به گزارش صد آنلاین ، از منظر توان نظامی، ایالات متحده همچنان در سطحی قرار دارد که هیچ مقایسهای با ونزوئلا ممکن نیست. ارتش آمریکا با بیش از ۱.۳ میلیون نیروی فعال و حدود ۷۶۰ هزار نیروی ذخیره و گارد ملی قادر است کارزار هوایی و دریایی وسیعی را در مدت کوتاه آغاز کند. ناوهای هواپیمابر، بمبافکنهای راهبردی و شبکه گسترده پایگاههای منطقهای امکان حملات دقیق و گسترده را فراهم میکند. در یک سناریوی جنگ، واشنگتن ابتدا تلاش میکند با حملات سایبری و موشکی، سامانههای پدافند ونزوئلا را از کار بیندازد و راه را برای تسلط هوایی باز کند.
برگ برنده کاراکاس اس 300 و سوخوهای روسی
با وجود این برتری آشکار، کاراکاس برگهایی برای افزایش هزینه جنگ در اختیار دارد. مهمترین آن سامانههای پدافند هوایی S-300VM است که از روسیه خریداری شده و با برد بلند خود بخش بزرگی از پایتخت و مراکز حساس را پوشش میدهد. این سامانه در صورت سالمماندن میتواند هرگونه حمله هوایی آمریکا را پرهزینه کند و سرعت عملیات را کاهش دهد.
در کنار آن، ونزوئلا حدود ۲۰ فروند جنگنده Su-30MK2 در اختیار دارد. این هواپیماها با توانایی حمل موشکهای هوا به هوا و تسلیحات متعارف، میتوانند نقش بازدارندهای ایفا کنند. هرچند تعداد محدود، فرسودگی تجهیزات و مشکل در تأمین قطعات باعث میشود دوام آنها در برابر حملات آمریکا کوتاه باشد، اما حضورشان نمیتواند نادیده گرفته شود.
نیروی زمینی و میلیشیای بولیواری ارتش منظم ونزوئلا از نظر تعداد و تجهیزات توان رقابت با نیروهای آمریکایی را ندارد. با این حال، دولت مادورو سالهاست روی شبکهای به نام میلیشیای بولیواری سرمایهگذاری کرده است. دولت ادعا میکند چند میلیون نفر از شهروندان مسلح عضو این نیرو هستند. کارشناسان مستقل اما میگویند تنها بخشی از این میلیشیا آموزش کافی دیده و به تجهیزات مؤثر دسترسی دارد. با این وجود، در صورت حمله خارجی، همین نیروها میتوانند در دفاع شهری و جنگ نامتقارن هزینههای آمریکا را به شدت بالا ببرند. تجربههای جنگ عراق و افغانستان نشان میدهد که حتی ارتشی قدرتمند نیز در برابر مقاومت مردمی و نبرد شهری، پیروزی آسانی به دست نمیآورد.
بسیج عمومی در آمریکا؛ ظرفیت و محدودیتها
ایالات متحده در صورت ورود به جنگ با ونزوئلا، از سازوکارهای قانونی برای بسیج گارد ملی و ذخایر استفاده خواهد کرد. چارچوبهای حقوقی «تیتر ۱۰» و «تیتر ۳۲» این امکان را میدهند که نیروهای ایالتی و فدرال به سرعت به خدمت فراخوانده شوند. با این حال، بحران جذب نیرو در ارتش آمریکا طی سالهای اخیر یک هشدار جدی است. تحلیلگران معتقدند اگر جنگ طولانی شود و نیاز به استقرار گسترده نیروهای زمینی در ونزوئلا باشد، ارتش آمریکا با فشار انسانی و سیاسی بزرگی روبهرو خواهد شد.
سناریوی عملیات
در صورت آغاز جنگ، پیشبینی میشود آمریکا در چهار مرحله عمل کند:
حملات سایبری و موشکی برای فلجکردن شبکه فرماندهی و پدافند.
کنترل دریایی در کارائیب برای قطع مسیرهای تأمین و اعمال فشار اقتصادی.
کسب برتری هوایی از طریق سرکوب پدافند و نابودی هواپیماهای ونزوئلا.
اعمال فشار سیاسی و روانی از راه عملیات ویژه و حمایت از مخالفان داخلی.
در این چارچوب، هدف اصلی واشنگتن سرنگونی سریع توان نظامی کاراکاس و وادار کردن دولت مادورو به عقبنشینی یا سقوط خواهد بود. اما عبور از این مراحل بدون تلفات و هزینه سنگین امکانپذیر نیست.
پیامدهای منطقهای و انسانی
جنگ احتمالی میان آمریکا و ونزوئلا تنها به دو کشور محدود نخواهد ماند. خطر سرایت درگیری به مرزهای کلمبیا و گویانا وجود دارد. زیرساختهای نفتی ونزوئلا، که شاهرگ اقتصادی این کشور محسوب میشود، نخستین اهداف حملات خواهند بود و نابودی آنها میتواند بازار جهانی انرژی را دچار تلاطم کند. همچنین موج جدید آوارگان به کشورهای همسایه، بحران انسانی بزرگی ایجاد خواهد کرد.
در مجموع، هرچند آمریکا از نظر نظامی توانایی درهم شکستن ارتش ونزوئلا را دارد و میتواند برتری هوایی و دریایی خود را در مدت کوتاه اعمال کند، اما هزینههای جنگ پایین نخواهد بود. پدافند موشکی، جنگندههای روسی، نبرد شهری و بسیج میلیشیای مردمی عواملی هستند که روند عملیات را پیچیده میکنند. از سوی دیگر، فشارهای انسانی و سیاسی بر ارتش آمریکا در صورت طولانیشدن جنگ، احتمالاً افزایش خواهد یافت. به همین دلیل، بسیاری از کارشناسان معتقدند که واشنگتن در نهایت به دنبال ابزارهای فشار اقتصادی و سیاسی برای مهار کاراکاس خواهد بود و گزینه نظامی را تنها در شرایط بحرانی و بهعنوان آخرین راهکار روی میز نگه خواهد داشت./پارسینه