در روزهای ۲۶ و ۲۷ خردادماه ۱۴۰۲ (۱۶ و ۱۷ ژوئن ۱۴۰۲)، هیات عالیرتبهای از رهبران کشورهای آفریقائی در کی یف و مسکو با زلنسکی رهبر اوکراین و پوتین رئیس جمهوری روسیه دیدار کردند و طرح صلح خود را با آنها در میان گذاشت.
هرچند که هر دو طرف، در سیاستهای نظامی خود تغییری ندادند، اما نفس این ابتکار آفریقائی که شامل افرادی نظیر رئیس جمهوری آفریقای جنوبی میشد، خبر از گرایش نوینی در آنچه که جنوب جهانی (Global South) خوانده میشود، میدهد. البته جنوب جهانی فقط شامل آفریقا نمیشود، جنوب جهانی در مقابل شمال جهانی «پدیدهای جدی» و کهن و محصول دوران پسا استعماری و استعمارزدائی بعد از جنگ جهانی دوم است. اکثریت اعضای سازمان ملل متحد از خانواده بزرگ جنوب جهانی تشکیل میشود. اما مفهوم جنوب جهانی، فراتر از عدد و رقم کشورهای سه قاره آمریکای لاتین، آسیا و آفریقاست. این پدیده، یعنی جنوب جهانی در هشت دهه گذشته، بخشی از روابط بینالمللی بوده ولی آنچه که این پدیده و مفهوم را برجسته کرده، جنگ اوکراین است. کنش و واکنشهای جنوب جهانی بعد از جنگ روسیه علیه اوکراین، موضوع جالب توجهی برای دستاندرکاران سیاست خارجی و پژوهشگران روابط بینالمللی شده است.
به گونهای که به عنوان نمونه میتوان به مصاحبه مجله معروف سیاست خارجی با معاون وزرات خارجه اوکراین دقیقاً با عنوان «جنوب جهانی و جنگ اوکراین» در ۱۷ ماه مه ۲۰۲۳ (۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲) اشاره کرد. چگونه میتوان کنشگری جنوب جهانی را در دوران جدید تجزیه و تحلیل کرد؟ در پاسخ باید «واقعیت جنوب جهانی»، «دگردیسی جنوب جهانی» و «پویایی نوین جنوب جهانی» را مورد مداقه قرار داد. توجه این زوایا روشن میسازد که جنوب جهانی در حال بازیابی و تعریف هویت جدید و سیاستورزی نوینی در عرصه جهانی است که نمیتوان آنرا نادیده گرفت.
جنوب جهانی، واقعیتی بر گرفته و ریشهدار در تاریخ چند قرن گذشته و استعمار سرزمینهای گوناگون توسط قدرتهای غربی در رقابتهای استعماری و به تبع آن جنبشهای ضد استعماری متعدد است که شامل مجموعه رنگارنگی از جنبشهای استقلالطلبانه مانند مبارزه هند برای استقلال و مبارزه آفریقای جنوبی برای رهایی از آپارتید میشود. جنوب جهانی، در کنار مفهوم جغرافیایی، مفاهیم فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی و همچنین ابعاد استراتژیک را در بر میگیرد. در دهه ۵۰ و ۶۰ قرن بیستم میلادی، جنوب جهانی، در کشمکش بین دو ابرقدرت آمریکا و شوروی، مفهوم و گزینه غیرمتعهدها را تعریف و جریانی بینالمللی را شکل داد. زیر چتر غیرمتعهدها، کشورهای متنوع و رنگارنگی جمع شدند ولی نمیخواستند به یکی از دو بلوک پیوندند و جالب است که هم آمریکا و هم شوروی، به غیرمتعهدها، بدبین بودند.
غیرمتعهدها یکدست نبودند، عدم یکدستی و تلون غیرمتعهدها با فروپاشی نظام دو قطبی، شکل نوینی به جنوب جهانی داد. باید گفت جنوب جهانی را نباید منحصر در غیرمتعهدها کرد ولی به هررو غیرمتعهدها، ضمیمهای از جنوب جهانی بود. اما آنچه حائز اهمیت میباشد دگردیسی جنوب جهانی در دو دهه گذشته است. این دگردیسی شامل ابعاد اقتصادی و سیاسی میشود. برخی از اعضای جنوب جهانی، از نظر اقتصادی، رشد کردند. از نظر سیاسی، دمکراسی را بهعنوان چارچوب تنظیم مناسبات قدرت در سطح داخلی پذیرفتند، این دگردیسی، به برآمدن کنشگران جدی جنوب جهانی مانند برزیل در آمریکای لاتین، هند و اندونزی در آسیا و آفریقای جنوبی در قاره آفریقا شد. این اعضای خانواده جنوب، رابطه نزدیک و در عین حال فاصلهداری با قدرتهای جهانی برقرار کردند. آنها همزمان با روسیه، چین و ایالات متحده کنش و واکنشهای گستردهای را دنبال کردند.
جنگ اوکراین، بیتردید نقطه عطفی بود. روسیه و آمریکا سعی کردند که در یارگیری سیاسی، جنوب جهانی را با خود همراهی کنند. ولی در مجموع جنوب جهانی به نگرش دو اردوگاهی تن نداد. نه از اشغال اوکراین توسط روسیه حمایت کرد و نه کارزار نظامی آمریکا و ناتو علیه روسیه. جنوب جهانی، این جنگ را جنگ مربوط به خود ندید و نمیبیند و جالب آنکه در فقدان طرحهای صلح، این جنوب جهانی است که علاقهمند به پایان دادن به این منازعه است. سفر هیات بسیار عالیرتبه آفریقایی، بازتابی از کنشگری جنوب جهانی برای جلوگیری از ادامه تنشی است که پایان آن به نفع همه مردم جهان است./اطلاعات