چند روز قبل زن جوانی با پلیس تماس گرفت و از سرقت خانهاش خبر داد: چند ساعتی برای میهمانی به خانه مادرم رفته بودم و زمانی که برگشتم متوجه سرقت از خانهام شدم.
این در حالی بود که در ورودی سالم بود و سارقان با کلید وارد شده و نقشه شان را اجرا کردهاند. 800 میلیون تومان طلا، یک ساعت گران قیمت که سنگ برلیان داشت به مبلغ 300 میلیون تومان، چندین تابلو باارزش و وسایل قیمتی خانه را به سرقت بردهاند.
با شکایت زن جوان به نام سهیلا، مأموران پلیس راهی خانه او در شمال پایتخت شدند. هنوز چند لحظهای از این تماس نگذشته بود که زن دیگری با پلیس تماس گرفت و گزارش سرقت از خانهاش را اعلام کرد: با همسرم بیرون بودم و زمانی که برگشتم متوجه شدم در ورودی خانه شکسته شده و وسایل باارزش به سرقت رفته است.
آدرسی که زن جوان از سرقت خانهاش داد همان آدرس و پلاکی بود که سهیلا اعلام کرده بود با این تفاوت که شماره واحد او 3 و شماره واحد خانه سهیلا 4 بود.
هر دو آپارتمان روبهروی هم و در یک زمان به سرقت رفته بود. با این تفاوت که در خانه سهیلا با کلید باز شده بود و خانه همسایه را به زور و با شکستن در ورودی سرقت کرده بودند. احتمال اینکه هر دو سرقت کار اعضای یک باند باشد از سوی پلیس مطرح شد و مأموران در گام بعدی به بازبینی دوربینهای مداربسته محل سرقت پرداختند.
دوربینها نشان میداد دو زن جوان از خودرو پژویی که راننده آن مرد جوانی بود خارج شده و با کلید وارد ساختمان شدند.
زنها بعد از حدود نیم ساعت و اجرای نقشه سرقت دوباره سوار همان ماشین شده و از محل متواری شده بودند.
سارقان هیچ نقابی به چهره نداشتند و زمانی که تصاویر آنها به مالباختگان نشان داده شد، سهیلا یکی از آنها را شناسایی کرد.
زن جوان با دیدن تصویر سارقان در حالی که متعجب شده بود گفت: این زن پرستار خانگی مادرم است.
من خواننده پروپا قرص صفحات حوادث روزنامهها هستم و در این مدت اخباری را میخواندم که در رابطه با سرقت خانه بود.
در اخبار آمده بود نصب دوربین مداربسته هم به پلیس کمک میکند که سارقان را زودتر شناسایی کنند و هم اینکه سارقان معمولاً به خانههایی که مجهز به دوربین مداربسته هستند وارد نمیشوند. این اخبار مرا مجاب کرد تا موضوع را با مدیر ساختمان در میان بگذارم و در نهایت هم کمتر از یک هفته قبل بود که ساختمان را مجهز به سیستم دوربین مداربسته کردیم.
زن جوان ادامه داد: از آنجا که مادرم نمیتواند کارهایش را انجام دهد تصمیم گرفتیم برای او پرستار بگیریم.
فتانه یکی از آشنایان بود و مدتی از او خواستیم به صورت آزمایشی برای ما کار کند.
چون از کارش راضی بودیم پرستار دائم مادرم شد و در این مدت هم از او مورد مشکوکی ندیدیم. روز سرقت من به خانه مادرم رفته بودم اما فتانه به این بهانه که شوهرش مریض است و باید او را به دکتر ببرد از خانه مادرم خارج شد و چند ساعت بعد برگشت.
با اظهارات سهیلا، مأموران پس از هماهنگیهای قضایی با بازپرس علیرضا بهشتی، وارد عمل شده و زن جوان را بازداشت کردند. فتانه ابتدا منکر سرقت بود اما زمانی که تصویرش را که از دوربینهای مداربسته ساختمان گرفته شده بود، مشاهده کرد به سرقت با همدستی شوهر و خواهر شوهرش اعتراف کرد.
با اعتراف وی همسر او نیز بازداشت شد و تحقیقات برای دستگیری خواهر شوهرش به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای ویژه سرقت پایتخت ادامه دارد.
چه شد که تصمیم به سرقت گرفتید؟
وضع مالیمان خوب نبود و در مدتی که در خانه مادر سهیلا کار میکردم، متوجه شدم که وضع مالی آنها خیلی خوب است. یک شب موضوع را برای محمود، همسرم، تعریف کردم و همان شب بود که ایده سرقت از طرف همسرم مطرح شد. اول مخالف بودم اما محمود مدام زیر گوشم میخواند که با سرقت از خانه سهیلا وضع مالی مان از این رو به آن رو میشود.
کلید خانهاش را از کجا آوردی؟
یک روز که سهیلا به خانه مادرش آمده بود، یواشکی دسته کلیدش را برداشتم و به بهانه خرید از خانه خارج شدم و کلیدهای یدکی را ساختم. بعد هم با کمک خواهر شوهرم، وارد خانه شده و وسایل را سرقت کردیم.
چرا از خانه همسایه سرقت کردید؟
می خواستیم پلیس به ما شک نکند که با صاحب خانه آشناییم. سهیلا زمانی که به خانه مادرش آمد داشت تعریف میکرد که همسایه روبهروییشان هم نیستند و شب به خانه میآیند. من که این موضوع را شنیدم به خواهرشوهرم گفتم بهتر است از خانه مقابل هم سرقت کنیم که پلیس شک نکند.
فکرش را میکردید دستگیر شوید؟
نه نمیدانستم خانهاش دوربین دارد وگرنه این کار را نمیکردیم.
انتهای پیام/21111s