به گزارش صد آنلاین ، آزاده و شوهرش برای اینکه از هم جدا شوند، دادخواست ارائه دادهاند اما دلیل آنها برای جدایی مورد توجه قرار نگرفته است.
۱۳ سال قبل شوهر کردم.
*همسرت را میشناختی؟
هممحلی بودیم. آشنایی داشتیم.
*چطور شد تصمیم گرفتید ازدواج کنید؟
من و شوهرم هر دو از همسرانمان جدا شده بودیم و بعد تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم.
*بچه هم دارید؟
بله. یک پسر داریم.
*حالا چرا تصمیم به طلاق گرفتید؟
مشکلات زیاد است. یکی اینکه مادرشوهرم خیلی به خانه ما میآید و زندگیمان را به هم میریزد.
*چون فقط مهمان زیاد دارید؟
من کار میکنم و خرجی خانه را میدهم. آخرین بار ساعت ۱۰ شب رسیدم خانه که شوهرم گفت مادرش میخواهد بیاید، برای همین دعوا کردیم.
*یعنی مادرشوهرت حق ندارد به خانه شما بیاید؟
من چنین حرفی نزدم. از اینکه مراعات نمیکنند و من مجبورم خودم با همه خستگی کار، در خانه هم مهمانداری کنم، عصبانی میشوم.
*خانواده شوهرت شرایط کاری تو را نمیدانند؟
آنها فقط در زندگی من سرک میکشند.
*آخرین بار چه شد که تصمیم گرفتید طلاق بگیرید؟
شوهرم گفت مادرش میخواهد بیاید و من عصبانی شدم. شوهرم من را کتک زد و من هم او را زدم و تصمیم گرفتیم از هم جدا شویم.
*دادگاه شما را به مشاور معرفی کرده است؟
بله، قاضی معتقد است ما از روی عصبانیت طلاق میخواهیم ولی من دیگر خسته شدهام.
*بچه چه میشود؟
قرار است با پدرش بماند./اعتماد آنلاین