کمک بزرگی برای زلزلهزدگان عزادار این کشور باشد.
از چهرههای شناخته شده شرکت کننده در این برنامه میتوان به «باریش آردوچ»، «بوراک دنیز»، «هانده اورچلی»، «بوراک اوزچیویت»، «ابراهیم سلیم»، «دمت اوزدمیر»، «ادا اجه» اشاره کرد.
میخواهیم رکورد تاریخ را بشکنیم!
در ابتدای این برنامه رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه نیز از طریق تماس تلفنی با این برنامه همراهی کرد تا او نیز در کمپین «ترکیه یکدل» شرکت کرده باشد.
اردوغان در این برنامه ضمن خوشامدگویی به مخاطبان این برنامه گفت: «ما بزرگواری ملت خود را در چنین شرایطی از فاجعههای گذشته از نزدیک دیدهایم. و این بار امید داریم یکبار دیگر بزرگواری خود را با چهرهای که رکورد تاریخ را بشکند نشان دهند و من شک ندارم که به اذن خدا میتوانیم این بار هم به این مشکل غلبه کنیم.»
کلیدواژه شکستن رکورد تاریخی که اردوغان به زبان آورد باعث شد بسیاری از چهرههای تجار و فعالان اقتصادی این کشور، هنرمندان، سیاستمداران، ورزشکاران، موسسات و بانکهای غیر دولتی این کشور نیز وارد میدان شوند و همراه با کمکهای مردمی مبلغ بسیار بالایی که به شکل لحظه به لحظه در برنامه گزارش میشد جمع آوری شود.
بعد از اردوغان نیز چهرههای مختلف سیاسی این کشور از جمله رئیس مجلس ترکیه، نخست وزیران سابق و حتی نمایندگان ادوار مختلف این کشور نیز روی خط برنامه آمدند و هرکدام با کمکهای مالی ویژه و اهدای دستمزدهایشان همچنین با صحبتهای انگیزشی خود سعی در گرم کردن تنور این پویش ملی داشتند به گونهای که «تانسو چیلر» یکی از نخست وزیران سابق این کشور که با یک میلیون لیره از این کمپین حمایت کرد گفت: «امروز میخواهم خود را از تمام هویتهای سیاسیام پاک کنم و به عنوان یک زن و یک مادر صحبت کنم. نه به عنوان نخست وزیر سابق. من معتقدم که با این قدرت و اتحاد بر این امر پیروز خواهیم شد و من این پیروزی را می بینم و آن را احساس میکنم.»
در نهایت این برنامه توانست مبلغی معادل ۵میلیارد دلار جمعآوری کند و در اختیار هلال احمر و مرکز مدیریت حوادث اضطراری ترکیه (آفاد) قرار دهد.
چرا بررسی برنامه «تمام ترکیه یکدل» مهم است؟
بعد از زلزله تلخ کرمانشاه در ۲۱ آبان ۱۳۹۶ بلافاصله سازمانهای مرتبط در کشور طبق روال سابق از مردم برای مشارکت و کمک به خدمت رسانی به مردم زلزلهزده درخواست کمک کردند. نهادهایی مانند هلالاحمر جمهوری اسلامی ایران و کمیته امداد امام خمینی (ره) شماره حسابهایشان را اعلام کردند و خواهان کمکهای مردمی شدند. اما یکباره شاهد مداخله سلبریتیها و چهرههای مختلف هنری، ورزشی و حتی اینستاگرامی شدیم که به جای هدایت مردم به سمت سازمانهای مرتبط تصمیم گرفتند به شکل مستقل پول و کالا جمع آوری کنند و از آن بدتر با راهانداختن کاروان ماشینهای سنگین خودشان کالاها را به دست مناطق زلزله زده برسانند. بهم ریختگی و همگن نبودن شیوههای ارسال و انباشت و کم و زیاد نبودن برخی کالاها، دزدیده شدن بار برخی ماشینها توسط راهزنها، نامعلوم شدن سرنوشت برخی از پولهای جمع شده، سلیقهای عمل کردن برخی چهرهها و همچنین نامعلوم شدن سرنوشت برخی پولهای جمع شده حاشیههای زیادی را به راه انداخت.
بیاعتماد سازی مردم نسبت به نهادهای حاکمیتی امدادرسان به مناطق زلزله زده توسط سلبریتیها و حتی میکرو اینفلوئنسرهای اینستاگرامی در نتیجه هدررفت بسیاری از کمکهای مردمی را به همراه داشت و همین موضوع باعث شد مردم را در کمکرسانی دچار ابهامات جدی کند.
همچنین ضعف مسئولین در مدیریت سلبریتیها و ماجرای پیش آمده، همچنین ناتوانی در اقناعسازی و مقابله با بیاعتمادی ایجاد شده مدیریت ماجرای زلزله کرمانشاه را دچار اختلالات جدی کرد.
اما برنامه «تمام ترکیه یکدل» نمونه بینظیری از هماهنگی افراد حاکمیتی در کنار سلبریتیهای این کشور و دست یاری دو طرفه برای حل یک بحران ملیاست. جایی که سلبریتی شهرتش را در اختیار دستگاههای حاکمیتی قرار میدهد و دستگاههای حاکمیتی و چهرههای سیاسی نیز تمامی رنگهای سیاسی خود را کنار گذاشته و از قدرت رسانهای سلبریتیها و چهره های محبوب و مشهور کشور استفاده میکند تا نتیجهای مطلوب برای همه کشور بگیرد که سود آن هم به نفع چهرههای سیاسی و حاکمیتی، هم چهرههای هنری و مشهور این کشور و هم مردم آسیبدیده و بحران زدهاست. اتفاقی که رخ دادن نمونه مشابه آن در کشور ما بعید به نظر می رسد.
چرا ترکیه میتواند اما ما نمیتوانیم؟
آیا اتفاق مهم رخ داده در ترکیه در ایران هم قابل رخ دادن است. چرا رابطه حاکمیت و سلبریتی در کشور ما درست تعریف نشدهاست؟
اصلا سلبریتی یعنی چه؟
تا چندسال پیش واژه «سلبریتی» آنقدر واژه غریبهای در ادبیات رسانه ای کشور بود که کمتر کسی گمان میکرد تبدیل به یکی از واژههای پرکاربرد رسانه ای کشور شود. کلمه پرکاربردی که شاید هنوز تعریف مشخصی برای آن گفته نشده اما یکی از مهمترین پدیدهها در فضای علوم ارتباطی در همه جای جهان است.
در تعریف سلبریتی شاید تعریف جامع و کامل امکانپذیر نباشد اما به گفته برخی کارشناسان علوم ارتباطی میتوان اینطور گفت که سلبریتی اول از همه یک انسان است که صورت و بدن دارد که محصول روابط متحول شده نظام ارتباطات اجتماعی است و از همه مهمتر او یک رسانه دارد.
رسانههای اجتماعی در سالهای اخیر توانسته اند انسانها را تبدیل به رسانه کنند و هر کاربری با هرمقدار مخاطب توانسته برای خودش داشته باشد. اما در این میان تاثیرگذارترین انسانها، سلبریتیهایی هستند که هواداران بسیاری دارند. یعنی همه نقشهایی که پیش از این ما برای رسانههای جمعی بزرگ قائل بودیم، الان به سلبریتیها منتقل شده است و چون سلبریتی شکل آدمی دارد میتواند تعداد مخاطبان بیشتر و همچنین اثرگذاری بیشتری نیز داشته باشد.
چرا رابطه حاکمیت با سلبریتی در کشور ما درست پیش نرفتهاست؟
از عادات بینندگان بخشهای خبری تلویزیونی در کشورما این است که در بستهای خبری شاهد تقبیح سلبریتیها و اظهارنظرهای نسنجیده شان درباره مسائل سیاسی کشور باشند که قرار است در بخشهای خبری به آن ها پاسخ محکمی دادهشود. همان سلبریتیهایی که شاید دقایقی بعد فیلم و سریالشان از تلویزیون پخش شود. با این شعار که سلبریتی نباید در مسائل سیاسی کشور دخالت کند. حال آنکه اگر چندی بعد همان چهره اظهارنظری در حمایت داشته باشد در همان بخش خبری به شکل اغراق آمیزی تجلیل خواهد شد. سلبریتی نیز در بسیاری از موارد حقوقبگیر و یا وامدار یک بخش دولتی و حاکمیتی است اما بسیار دیدهایم که خود را از هرگونه انتصاب و اتصال جدا میداند. این دوگانگی در رسانه های کشور که ناشی از دوگانگی خط فکری دستگاههای فرهنگی در برخورد با چهرهها و سلبریتیهاست و از سویی این دوگانگی در خط مشی سلبریتیها؛ یک بلاتکلیفی آشکار و دو طرفه را نشان میدهد و در مواقع بحرانی و حساس کشور مثل دو لبه تیز سرمایههای اجتماعی کشور را قیچی میکند. در وقوع زلزله روبروی هم قرار میگیرد. به وقت حمایت از تیم ملی فوتبال روبروی هم قرار میگیرد. به وقت اعتراضاتها و حتی کنشهای خشن خیابانی روبروی هم قرار میگیرد و شبیه یک فضای استادیومی عمل میکند.
مدیریت سلبریتی باید چگونه باشد؟
در سالهای اخیر ورود مستقیم دستگاههای حاکمیتی به اشتباهات و حتی نقض قوانین سلبریتیها نه تنها فایدهای نداشته بلکه فقط بر التهاب ماجرا اضافه کردهاست. به نظر می رسد حاکمیت به جای آنکه خودش مستقیما به عرصه مدیریت سلبریتیها ورود کند و هزینه دهد. این امر را به شرکتهای خصوصی واگذار کند. شرکتهایی که عملا با سرمایهگذاری آن ها یک ستاره ظهور پیدا میکند و چنین شرکتی هرگز نخواهد گذاشت که سلبریتی با حرکتی نسنجیده سرمایهاش را به باد دهد.
از سوی دیگر مسئولین سیاسی و فرهنگی باید درخواستهای اصولی، منطقی و قانونی خود را از شرکتها مطالبه کند و اگر سلبریتی خطایی کرد خود آن شرکت رسیدگی کند و چون آن شرکت از خطای سلبریتی ضربه تجاری میبیند مجبور به مدیریت اوست. اتفاقی که به خصوص برای بازیکنان ورزشی در همه جای دنیا رخ میدهد که حتی کارت قرمز یک بازیکن میتواند کل یک تیم را از انسجام بیندازد.
همانطور که ما امروزه برای زیست در این جهان بعد از ظهور رسانههای جمعی و رسانههای اجتماعی ناگزیر استفاده از آنها بودیم. برخورد با سلبریتی نیز همانگونهاست. هم سلبریتی باید در چارچوب عمل کند و هم دستگاههای فرهنگی هر چقدر بتوانند از سرمایه اجتماعی آنان در جهت کنشهای مثبت استفاده کنند به نفع کل کشور خواهد بود.