گفت وگو از: ابوالفضل پازوکی، پژوهشگر روابط بین الملل و فارغ التحصیل رشته روابط بین الملل دانشگاه بین الملل قبرس و علی موسوی خلخالی
اخیرا ترکیه انتخابات مهمی را با موفقیت پشت سر گذاشت و رجب طیب اردوغان بار دیگر رئیس جمهور شد. انتخابات ترکیه در برهه حساسی برگزار شد، از یک سو زلزله مهیب که ویرانی گسترده ای را در جنوب این کشور که کانون اقتصادی و صنعتی آن محسوب می شود به وجود آورده است و از سوی دیگر روابط بین المللی ترکیه در نقطه حساسی به سر می برد. به نظر می رسد اردوغان برای غلبه بر مشکلات بی شماری که پیش رو دارد، با تغییرات اساسی ای که در کابینه جدیدش ایجاد کرده است قصد دارد طرحی نو دراندازد و سیاستی جدید را پیش ببرد. ترکیه با بحران اقتصادی رو به روست و در صحنه سیاست خارجی نیز برهه حساسی را سپری می کند. جدای از اینکه جنگ اوکراین بر ترکیه مانند بسیاری از کشورها در جهان تاثیر گذاشته، معادلات پیچیده صحنه بین المللی از جمله نوع تعامل با غرب و تلاش برای ایجاد توازن با شرق نیز وضعیت پیچیده ای را رقم زده است. افزون بر آن، رئیس جمهوری ترکیه رویاهایی در سر دارد که هنوز محقق نشده است و به نظر می رسد تا تحقق آن فاصله معناداری وجود داشته باشد. در این رابطه گفت وگویی را با دکتر آزن اورمچی (Ozan Örmeci)، استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی دانشگاه استانبول آیدین انجام داده ایم که در ادامه می خوانید:
به نظر می رسد آقای رئیس جمهور اردوغان در دوره جدید ریاست جمهوری اش سیاست جدیدی را در سیاست خارجی آغاز کرده است. نظر شما در این زمینه چیست؟
ترکیه به توسعه سیاست موازنه قدرت خود ادامه می دهد و با تلاش برای عدم قطع روابط خود با روسیه و حفظ حضور خود در جهان غرب و ناتو، به دنبال ایجاد یک سیاست خارجی چند بعدی جدید و دائمی پس از انتخابات است. به عنوان بخشی از این رویکرد، ترکیه به پیوستن سوئد به ناتو چراغ سبز نشان داد، اما به رژیم تحریمی علیه روسیه نپیوست و تا کنون موضع شکاکانه خود را نسبت به افترا به چین در جهان غرب حفظ کرده است. آنکارا می خواهد نقش میانجی یا پل بین دو جهان را بازی کند و با این کار از منافع ملی خود به بهترین شکل دفاع کند. به عنوان مثال، تعداد شرکتهای مشترک روسیه و ترکیه در سال گذشته رونق گرفت زیرا بسیاری از تجار روسی مشارکت با شرکتهای ترکیه را راهحلی مناسب برای ادامه تجارت با کشورهای اروپایی میدانستند.
با این حال، حمایت از تمامیت ارضی اوکراین و انتصاب برخی از نامهای برجسته تحصیلکرده غربی در پستهای مهم دبیری (وزارتی) میتواند به عنوان تلاشی برای اصلاح روابط با غرب در نظر گرفته شود. از این نظر، مهمت شیمشک، وزیر اقتصاد، ابراهیم کالین، رئیس MIT (اطلاعات ترکیه)، حافظ گی ارکان، رئیس بانک مرکزی و هاکان فیدان، وزیر امور خارجه، افرادی هستند که سالهای زیادی را در ایالات متحده یا بریتانیا گذراندهاند و به خوبی آنچه از نهادها و دولت های غربی انتظار می رود را می دانند. تلاشهای آنها میتواند تغییرات معناداری ایجاد کند، اما بسیاری از عوامل داخلی دیگر (حفظ پایگاه انتخاباتی رئیسجمهور اردوغان) در شکلگیری سیاست خارجی نیز وجود دارد.
با توجه به اینکه دولت جدید ترکیه به رهبری اردوغان با دولت قبلی تفاوت زیادی دارد، سیاست خارجی این دو دولت را چگونه از یکدیگر متمایز می کنید؟
تفاوت در لحن خواهد بود، نه در ماهیت. دولت قبلی پس از کودتای سال 2016 به یک لفاظی رسمی ضد غربی وابسته شد. این امر به عنوان مثال در برخی از اظهارات سلیمان سویلو، وزیر کشور سابق، آشکار بود. در واقع، پس از اینکه سیاست ترکیه در حمایت از مخالفان برای سرنگونی رژیم اسد در سوریه به خوبی پیش نرفت، رژیم خود را موظف به توجه به روسیه احساس کرد. آنکارا حتی به خرید سامانه دفاع موشکی اس-400 از روسیه مجبور شد، اگرچه بسیاری از کارشناسان هشدار دادند که ممکن است به دلایل امنیتی و فنی از این سامانه در کشورهای عضو ناتو استفاده نشود.
اکنون لفاظی های دولت جدید کمتر غرب ستیزانه است. به خصوص برای اولویت های اقتصادی، دولت نمی خواهد تصویر کشوری را ارائه دهد که مکرراً با واشنگتن و بروکسل درگیر اختلافات شدید است. در این میان، اقتصاد انتخاباتی نتایج منفی به همراه داشت و به دلیل گرایش اروپایی اقتصاد ترکیه، رئیس جمهور اردوغان فهمید که باید با دنیای غرب بهتر کنار بیاید. در واقع، او حتی مجبور شد از موضع سرسختانه خود در مورد نرخ بهره پایین بر اساس ایمان اسلامی خود دست بکشد. بنابراین، نرخ بهره افزایش می یابد اما مشکلات اقتصادی کماکان پابرجاست.
آقای هاکان فیدان، رئیس سابق سازمان امنیت ترکیه (میت) اکنون وزیر امور خارجه شده است. به اعتقاد شما نگاه به خصوص ایشان چه تاثیری بر سیاست خارجه ترکیه خواهد گذاشت؟ آیا امکان امنیتی شدن سیاست خارجه وجود دارد؟
انتصاب هاکان فیدان به سمت وزیر امور خارجه نشان دهنده رویکرد جدید و هماهنگ تر در روند سیاست گذاری خارجی در ترکیه است. در واقع در بسیاری از کشورها سازمان های امنیتی هماهنگ با هم کار می کنند و پارامترهای سیاست خارجی را با هم تنظیم می کنند. با این حال، تا همین اواخر، نهادهای امنیتی مانند رقیب یکدیگر در ترکیه عمل می کردند. این امر بیشتر ناشی از شرایط جنگ سرد و موقعیت نامتعادل ممتاز ارتش در ترکیه بود. حتی میتوان گفت که رقابتی ناگفته بین ارتش و پلیس وجود داشت. از سوی دیگر MİT برای سال های طولانی تحت کنترل ارتش بود. اما با متمدن شدن رژیم، رویکردی هماهنگ برای ایجاد یک سیاست منسجم تر مورد نیاز بود.
از این حیث، وزیر امور خارجه جدید هاکان فیدان با اطلاع از تمامی پرونده ها در امور اطلاعاتی و حفظ ارتباط با این نهاد، نشان می دهد که اکنون سیاست خارجی با گزارش های اطلاعاتی بهتر قابل حمایت است. اما من فکر می کنم این به طور خودکار به این معنی نیست که سیاست خارجی ترکیه امنیت محور خواهد بود. گاهی اوقات مردم فراموش می کنند اما MIT تنها نهادی در ترکیه بود که در اواخر دهه 1990 برای جلوگیری از واکنش مردم کرد تلاش کرد از اعدام رهبر پ ک ک عبدالله اوجالان جلوگیری کند و در اواخر دهه 2000 مذاکرات مستقیم صلح با پ.ک.ک انجام داد. هیچ یک از نهادهای دولتی دیگر جرات انجام این کار را تا کنون برای ریشه کن کردن کامل مشکل تروریسم نداشتند. بنابراین، دخالت MIT در فرایند سیاست گذاری خارجی به معنای کثیف شدن اوضاع نیست.
وقتی هاکان فیدان رئیسMIT بود، ترکیه بسیار به ایران نزدیک شد و همکاری بسیار نزدیکی در مسائل امنیتی و سیاسی داشت. آیا می توان از فیدان به عنوان وزیر امور خارجه انتظار ادامه چنین رویکرد مثبتی نسبت به ایران را داشت؟
من مطمئن نیستم که هاکان فیدان به ایران یا کشور خاص دیگری نزدیک بود. این مطبوعات اسرائیلی بودند که در گذشته چنین اتهاماتی را مطرح کردند. از دیدگاه من، در این موقعیتهای برتر، مردم باید همیشه بهترین را برای کشورشان ترجیح دهند. این ممکن است بسته به شرایط به همکاری و روابط نزدیک با ایران، اسرائیل، آمریکا یا روسیه منجر شود. گاهی اوقات ممکن است به یکباره نیاز دیگری وجود داشته باشد. درست است که روابط ترکیه و ایران در دوره حزب عدالت و توسعه بهتر شد و احتمالا فیدان نیز در این روند نقش داشته است، اما تنها دلیل این تغییر مربوط به ترکیه نیست. ایران نیز پس از به قدرت رسیدن اردوغان به عنوان یک سیاستمدار اسلام گرا، احترام بیشتری را به ترکیه داشته است. علاوه بر این، ترکیه از دهه 2000 شروع به عدم احساس نگرانی در مورد سیاست تغییر رژیم ایران کرد. مشکلات موجود در روابط ترکیه و اسرائیل و بویژه عدم تمایل اسرائیل به حل مسئله فلسطین، آنکارا و تهران را نیز بر آن داشت تا علیرغم اختلاف نظرها، گفت وگو و همکاری بیشتری را آغاز کنند. با این حال، روابط اقتصادی و سیاسی به دلیل اختلافات رژیم و سیاست های ایران که مورد استقبال شرکای غربی ترکیه (در درجه اول ایالات متحده) قرار نگرفت، بسیار محدود ماند.
موضوع قره باغ از مسائل مورد اختلاف ایران و ترکیه است. اما دو طرف اجازه نداده اند که این موضوع مبدل یه یک بحران و تنش بشود. نظر شما در این زمینه چیست؟ اساسا دو طرف چگونه می توانند به یکدیگر کمک کنند و پرونده قفقاز را مدیریت کنند؟
من متخصص قفقاز نیستم، اما به لطف ارتباطات ما در آذربایجان، تحولات را از نزدیک دنبال می کنم. آذربایجان با پس گرفتن اراضی خود از ارمنستان با روش های نظامی در جنگ 44 روزه وضعیت موجود در قفقاز جنوبی را تغییر داد. از آنجایی که بر اساس قوانین بین المللی این حق آنها بود، ترکیه به هر نحوی از باکو حمایت کرد. با این حال، هدف ترکیه تبدیل قفقاز به منطقه مشکلات و درگیری نیست. در عوض، آنکارا میخواهد پروژههای اقتصادی و حملونقلی در منطقه را با مشارکت همه بازیگران اصلی از جمله ارمنستان توسعه دهد. بنابراین، اکنون تصمیم گیری در مورد اینکه آیا بخشی از پروژه ها در حال توسعه باشد یا خیر، به عهده ایروان است. نیکول پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان قطعا وضعیت را درک می کند و می خواهد روابط خود را بهبود ببخشد، اما موانعی وجود دارد که توسط دیگر بازیگران منطقه ایجاد شده است. از سوی دیگر، ایران از توسعه روابط آذربایجان و اسرائیل و همچنین تغییر مرز ارمنستان و ایران آشفته است. از دیدگاه من، همه مسائل از طریق قوانین بین المللی و مذاکره قابل حل است. ایران میتواند روابط خوبی با ارمنستان داشته باشد، اما از منظر منطقی، روابط بهتر با ترکیه و آذربایجان باید برای تهران مهمتر باشد. بنابراین، برای من، رهبری همه کشورها باید کمتر ایدئولوژیک باشد و بیشتر قانونی و تجارت محور باشد تا همه مسائل را حل کند.
آقای ابراهیم کالین از پیروان و یاران بسیار نزدیک مکتب فکری سید حسین نصر، متفکر ایرانی است. همان طور که مستحضرید آنها نگاه ویژه ای نسبت به سیاست خارجی دارند که رنگ و بوی فلسفه و عرفان اسلامی – شرقی دارد و آقای نصر در این زمینه صاحب نظر و نظریه است. به نظر شما آیا این دیدگاه می تواند در هر چه بیشتر نزدیک شدن دو کشور موثر باشد؟
متاسفانه هنوز آثار آقای کالین را نخوانده ام. من در حال حاضر روی پروژه های بسیار مهمی در مورد سیاست خارجی ترکیه کار می کنم. اما امیدوارم در آینده یک مقاله علمی در مورد جهان بینی آقای کالین بنویسم، زیرا او یکی از تاثیرگذارترین نام های امروز ترکیه است. یادم هست یک بار از نصر نقل قول کرد و توییت کرد: "تغییر اتفاق می افتد اما طبق اصول خاصی این کار را انجام می دهد." علاوه بر این، سخنان او این تصور را به من می دهد که با سنت صوفیانه اسلام همدل است و از موضع ضد استعماری و ضد امپریالیستی در سیاست خارجی دفاع می کند. در عین حال، او آمریکا را نیز می شناسد و به همین دلیل است که این ظرفیت را دارد که به غرب و شرق (جهان اسلام) کمک کند تا به گفت و گوی تمدنی و توافق در مورد چگونگی زندگی مشترک (همزیستی مسالمت آمیز) علیرغم تفاوت وجودیشان برسند.
منبع/ دیپلماسی ایرانی