آخرین اخبار
۲۷ آبان ۱۴۰۴ - ۱۸:۰۶
انتظاراتی که از سفر ولیعهد عربستان به امریکا می‌رود

سایه ایران، چین و غزه بر سفر محمد بن سلمان به واشینگتن

بازدید:۱۸۵
واشینگتن اینستیتیوت در گزارشی با بهره گرفتن از نظرات شش کارشناس برجسته حوزه خاورمیانه سفر محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان به ایالات متحده را بررسی کرده است.

دنیس راس (Dennis Ross)، دستیار ویژه اسبق باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا و مشاور و عضو برجسته فعلی موسسه ویلیام دیویدسون در واشنگتن به همراه الیزابت دنت (Elizabeth Dent)، عضو ارشد ناتان و استر کی. واگنر در موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک که بر سیاست خارجی و دفاعی ایالات متحده در قبال کشورهای خلیج فارس، عراق و سوریه تمرکز دارد، دکتر آپریل لانگلی آلی (Dr. April Longley Alley)، پژوهشگر حوزه یمن و خلیج فارس، سیمون هندرسون (Simon Henderson)، عضو ارشد موسسه جیمز بیکر و مدیر برنامه برنشتاین در مورد سیاست خلیج فارس و انرژی، هنری توگندهات (Henry Tugendhat)، عضو بنیاد دایان و گیلفورد گلیزر که بر رقابت قدرت‌های بزرگ و خاورمیانه کار می‌کند و نوام رایدان (Noam Raydan)، عضو ارشد موسسه واشنگتن در گزارشی که در وبسایت موسسه واشینگتن اینستیتیوت منتشر شده است سفر محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی به ایالات متحده امریکا و دیدارش با دونالد ترامپ، رئیس جمهوری این کشور را بررسی کرده‌اند. 


چشم‌انداز عادی‌سازی روابط عربستان اسرائیل و جنگ غزه

دنیس راس

رئیس جمهور ترامپ در ۱۸ نوامبر دوباره میزبان محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، خواهد بود، اما برخلاف سفر سال ۲۰۱۸ آنها – زمانی که شاهزاده سه هفته را صرف سفر به سراسر ایالات متحده کرد تا تغییرات گسترده اجتماعی و اقتصادی که در پادشاهی ایجاد می‌کرد را توضیح دهد – این سفر محدود به واشنگتن خواهد بود. سفر شاهزاده که برای پیگیری حضور ترامپ در ریاض در ماه مه طراحی شده است، به عنوان یک "سفر کاری رسمی" معرفی می‌شود که به طور مؤثر توصیف می‌کند که جلسات آنها عمدتاً در مورد چه چیزی خواهد بود: انجام تجارت. بسیاری از معاملات اعلام شده در ماه مه اکنون در حال تحقق هستند و ارزش آنها در حال افزایش است.

به طور خاص، هر دو رهبر بر پیوند امور مالی، هوش مصنوعی و انرژی متمرکز هستند – به‌ویژه محمد بن سلمان به دلیل حجم عظیم برق مورد نیاز برای تأمین انرژی مراکز داده هوش مصنوعی. آنها به دنبال گسترش مشارکت‌های دوجانبه دولتی و خصوصی در این زمینه‌ها هستند. در واقع، مقامات ظاهراً برخی از نگرانی‌های امنیت ملی در مورد انتقال فناوری، داده‌ها و تراشه‌ها را در آماده‌سازی برای این سفر بررسی کرده‌اند.

یکی دیگر از موضوعات اصلی بحث، اسرائیل خواهد بود – یعنی چالش اجرای طرح صلح رئیس جمهوری برای غزه و موضوع مرتبط با عادی‌سازی روابط بین دو کشور. اگرچه مورد دوم همچنان در اولویت است، اما به نظر می‌رسد رئیس جمهور ترامپ درک می‌کند که سعودی‌ها در شرایط فعلی به سمت عادی‌سازی سیاسی حرکت نخواهند کرد. قبل از اینکه این اتفاق بیفتد، آنها باید حداقل دو چیز را ببینند: تحول غزه (به معنای غیرنظامی‌سازی، عقب‌نشینی اسرائیل و بازسازی) و ظهور مسیری معتبر به سوی آینده‌ای متفاوت برای فلسطینی‌ها. این امر معاملات اقتصادی احتمالی که اسرائیلی‌ها را نیز شامل می‌شود، رد نمی‌کند، اما صلح رسمی باید منتظر بماند – احتمالاً تا پس از انتخابات بعدی اسرائیل در سال ۲۰۲۶.

در مورد پیشنهاد صلح بیست ماده‌ای رئیس جمهور ترامپ، احتمالاً محمد بن سلمان پذیرش عمومی خود از این طرح را در اصل تأیید خواهد کرد. با این حال، تعامل عملی عربستان – از جمله در مواردی که به راحتی قابل پشتیبانی هستند مانند بازسازی – به خلع سلاح حماس بستگی دارد و این روند حتی آغاز نشده است.

حتی اگر سعودی‌ها قصد نداشته باشند بخشی از نیروی تثبیت بین‌المللی پیشنهادی (ISF) در غزه باشند، همچنان می‌توانند نقش مهمی در اجرای برخی از بیست بند دیگر این طرح، به ویژه موارد زیر، ایفا کنند:

محمد بن سلمان باید همچنان تأکید کند که غزه باید قبل از شروع بازسازی غیرنظامی شود و حماس نمی‌تواند هیچ نقشی، مستقیم یا غیرمستقیم، در حکومت این سرزمین ایفا کند. اظهارات سعودی در این مورد می‌تواند به تعیین مرزهای آنچه قابل قبول تلقی می‌شود، کمک کند.

بند ۱۹ طرح ترامپ – که بیان می‌کند هرگونه گامی به سوی خودمختاری و تشکیل کشور فلسطین به اصلاحاتی بستگی دارد که «صادقانه» در درون تشکیلات خودگردان فلسطین انجام شوند – عمدتاً برای برآوردن نیازهای داخلی عربستان سعودی گنجانده شده است. ریاض یک افق سیاسی را خواهان بود و آن را به دست آورد. در واقع، هیچ دولت آمریکایی تاکنون علناً خودمختاری را برای مردم فلسطین نپذیرفته، اما رئیس جمهور ترامپ اکنون این کار را انجام داده است. با این حال، شرط «صادقانه انجام شود» بسیار مهم است. بدون اصلاحات اساسی، هیچ مسیری، هیچ افق سیاسی و هیچ کشوری وجود نخواهد داشت. از این رو، رئیس جمهور ترامپ باید روشن کند که سعودی‌ها و متحدان عرب آنها باید سهم خود را برای کمک به اجرای اصلاحات در تشکیلات خودگردان فلسطین انجام دهند، همان‌طور که واشنگتن باید سهم خود را در قبال اسرائیل انجام ‌دهد.

نه به پیمان، اما ارتقاء دفاعی

الیزابت دنت

قرار است مشارکت دفاعی ایالات متحده و عربستان سعودی در طول سفر ولیعهد به طور قابل توجهی ارتقا یابد. ابتدا، با تکیه بر تعهدات امنیتی دیرینه ایالات متحده به پادشاهی، انتظار می‌رود دو رهبر یک توافق اجرایی را اعلام کنند که این مشارکت را تعمیق می‌بخشد. دولت ترامپ نمی‌تواند در فضای سیاسی فعلی یک پیمان دفاعی متقابل مصوب سنا را ارائه دهد، اما سعودی‌ها بدون شک انتظار چیزی قوی‌تر از دستور اجرایی اخیر رئیس جمهور مبنی بر "تضمین امنیت" قطر، دیگر کشور خلیج فارس، را خواهند داشت.

دوم، این دیدار، بسته تسلیحاتی ۱۴۲ میلیارد دلاری اعلام شده در سفر ماه مه رئیس جمهور ترامپ به ریاض را پیش خواهد برد. اگر بسته نهایی شامل جنگنده‌های اف-۳۵ باشد، اولین باری خواهد بود که این جت‌ها به یک ارتش عربی فروخته می‌شوند. سوالات متعددی پیرامون چنین فروشی وجود دارد، از جمله اینکه چگونه دولت الزام قانونی ایالات متحده را برای تضمین برتری نظامی کیفی اسرائیل در خاورمیانه و در عین حال برآورده کردن انتظارات عربستان سعودی رعایت خواهد کرد. درست است که تحویل پلتفرم اف-۳۵ به پادشاهی، صرف نظر از مشخصات آن، سال‌ها طول می‌کشد، بنابراین فروش آن در کوتاه مدت بر امنیت منطقه‌ای تأثیری نخواهد گذاشت. با این حال، صرف تصویب این خرید، گامی مهم برای صنعت دفاعی ایالات متحده خواهد بود و می‌تواند درها را برای شرکای عرب دیگر باز کند تا پیکربندی‌های مشابه را آسان‌تر به دست آورند.

دولت ترامپ برای رفع اتهامات احتمالی مبنی بر درگیری‌های عمیق‌تر ایالات متحده در خارج از کشور، توافق اجرایی نوپا و گسترش فروش تسلیحات را به عنوان راهی برای انتقال مسئولیت امنیتی بیشتر به شرکای منطقه‌ای توانمند و در عین حال حفظ ثبات – و نفوذ ایالات متحده – در خاورمیانه مطرح کرده است. در عوض، ترامپ احتمالاً به دنبال مشارکت فعال‌تر عربستان در پیشبرد توافق آتش‌بس غزه، به ویژه در برنامه‌ریزی «روز بعد» مربوط به تأمین مالی بازسازی و اطمینان از عدم نقش حماس در حکومت‌داری خواهد بود.

تأکید مجدد بر رهبری منطقه‌ای ریاض

آوریل لانگلی آلی

سفر عربستان سعودی در زمانی انجام می‌شود که این پادشاهی نقش رهبری دیپلماتیک قوی‌تری را در خاورمیانه و فراتر از آن ایفا می‌کند. در چند سال گذشته، ریاض از طریق توافقی با حمایت چین، روابط خود را با ایران احیا کرده، حمایت جهانی را برای راه‌حل دو دولتی برای درگیری اسرائیل و فلسطین جلب کرده، تلاش‌هایی را برای تقویت دولت جدید سوریه رهبری کرده، از دیپلماسی برای پایان دادن به جنگ داخلی یمن حمایت کرده و به دنبال میانجیگری در درگیری‌های سودان و اوکراین بوده است. این دیپلماسیِ تشدید شده بخشی از روندی در میان کشورهای خلیج فارس است که عمدتاً از اختلافات داخلی و مداخلات نظامی منطقه‌ای که سیاست‌های آنها را در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ مشخص می‌کرد، به نفع کاهش تنش اجتناب کرده‌اند.

برای محمد بن سلمان، دیپلماسی و ثبات منطقه‌ای به دستور کار اصلی داخلی او یعنی تنوع‌بخشی اقتصادی بلندپروازانه کمک می‌کند. او همچنین به دنبال ایجاد اعتبار برای پادشاهی به عنوان یک قدرت میانه با سیاست خارجی مستقل است و در بحبوحه افزایش رقابت و عدم قطعیت جهانی، بین همسویی نزدیک با ایالات متحده و روابط با چین و روسیه تعادل برقرار می‌کند. سفر او به واشنگتن هم تأیید مهمی بر این اعتبار – به‌ویژه برای مخاطبان محلی و منطقه‌ای – و هم ادامه تلاش‌های او برای بازتعریف و تعمیق مشارکت عربستان سعودی با ایالات متحده در جبهه‌های مختلف است. حضور در کاخ سفید امروز با توجه به دستور اجرایی اخیر رئیس جمهور ترامپ که نوید دفاع از قطر را می‌دهد، حتی قابل توجه‌تر است. عربستان سعودی خود را به عنوان رهبر خلیج فارس و جهان عرب می‌بیند و بدون شک به دنبال نشان دادن این است که دامنه روابطش با واشینگتن هنوز از سایر شرکای خلیج فارس فراتر است.

به نظر می‌رسد رئیس جمهور ترامپ با انتخاب عربستان سعودی به عنوان اولین سفر بین‌المللی دوره دوم خود و با پیروی سریع از توصیه ولیعهد در مورد پذیرش دولت جدید سوریه، نقش رهبری منطقه‌ای ریاض را پذیرفته است. در اصل، ترامپ و محمد بن سلمان در ترجیح خود برای کاهش تنش و معامله به جای رویارویی نظامی، کاملاً همسو هستند. با این حال، ریاض با یکی دیگر از متحدان کلیدی ایالات متحده – اسرائیل – در مورد چگونگی مقابله با تهدیدات ایران و حل و فصل درخواست فلسطین برای تشکیل کشور اختلاف نظر دارد و این امر واشنگتن را با یک دوراهی مواجه کرده است. در این سفر، ایجاد اختلاف بین این دو متحد به این معناست که تلاش ترامپ برای عادی‌سازی روابط اسرائیل و عربستان سعودی دور از دسترس خواهد بود. با این حال، دولت او تقریباً مطمئناً در مورد طیف وسیعی از مسائل منطقه‌ای دیگر، از جمله غزه، از عربستان سعودی کمک خواهد گرفت.

قابل توجه است که هرگونه تضمینی برای دفاع از عربستان سعودی ممکن است پیامدهای عمیقی برای جنگ داخلی یمن و تهدید حوثی‌ها برای آزادی ناوبری و امنیت منطقه‌ای داشته باشد. اگرچه یمن محور بحث‌های هفته آینده نخواهد بود، اما تضمین‌های امنیتی قوی‌تر ایالات متحده، موضع پادشاهی را در برابر حوثی‌ها تقویت می‌کند، حوثی‌هایی که تهدید کرده‌اند در صورت عدم پایان جنگ طبق شرایط ریاض، حملات مرزی و جنگ در داخل یمن را از سر خواهند گرفت. به طور خاص، سعودی‌ها می‌توانند از این اهرم برای جلوگیری از حملات جدید و کمک به ایجاد توافقی متعادل‌تر و پایدارتر برای پایان دادن به درگیری استفاده کنند.

ادامه‌ی شتاب سرمایه‌گذاری

سایمون هندرسون

سفر ولیعهد تنها سه هفته پس از آخرین کنفرانس ابتکار سرمایه‌گذاری آینده در عربستان سعودی، معروف به «داووس در صحرا» انجام می‌شود. طبق معمول، این رویداد مدیران ارشد تجاری آمریکایی (مانند روسای جی. پی. مورگان، گلدمن ساکس و بلک راک) و همچنین رهبران سیاسی مانند هان ژنگ، معاون رئیس جمهور چین را به خود جلب کرد – یادآوری اینکه پکن رقیب اصلی ایالات متحده در پادشاهی است.

این کنفرانس همچنین نمایش دیگری از چشم‌انداز ۲۰۳۰ ریاض بود، طرحی برای اجرای تغییرات گسترده اجتماعی و اقتصادی در سراسر پادشاهی و در عین حال ارتقای جایگاه جهانی این کشور. پیشبرد همکاری دوجانبه با واشینگتن و دسترسی به فناوری، نوآوری و صنعت آمریکا برای تحقق این اهداف حیاتی است.

در حاشیه‌ی سفر کاری ولیعهد، مقامات میزبان یک کنفرانس سرمایه‌گذاری دیگر در واشنگتن خواهند بود. این دستاورد برای هر دو رهبر مهم است زیرا آنها تلاش می‌کنند به مردم خود نشان دهند که روابط اقتصادی عمیق‌تر به نفع هر دو کشور و هر دو اقتصاد است. آنها همچنین متوجه لزوم عمل به تعهد عربستان سعودی از اوایل امسال برای سرمایه‌گذاری یک تریلیون دلاری در اقتصاد آمریکا هستند. حتی اگر این هدف در طول دوره باقی‌مانده ترامپ محقق نشود، تمرکز شدید بر سرمایه‌گذاری، یک موضوع کلیدی دولت او را برجسته می‌کند: اینکه امنیت اقتصادی بخشی از امنیت ملی است.

عامل چین

هنری توگندهات

در طول دولت‌های قبلی ایالات متحده، سعودی‌ها با اطمینان خاطر، روابط خود با چین را تا حدی افزایش دادند تا واشنگتن را به تعامل عمیق‌تر با خود ترغیب کنند. و با توجه به این تصور پادشاهی که سیاست ایالات متحده می‌تواند از دولتی به دولت دیگر – و حتی در همان دولت – غیرقابل پیش‌بینی باشد، مطمئناً به رویکردی که بسیاری از همسایگان خلیج فارس خود اتخاذ کرده‌اند، یعنی ایجاد تعادل در روابط با ایالات متحده و چین، ادامه خواهد داد. مطمئناً، ریاض در حال حاضر در بحبوحه سفر قریب‌الوقوع ولیعهد به کاخ سفید، روابط با پکن را کم‌اهمیت جلوه می‌دهد، اما واقعیت این است که این روابط همچنان در حال رشد هستند.

رئیس استارتاپ هوش مصنوعی جدید عربستان سعودی، هومین، اخیراً در راستای هم‌سو کردن بیشتر پادشاهی با ایالات متحده، متعهد شد که از تراشه‌های ساخت شرکت چینی هواوی دوری کند. او همچنین سفر قریب‌الوقوع پادشاه را فرصتی برای تضمین صادرات بیشتر تراشه از شرکت‌های پیشرو آمریکایی دانست. اما این بدان معنا نیست که پادشاهی می‌خواهد تعامل کلی خود را با چین کاهش دهد. از یک طرف، تعامل با شرکت‌های چینی فرصت‌های اقتصادی بی‌نظیری را برای یک کشور ثروتمند خاورمیانه که به دنبال تنوع‌بخشی فراتر از صادرات نفت است، فراهم کرده است. سعودی‌ها همچنین مایل بوده‌اند که برای منافع امنیتی خود، به ویژه در رابطه با روابط دشوارشان با ایران، با پکن همکاری کنند.

چین نیز به نوبه خود، حتی زمانی که حمایتش از ایران یا رژیم سابق اسد در سوریه، سعودی‌ها و سایر دولت‌های عربی را آزرده خاطر می‌کرد، اغلب تلاش کرده است تا خود را به عنوان یک شریک بی‌طرف برای همه کشورهای منطقه معرفی کند. با این حال، به نظر می‌رسد پکن، پادشاهی عربستان سعودی را به عنوان مهمترین و تأثیرگذارترین قدرت عرب به رسمیت می‌شناسد و بر این اساس، سرمایه‌گذاری بیشتری در این رابطه انجام داده است. با این حال، نخبگان سیاست خارجی چین هم‌زمان استدلال می‌کنند که منافع اقتصادی کشورشان در خاورمیانه اغلب زمانی به بهترین شکل تأمین می‌شود که سایر قدرت‌های خارجی (مانند ایالات متحده و اروپا) بار اصلی تقویت ثبات منطقه‌ای را بر دوش بکشند. به این ترتیب، اگرچه چین ممکن است سعی کند سلاح‌های بیشتری به ریاض بفروشد و گاهی اوقات رزمایش‌های مشترک آموزشی با پادشاهی برگزار کند، اما بعید است که به این زودی‌ها نقش بسیار بیشتری در معماری امنیتی عربستان سعودی ایفا کند.

تنوع انرژی و هوش مصنوعی

نوام رایدان

حفظ تسلط هوش مصنوعی آمریکا اولویت اصلی دولت ترامپ است و این رقابت نه تنها به ترکیبی انعطاف‌پذیر از منابع انرژی و زنجیره‌های تأمین امن، بلکه به مشارکت‌های جهانی نیز نیاز دارد. عربستان سعودی نیز آرزوی مشابهی برای تبدیل شدن به یک قطب جهانی برای نوآوری هوش مصنوعی دارد. برای این منظور، عربستان شرط بسته است که انرژی فراوان و کم‌هزینه‌اش به عنوان منبع کلیدی برای تأمین انرژی مراکز داده و جذب سرمایه‌گذاری‌ها در نظر گرفته خواهد شد. در جریان سفر ماه مه رئیس جمهور ترامپ به این کشور، مقامات این کشور قراردادهایی مرتبط با هوش مصنوعی منعقد کردند که می‌تواند به پیشبرد جاه‌طلبی‌های هر دو کشور منجر شود و بازار عربستان همچنان باید به عنوان عرصه‌ای کلیدی برای فناوری ایالات متحده در نظر گرفته شود.

برای دستیابی به این اهداف، عربستان سعودی باید زیرساخت‌های انرژی خود را گسترش دهد و از منابع مختلف، نه فقط نفت، استفاده کند. ریاض پیش از این سرمایه‌گذاری‌های زیادی در گاز طبیعی و انرژی خورشیدی انجام داده و انرژی هسته‌ای نیز روی میز است. هنوز مشخص نیست که آیا این پادشاهی واقعاً به انرژی هسته‌ای نیاز دارد یا خیر. ممکن است بتواند به جای آن به ترکیبی از نفت، گاز، انرژی‌های تجدیدپذیر و سیستم‌های ذخیره‌سازی انرژی باتری تکیه کند. با این وجود، به نظر می‌رسد ریاض همچنان مصمم است از همه منابع، از جمله انرژی هسته‌ای، استفاده کند و فرصت دیگری را برای همکاری بلندمدت با شرکت‌های آمریکایی از طریق یک توافق هسته‌ای غیرنظامی ایجاد کند.

در ماه مه، کریس رایت، وزیر انرژی ایالات متحده، و همتای سعودی‌اش، شاهزاده عبدالعزیز بن سلمان، یادداشت تفاهمی در مورد همکاری در زمینه انرژی امضا کردند. این تفاهم‌نامه علاوه بر تشریح نکات بالقوه همکاری در زمینه انرژی هسته‌ای غیرنظامی (به عنوان مثال، فناوری‌های پیشرفته نسل III+ راکتورهای بزرگ و راکتورهای مدولار کوچک)، به موضوع کلیدی برنامه‌های عدم اشاعه نیز پرداخت. ریاض در نهایت به دنبال دستیابی به قابلیت‌های غنی‌سازی اورانیوم داخلی است، اما این موضوع به دلیل سال‌ها اختلاف بین‌المللی بر سر برنامه هسته‌ای ایران، جنجال‌های عمیقی را برانگیخته است. با ایجاد همکاری قوی با واشینگتن در زمینه تلاش‌های عدم اشاعه، سعودی‌ها ممکن است بتوانند به نوعی غنی‌سازی داخلی دست یابند و در عین حال استانداردهای ایمنی را برای منطقه‌ای تعیین کنند که در آن چندین کشور دیگر نیز امیدوارند با معرفی انرژی هسته‌ای، سیستم‌های انرژی خود را متنوع کنند. به این ترتیب، ایالات متحده می‌تواند به رهبر منطقه‌ای در هر دو زمینه فناوری هسته‌ای و برنامه‌های عدم اشاعه تبدیل شود و روسیه و چین را در بازار بالقوه پرسود خاورمیانه شکست دهد.

حتی با اینکه عربستان سعودی تلاش می‌کند چشم‌انداز انرژی خود را تغییر دهد، از طریق بازارها و کارتل اوپک پلاس، رهبر صنعت نفت باقی خواهد ماند. یک سوال کلیدی که دولت ترامپ باید به عنوان یک عامل بالقوه مهم در تعیین قیمت‌های آینده نفت، آن را مد نظر داشته باشد، این است که چگونه کاهش فعلی تولید اوپک پلاس، ظرفیت مازاد این کارتل را که در حال حاضر حدود ۴ میلیون بشکه در روز تخمین زده می‌شود، کاهش خواهد داد. در بحبوحه تنش‌های ژئوپلیتیکی مداوم در خاورمیانه (به ویژه بین اسرائیل و ایران) و افزایش تحریم‌ها علیه بشکه‌های روسیه، هرگونه اختلال جدی در عرضه نفت در کوتاه مدت می‌تواند قیمت‌ها را به شدت تحت تأثیر قرار دهد، به ویژه اگر ظرفیت مازاد کمتری برای جذب شوک‌های عرضه وجود داشته باشد.

منبع: واشینگتن اینستیتیوت / ترجمه: سید علی موسوی خلخالی

تازه‌ها