به گزارش صد آنلاین ، در سالهای گذشته بارها شاهد آسیبدیدن و مرگ این نیروها در راه حفظ محیط زیست بودهایم. از سال ۹۹ تاکنون ۱۴ نفر از داوطلبان و فعالان محیط زیست جان خود را از دست دادهاند و جنجال بر سر ثبتنام آنها در فهرست شهیدان و برخورداری از حداقل حقوقها برای بازماندگانشان، خود داستانی طولانی است.
آموزش نیروهای داوطلب برای مقابله با حریق از سوی دو سازمان منابعطبیعی و محیط زیست بهکُندی دنبال میشود و کار بر دوش سازمانهای مردمنهاد گذارده شده است، اما آنها مگر میتوانند از پس آموزش همۀ داوطلبان بربیایند؟ آن هم درحالیکه در تمام سالهای گذشته، نبود تجهیزات لازم مقابله با آتشسوزی جنگلی، مهمترین دغدغۀ نیروهای داوطلب و همچنین سازمانهای متولی بوده است. همۀ این موارد در کنار کمتوجهی به پیشگیری از آتشسوزی، نبود سازوکار مشخص مقابله با بحران و البته بیتوجهی به سلامت نیروهای داوطلب از آسیبهای حضور این نیروها در آتشسوزیهاست.
«شریف باجور»، «امید حسینزاده»، «محمد پژوهی» و «رحمت حکیمینیا» فعالان و دوستداران محیط زیست بودند که در سال ۹۷ در آتش جنگلهای روستای پیله و سلسی مریوان جان خود را از دست دادند. «مختار خندانی»، «یاسین کریمی»، «بلال امینی»، «البرز زارعی»، «احسان عزیزی»، «محمدمهدی حسینی» هم در سال ۹۹ در آتش جنگلها سوختند و از دست رفتند.
در آن سال که سال مرگبار آتشسوزیها بود، «محمدجواد مختاری»، از فعالان محیط زیست استان فارس نیز در حال تلاش برای مهار آتشسوزی عرصههای ممسنی دچار سوختگی شدید شد و جان سپرد. «حسین حاجحسنی»، از عشایر چهارمحالوبختیاری، تیرماه ۱۴۰۰ در آتشسوزی منطقۀ حفاظتشدۀ «هلن» جان سپرد. در همان سال چهار نفر از اعضای یک خانواده، «جهانبخش»، «حامد»، «رضا» و «ناصر بهزادی» در آتشسوزی مهیب «تنگه هایقر» در استان فارس جان خود را فدا کردند. ۲۲ اردیبهشت سال پیش نیز دختری سه ساله به نام «نگار» در حریق ارتفاعات جنگلی شهرستان رستم جان سپرد.
آخرین نفر «یعقوب حسنپور»، از اهالی روستای جمالکر در ماهور میلاتی (از توابع شهرستان ممسنی) بود که اردیبهشت امسال، در ۴۷ سالگی، وقتی در تاریکی آتش را مهار میکرد، از ارتفاع صخرهای به پایین پرتاب شد و از دست رفت. حمایت از بازماندگان این داوطلبان شهید و ثبتنامشان در فهرست شهدا به سختی پیش رفته و میرود.
«بهمن ایزدی»، مدیر «کانون سبز فارس» و همچنین «گنجۀ پشتیبان زیستبوم ایران» میگوید نام خانوادۀ شهید بهزادی همین یکماه پیش در فهرست بنیاد شهید ثبت شده است، آن هم بعد از پیگیریهای بسیار از سوی فعالان و بخشی از دولت.بهمن ایزدی، فعال محیط زیست: امسال برای اینکه بتوانیم بخش دولتی را پای کار بنشانیم و کنار هم باشیم تلاش زیادی کردیم، اما با اینکه از ابتدای سال تاکنون بیش از چهل مورد آتشسوزی در شمال غرب استان فارس رخ داده است، در بیشتر موارد نیروهای مردمی بودند که حریق را کنترل کردند. بخش دولتی هم بارها گفته است اگر مردم نبودند، کنترل آتش امکان نداشت
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس از «علل، چالشها، راهکارهای مقابله با آتشسوزیهای جنگلها و مراتع کشور» که آذر ۹۹ منتشر شد، «خلأ قانونی در حمایت از گروههای داوطلب مردمی و نیروهای شرکتی تحت قرارداد جهت جبران آسیبها و صدمات واردشده در محافظت از جنگلها و مراتع بهویژه اطفای حریق» را یکی از چالشهای این حوزه معرفی کرده بود. این درحالیاست که براساس این گزارش کمبود نیروی انسانی ماهر و آموزشدیده، تجهیزات و امکانات مناسب و بهروز برای پایش، پیشبینی، پیشگیری، اعلام و اطفای آتشسوزی در کمبود منابع مالی در سازمانهای متولی ریشه دارد.
در همین حال، به گفتۀ فرمانده یگان حفاظت سازمان محیط زیست، براساس آییننامۀ اجرایی قانون حمایت قضایی و بیمهای از مأموران یگان حفاظت محیط زیست و جنگلبانان، هریک از داوطلبان، همیاران، تشکلهای مردمی که در حوادث و بحران محیط زیستی با مدیریت سازمان محیط زیست حاضر میشوند و در بحران جان خود را از دست میدهند، لقب « فداکاران خدمت» میگیرند و اگر مصدوم شوند هزینۀ پزشکی، غرامت صدمه جسمی، نقص عضو به آنها تعلق میگیرد. در این آییننامه همچنین نحوۀ تکریم و خاکسپاری این افراد توسط مدیریت بحران کشور با همکاری سازمان شهرداریها، محیط زیست و دهیاریهای کشور پیشبینی شده است.
ایزدی برای آسیبشناسی حضور داوطلبان در آتشسوزیها ابتدا به کمبودهای سازمانهای متولی میپردازد و به «پیام ما» میگوید: «سازمان حفاظت محیط زیست حدود ۱۱ درصد از ارزشهای سرزمینی ما را مدیریت میکند و متولی مستقیم حفاظت شناخته میشود. از سوی دیگر سازمان منابعطبیعی و آبخیزداری حدود ۹۰ درصد عرصههای این سرزمین پهناور را مدیریت میکند.
این میان جنبههای مختلف حفاظت باید در نظر گرفته شود تا در بحرانهایی مثل آتشسوزی و سیل واکنشی منطقی و بهموقع داشته باشند. اما مرور عملکرد این دو سازمان نشان میدهد که در اعمال مدیریت سرزمینهای تحت پوشش ضعیف و در مواجهه با بحران، ناتوان هستند.»امید سجادیان، فعال محیط زیست: در طول چهار سال، ۲۱ گروه پنجنفره را در استان کهگیلویهوبویراحمد آموزش دادیم. تجهیزات از طریق کمکهای مردمی، نهادهای غیردولتی و سازمانهای مردمنهاد تهیه شد
از نگاه او این ناتوانی سبب میشود سازمانهای مربوطه برای جبران ضعفها، دربارۀ فعالیتهایشان بزرگنمایی کنند، آماری اشتباه دربارۀ عرصههای درگیر با آتش ارائه کنند و وضعیت بغرنج را وارونه جلوه دهند. «به نظر من این تناقضهای آماری باعث میشود بیتوجهی مدیران تصمیمگیر به این مسئله بیشتر شود و در آتشسوزیها رویشگاههای بیشتری را از دست دهیم.» این فعال محیط زیست همچنین معتقد است آمار دقیقی دربارۀ نیروهای داوطلب مردمی که در آتشسوزیها حاضر میشوند، وجود ندارد.
ایزدی با اشاره به شهادت ۱۴ نفر از نیروهای مردمی از سال ۱۳۹۹ تاکنون، میگوید: «نیروهای داوطلب که بیشتر اعضای سازمانهای مردمنهاد هستند بیشترین تلفات و صدمات جانی را متحمل شدهاند و در همین حال، با کمبود تجهیزات و اعتبارات روبهرو هستند. درخواست ما از سازمانهای متولی این است که با حمایت از نیروهای داوطلب و کمک به آموزش آنها، از ظرفیت آنها استفاده کنند و در مواقع آتشسوزی تجهیزات خود را بهکار بگیرند و با آنها همراه شوند.»
از نگاه مدیر کانون سبز فارس ایجاد بستر آموزشی، پویایی فرهنگی را برای داشتههای طبیعی افزایش میدهد و همراهی این دو طیف باعث انتقال تجربه و توانافزایی بیشتر خواهد شد تا افراد در مقابله با آتش جان خود را به خطر نیندازند. «برای رسیدن به فهم متقابل، به هدف مشترک نیاز است. فکر میکنم در این بستر میتوانیم با شفافسازی از توان یکدیگر بهتر بهره ببریم و تلفات و خسارت کمتری را شاهد باشیم. در اینصورت هم گسترۀ آتش را کنترل میکنیم و هم عوامل وقوع آتشسوزی را میشناسیم.»
او ادامه میدهد: «امسال برای اینکه بتوانیم بخش دولتی را پای کار بنشانیم و کنار هم باشیم تلاش زیادی کردیم، اما با اینکه از ابتدای سال تاکنون بیش از چهل مورد آتشسوزی در شمال غرب استان فارس رخ داده است، در بیشتر موارد نیروهای مردمی بودند که حریق را کنترل کردند. بخش دولتی هم بارها گفته که اگر مردم نبودند، کنترل آتش امکان نداشت.»
او و «اعضای کانون سبز فارس» و «گنجۀ پشتیبان زیستبوم» تلاش کردهاند تا تجهیزات بیشتری برای نواحی پرخطر تهیه کنند و به دستشان برسانند. آنها کار آموزش نیروها را هم در پیش گرفتهاند. «ما به ساختاری برای کنترل آتش رسیدهایم. نیروها آموزش دیدهاند و به نیروی پشتیبان و حمایت از نیروهای حاضر در صحنه نیز فکر کردهایم. با اینهمه، وقتی آتش شدت میگیرد، این ساختارها هم از دست میرود. این وضعیت در نیروهای داوطلب درحالیاست که بخش دولتی برنامه جدیای برای آتشسوزی ندارد، مسئله را کوچکنمایی میکنند و به فکر مهیاکردن تجهیزات بیشتر برای مهار نیستند.»
از سختترین بخشهای کار اطفای آتش جنگلها در سالهای گذشته برای «امید سجادیان»، دبیر شبکۀ تشکلهای محیط زیست و منابعطبیعی استان کهگیلویهوبویراحمد، برخورد برخی از سازمانها و ارگانها با افرادی بود که جانشان را کف دستشان گذاشته و به دل آتش رفته بودند. او یادش میآید زمانی که از یکی از اطفاکنندگان حریق خواسته شد تا پشت وانت یکی از ارگانها بنشیند تا ماشین سراسر دوده نشود.
سجادیان حالا به «پیامما» میگوید نحوۀ مواجهه با همیاران و آموزش آنها برای کاهش تلفات از جمله اصلیترین دغدغهها و نگرانیهایش است و برای همین هم از چندسال قبل به فکر آموزش جدی مردمی افتاد که نخستین افرادی بودند که با دیدن آتش به دل آن میزدند تا مراتع و جنگلها زنده بمانند: «ما فکر کردیم در چند بخش باید کار آموزش را پیگیری کنیم. قبل از شروع آتش، حین آتشسوزی و بعد از آن.
ما گروههای ذینفعی مانند کشاورزان، دامداران، گردشگران، زنان و مردانی که برای چیدن گیاهان کوهی به منطقه میروند، کودکان و… را داریم که این افراد برای آنکه بهصورت سهوی منطقه را درگیر آتش نکنند، باید آموزش ببینند. این افراد اگر آموزش ببینند، بسیاری از آتشسوزیهای سهوی کاهش مییابد و مرحلۀ بعد، آموزش افراد برای مواجهه با آتش است.
وقتی آتشی اتفاق میافتد، سازمانهای دولتی فراخوان عمومی میزنند، بدون آنکه بدانند افراد چقدر توانایی روبهروشدن با آتش دارند؟ چه تجهیزاتی دارند و اگر برایشان مشکلی بهوجود بیاید باید چه کاری انجام دهند؟» مواجهه با این پرسشها باعث شد تا آنها از چهار سال قبل در استان کهگیلویهوبویراحمد بهدنبال آموزش گروههای مردمی بروند و تلاش کنند تا تجهیزاتی برایشان فراهم شود. «برای جلوگیری از بینظمیهای موجود، برنامۀ دقیقی ریختیم و از افراد بالای ۱۸ سال که آمادگی جسمانی داشتند و خواهان حضور در این شرایط بودند، خواستیم تا حاضر شوند و بعد از آن بهدنبال این افتادیم تا کارت فداکار خدمت را برایشان بگیریم تا بیش از این بار آتشسوزیها به دوش مردم نباشد.»
او میگوید این تلاشها باعث شد تا ۲۱ گروه پنجنفره را آموزش دهند و برای تجهیزات مواجهۀ آنها با آتش هم بهدنبال حمایت مالی گشتند. «تجهیزات از طریق کمکهای مردمی، نهادهای غیردولتی و سازمانهای مردمنهاد تهیه شد. بعد از آن هم تلاش کردیم مناطق آسیبدیدۀ استان را شناسایی کنیم و آنجا که مشارکت مردمی بیشتر است هم انرژی بیشتری برایش صرف شد.»
آنها تجهیزات تهیهشده را به استانهای دیگر نیز رساندند. نمونهاش خراسان و گیلان بود و بخش دیگر آموزششان را به احیای بعد از آتشسوزی اختصاص دادند. «آموزش بعد از احیا بسیار مهم است. اینکه به جنگلها فرصت داده شود تا نفس بکشند، مناطق قرق مردمی ایجاد شود و نحوۀ صحیح کاشت بذر برای احیا نیز به آنها آموزش داده شود.