به گزارش صد آنلاین ، این زن از دلیل جدایی میگوید.
*چی شد زندگی شما به بن بست رسید؟
مسایل مختلفی مطرح بود اما دلیلی که دیگر ما را به قطعیت رساند مهاجرت سعید بود. *به کجا مهاجرت کرد؟ تصمیم گرفت به ترکیه برود و آنجا زندگی کند.
*چرا ترکیه؟
آنجا کار پیدا کرد و تصمیم خودش را گرفت. بدون اینکه به من بگوید.
*خیلیها برای کار میروند و برمیگردند.
مشکل من این است که اصلا در اینباره به من چیزی نگفته است. بار اول هم نیست. او همیشه خودش برای خودش تصمیم میگیرد و من نمیتوانم این وضعیت را تحمل کنم.
*دیگر چه مشکلاتی با هم دارید؟
ما مشکلات زیادی با هم داریم. شوهرم همیشه پولهایش را برای خودش نگه میدارد. به خانوادهاش بیشتر از من توجه میکند. همه چیز را برای خودش میخواهد و مشکلات من برایش مهم نیست.
*چطور شد که او هم به حدایی رضایت داد؟
گفتم همراهش نمیروم و دیگر اجازه نمیدهم بدون من تصمیم بگیرد. او هم گفت اگر دوست داری طلاق بگیر. بعد هم به دفترخانه رفت و به من وکالت طلاق داد. همان شب چمدانش را جمع کرد و گفت که تصمیمش قطعی است.
*خانواده خودش در جریان هستند؟
بله در جریان هستند. او به مادرش گفته میخواهد برود ولی به من نگفته بود. من چنین چیزی را قبول نمیکنم.
*حالا شوهرت کجاست؟
قرار بود همین روزها برود.
*خانوادهات در باره جدایی چه میگویند؟
آنها شرایط من را میدانند البته پدرم میگوید تحمل کن درست میشود ولی من قبول نکردم و آنها هم گفتند از من حمایت میکنند./سایت جنایی