گفت وگو از محمد حسین واحدی، کارشناس علوم سیاسی
فرانسه یکی از کشورهای مهم اروپا و از کشورهای اثرگذار بر این قاره است. هم به لحاظ اقتصادی، هم به لحاظ فکری و اجتماعی و هم به لحاظ سیاسی و نظامی، این کشور تاثیری به سزا در مسیر و سرنوشت اروپا دارد. همچنین فرانسه به عنوان یکی از کشورهای مهم عضو ناتو می تواند تاثیرگذاری مهمی در روند امنیت جهانی ایفا کند، بنابراین نمی توان به راحتی از ثقل و اثرگذاری فرانسه گذشت. هر گونه تحولی در امور داخلی فرانسه می تواند بر دیگر جوامع اروپایی تاثیر مستقیم بگذارد. کما اینکه در تظاهرات اخیر این کشور علیه نژادپرستی پلیس دیدیم که به سرعت سیر تظاهرات فرانسه به بلژیک و آلمان نیز سرایت کرد. یا در بحث قدرت گرفتن احزاب راست افراطی شاهدیم که هر زمان راست افراطی در فرانسه قدرت گرفته اند جریان های مشابه در کشورهای دیگر از جمله در آلمان و سوئد نیز تقویت شده اند. در این رابطه گفت وگویی را با دکتر سید نادر نوربخش، دانش آموخته جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران، مدرس تاریخ دیپلماسی و روابط بینالملل و کارشناس ارشد علوم سیاسی مطالعات اروپا دانشگاه تهران انجام داده ایم که در ادامه می خوانید:
احزاب راست افراطی فرانسه هدف و رویکردهایشان در سیاست داخلی و خارجی چیست؟ و چرا این احزاب اینقدر پرحاشیه و جنجال برانگیز هستند؟
فرانسه به طور تاریخی یکی از نمونه های موفق احزاب افراطی را داشته، آن هم با حزب جبهه ملی که با نام حزب اجتماع ملی شناخته می شود. این حزب حدود نیم قرن پیش توسط ژان ماری لوپن در سال ۱۹۷۲ تأسیس شد و از سال ۲۰۱۱ به بعد هم رهبری حزب به عهده ی دخترش ماری لوپن قرار گرفت. این حزب یکسری ویژگی هایی دارد از جمله تاکید بر هویت و فرهنگ ملی، ملی گرایی فرانسوی، همینطور مخالفت با همگرایی اروپایی و مخالفت با ورود مهاجران و پناهجویان و همچنین تاکید بر یک سیستم مجازات های سنگین برای جلوگیری از اقدامات مجرمانه و امثال اینها. اینکه این حزب چه روندی را طی می کرد از نظر تاریخی بعد از ریاست مارین لوپن در حدود یک دهه ی قبل این حزب به سمت یک مقداری اصلاح سیاست های خودش حرکت کرد؛ یعنی از آن سیاست های یهودستیزانه ای که در دوران پدرش وجود داشت فاصله گرفت و توانست یک چهرهی ملایم تری را از حزب ارائه بدهد و این خیلی مهم بود و در افزایش اقبال به این حزب بسیار تاثیر داشت.
به طور تاریخی نخستین پیروزی بزرگ این حزب زمان ژان ماری لوپن پدر در سال ۲۰۰۲ رخ داد که همراه با نامزد جناح راست میانه یعنی ژاک شیراک به دور دوم انتخابات راه پیدا کرد و باعث شد که یک جلب توجه بسیار زیادی در سطح جهان به این حزب بشود. در انتخابات سال ۲۰۱۷ هم این مسئله با خانم مارین لوپن اتفاق افتاد که مکرون با نامزد این حزب به دور دوم راه پیدا کرد. در انتخابات اخیر نیز که یک سال قبل برگزار شد هم باز این مسئله رخ داد و جمعا سه بار تا الآن این حزب توانسته به دور دوم این انتخابات راه پیدا کند که این خیلی مهم است چراکه یک حزب رادیکال که سه بار بتواند به دور دوم بیاید خیلی زیاد محسوب می شود.
اگر بخواهیم رویکردهایشان را در عرصه ی سیاست خارجی به طور خلاصه بگوییم معمولا مخالفت با اتحادیه اروپا و انتقاد از ناتو و رابطه ی نزدیک با روسیه در راس سیاست های آنهاست. یعنی خانم لوپن یک رابطه ی نزدیکی با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه دارد. او به روسیه سفر کرده و از بانک های روسی وام گرفته است. همچنین از موضع پوتین در قضیه ی الحاق کریمه حمایت کرده است. بنابراین در حوزه ی سیاست خارجی تقریبا می شود گفت نگاه شان رو به شرق است.
قسمت دوم سوال تان که گفتید این احزاب جنجال برانگیز هستند این را من دقیق نمی توانم منظورتان را متوجه بشوم ولی اگر منظور بحث اینکه در اخبار و رسانه به آنها بسیار توجه می شود به خاطر این است که افکار عمومی در کشورهای اروپایی نسبت به این موضوع حساس است و وقتی در مورد این مسئله بحثی می شود خیلی واکنش ها ممکن است از خودشان بروز بدهند.
آیا می توان آنها را به جریان های فاشیست یا به تفکرات نئونازیسم نزدیک دانست؟
اینکه این ها را فاشیست یا نازی بنامیم تعبیر غلطی است. بعضی اوقات مشاهده شده که بعضی روزنامه نگاران یا رسانه ها به خانم لوپن و حزبش گفتند فاشیست یا نازی و ایشان هم شکایت کرده و در دادگاه توانسته آنها را محکوم کند؛ به دلیل اینکه اینها فاشیست یا نازی نیستند و تفاوت هایی با آنها دارند.
نقش حزب راست افراطی در سیاست و شورش ها و اعتراضات فرانسه چیست؟
نمی شود گفت که حزب اجتماع ملی به رهبری خانم مارین لوپن در این اعتراضات نقشی داشته اما از نتایجی که اتفاق افتاده بهره برده است؛ به دو دلیل، یکی اینکه این را برگردن مسئله ی مهاجرت بیاندازد. همانطور که اشاره کردم این حزب یک حزب ضد مهاجرت است و اعتقاد دارد که مهاجران نباید به فرانسه وارد شوند؛ بنابراین این موضوع را به عنوان یک مثالی مطرح کرده که سیاست های پذیرش مهاجران عامل این در گیری ها بوده است و بنابراین فرانسه باید به سمت کنترل مرزهایش و عدم ورود مهاجران و پناهجویان خارجی پیش برود. دوم اینکه، همانطور که گفتم، بحث موضوع نظم و قانون یعنی مجازات های سنگین و نظام پلیسی اقتدارگرا از مباحث محوری جریان راست افراطی در همه کشورها هستند. بنابراین الآن که این آشوب ها اتفاق افتاده یک مقداری این موضوع هم به موضوع روز مبدل شده یعنی گفته می شود این حزب مطرح کرده که باید مجازات های سنگین تری علیه افرادی که در این شورش ها هستند در نظر گرفته شود و پلیس باید اختیارات بیشتری داشته باشد. حزب اجتماع ملی و همفکرانش از موضع پلیس حمایت کرده و بنابراین مقداری توانسته از این حوادث و از این رخدادها بهره ببرد و در حال حاضر هم محبوبیت بسیار بالایی دارد.
تفاوت سیاست های حزب راست افراطی و سیاست راست میانه به رهبری امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فعلی در چیست و چگونه در مسائل حساس کشوری می توانند با هم به تفاهم برسند؟
حزب رنسانس به رهبری مکرون از جناح میانه هست، یعنی جناح لیبرال که حامی اتحادیه اروپاست. این مهم ترین تفاوت بحث سیاست خارجی برخلاف لوپن است که منتقد اتحادیه اروپاست. مکرون و هم فکرانش به حمایت از همگرایی و گسترش اتحادیه اروپا فکر می کنند. بنابراین در این مورد باهم اختلاف نظر دارند. اختلاف نظر دوم آنها بر سر پذیرش مهاجران و پناهجویان است. آنها در این مورد هم با هم اختلاف نظر دارند. سیاست های مکرون شامل یکسری گرایش های مرتبط به راست میانه است و در عین حال یکسری گرایش های متمایل به چپ میانه هم دارد، یعنی مکرون سعی کرده از هر دوی این طیف ها در کابینه اش استفاده بکند. ولی مسلما اختلاف نظرهای طرفداران مکرون با طرفداران لوپن بسیار زیاد است. شاید به طور دقیق نشود این مسائل را در اینجا با جزئیات بررسی کرد. اما اگر بخواهیم به طور جدی پایگاه آنها را مقایسه کنیم می توانیم بگوییم که پایگاه مکرون در شهرهای بزرگ و از میان افراد با تحصیلات بالاتر و با موقعیت شغلی بهتر و به طور کلی افراد ثروتمند است. پایگاه اجتماعی حزب راست افراطی از روستاها و شهرهای کوچک است. نواحی روستایی افراد با تحصیلات کمتر و افراد کارگر، افراد آسیب پذیرتر و افرادی که بیکاری در بین آنان نرخ بالاتری دارد اکثرا طرفدار حزب راست افراطی هستند.
نهایتا هم باید به عنوان نکته پایانی خدمتتان بگویم که جریان راست افراطی در فرانسه محدود و منحصر به حزب جبهه ملی نیست. ما آقای اریک زمور را هم داریم که او هم یک چهرهی جداگانه ای است که اگر بخواهیم او را با خانم لوپن مقایسه کنیم یک مقداری گرایش هایش تندروتر است. با این حال مهم ترین و اصلی ترین حزب این جناح، حزب اجتماع ملی یا همان جبهه ملی سابق محسوب می شود.