به گزارش خبرنگار دولت صد آنلاین، نشانه مهم این تغییر، شفاف شدن مسیر تصمیمسازی و خروج صندوق از «مدیریت در اتاقهای بسته» است. آنچه در این مدت رخ داده، بیش از آنکه پروژهمحور باشد، رویکردمحور بوده؛ رویکردی که گفتوگو با ذینفعان، توضیح تصمیمها و پذیرش نقد را بهعنوان اصل مدیریتی به رسمیت شناخته است.
یکی از تفاوتهای معنادار ۱۰۰ روز اخیر، تغییر در زبان مدیریت صندوق است.
بازنشستگان میبینند که تصمیمها صرفاً ابلاغ نمیشود، بلکه:
این تکنیک گفتوگو، اگرچه ساده به نظر میرسد، اما در نهادی که سالها با فاصله مدیریتی از بدنه ذینفعان مواجه بوده، سرمایه اجتماعی جدیدی خلق کرده است. اعتماد، محصول دستور نیست؛ نتیجه شنیدهشدن است.
شفافیت در این دوره به معنای انتشار صرف آمار نبوده، بلکه تبیین روابط مالی، وضعیت بنگاهها و محدودیتها را شامل شده است.
بازنشستگان امروز بهتر میدانند:
همین آگاهی، انتظارات را واقعیتر و مطالبهگری را عقلانیتر کرده است؛ نشانهای از ارتقای بلوغ ارتباطی صندوق با جامعه بازنشستگان.
یکی دیگر از نقاط کانونی راهبرد ۱۰۰ روزه، تمرکز بر تکمیل زنجیره تولید در شرکتهای تابعه بوده است.
این نگاه، تفاوت بنیادین با مدیریت جزیرهای گذشته دارد.
به جای:
حرکت به سمت:
اتفاقی که اگرچه نتایج مالی آن زمانبر است، اما برای بازنشستگان پیام روشنی دارد:
صندوق بهجای «خرج آینده»، در حال «ساخت آینده» است.
مولدسازی، در این دوره نه بهعنوان یک شعار پرریسک، بلکه بهمثابه ابزار تأمین پایداری منابع تعریف شده است.
تفاوت مهم اینجاست که:
دنبال میشود، نه فروش شتابزده داراییها. بازنشستگان این تغییر نگاه را در لحن، تصمیمها و حتی مقاومت در برابر راهحلهای کوتاهمدت میبینند.
امید بازنشستگان کشوری در ۱۰۰ روز گذشته، نه حاصل وعدههای بزرگ، بلکه نتیجه چند تغییر واقعی است:
این مسیر هنوز در آغاز راه است؛ اما همین که بازنشستگان حس میکنند در جریان امور هستند و آینده صندوق دارد طراحی میشود، نه وصلهپینه، خود سرمایهای ارزشمند برای ادامه اصلاحات است.
امروز میتوان گفت صندوق بازنشستگی کشوری، پس از سالها، نه فقط در حال اداره شدن، بلکه در حال بازتعریف رابطهاش با صاحبان اصلی خود است؛ و این، نقطه امیدواری جدی است.