اخراج «جفری کروز»، رئیس آژانس اطلاعات پنتاگون به همراه دو فرمانده ارشد دیگر از سوی وزیر دفاع آمریکا، تازهترین حلقه از زنجیره «پاکسازیهای سیاسی» در ساختار امنیتی ایالات متحده است. در ظاهر، دلیل برکناری کروز انتشار گزارشی درباره حملات اخیر آمریکا به تأسیسات هستهای ایران عنوان شده است؛ گزارشی که برخلاف روایت رسمی دولت ترامپ، مدعی نابودی کامل توان هستهای ایران نبود بلکه تنها «عقبنشینی موقت» این تواناییها را تأیید میکرد.
این اختلاف روایتی بهخوبی نشان میدهد که شکاف میان نهادهای کارشناسی و روایت سیاسی دولت دوم ترامپ تا چه اندازه عمیق شده است. از نگاه کاخ سفید، هرگونه گزارش یا تحلیلی که با شعارها و ادعاهای سیاسی همخوانی نداشته باشد، نه تنها بیفایده بلکه تهدیدی علیه اقتدار رئیسجمهور تلقی میشود. به همین دلیل، اخراجها پیام روشنی به بدنه امنیتی و نظامی دارند: وفاداری سیاسی بر شایستگی حرفهای اولویت دارد.
از سوی دیگر، این اقدامات در بستری انجام میشود که طی ماههای اخیر با محدود کردن مجوزهای امنیتی و کاهش نیروی انسانی در دفتر مدیر اطلاعات ملی همراه بوده است. به بیان دیگر، پاکسازیها صرفاً فردی و موردی نیستند، بلکه بخشی از یک روند سیستماتیک برای بازطراحی ساختار اطلاعاتی آمریکا بر مبنای ملاحظات سیاسی ترامپ به شمار میآیند.
واکنش نهادهای سیاسی و پیامدهای نهادی
واکنشها در کنگره به ویژه در میان دموکراتها بهسرعت بروز پیدا کرد. سناتور «مارک وارنر» اخراجهای اخیر را نشانه «عادت خطرناک دولت ترامپ» در استفاده از اطلاعات بهعنوان «آزمون وفاداری» دانست. این نگرانی بیپایه نیست؛ زیرا تغییرات گسترده در شورای امنیت ملی، برکناری ژنرالها و دریاسالاران ارشد، و حالا تصفیه در بدنه اطلاعاتی، به تدریج استقلال نهادهای امنیتی آمریکا را زیر سؤال میبرد.
اگرچه رؤسای جمهور پیشین نیز گاه در مسیر سیاسی خود دست به تغییراتی در سطح مقامات امنیتی زدهاند، اما گستره و شتاب این تحولات در دولت دوم ترامپ، تنها ظرف فهت ماه پس از بازگست او (ترامپ) به کاخ سفید بیسابقه است. هماکنون در کمتر از یک سال، چندین فرمانده عالیرتبه نظامی و امنیتی برکنار شدهاند، و این امر در میان بدنه ارتش و سازمانهای اطلاعاتی نوعی بیاعتمادی و تردید نسبت به ثبات مدیریتی ایجاد کرده است.
از منظر نهادی، این وضعیت میتواند پیامدهای خطرناکی داشته باشد. ارتش و دستگاه اطلاعاتی آمریکا همواره خود را «فراسیاسی» معرفی کردهاند، اما اکنون این مرز در حال کمرنگ شدن است. هرچه این مرز محو شود، امکان سیاسی شدن تصمیمات عملیاتی و امنیتی بیشتر میشود و این امر هم برای کارآمدی این نهادها و هم برای مشروعیت تصمیمات کاخ سفید هزینهساز خواهد بود.
پیامدهای داخلی و بینالمللی پاکسازیها
در سطح داخلی، پاکسازیها موجب شکاف عمیقتر میان کاخ سفید و نخبگان امنیتی و نظامی میشود. بسیاری از ژنرالها و مقامات پیشین که تجربههای طولانی در مدیریت بحران دارند، اکنون یا کنار گذاشته شدهاند یا با محدودیتهایی مواجه هستند که عملاً آنها را به حاشیه رانده است. این امر میتواند به کاهش کیفیت تصمیمسازیها در حوزههای حساس از جمله پرونده ایران، چین و روسیه منجر شود.
در سطح بینالمللی، چنین تحولات داخلی تصویری از بیثباتی و عدم انسجام در سیاست امنیتی آمریکا به نمایش میگذارد. متحدان اروپایی که در موضوع ایران و سایر بحرانها به ارزیابیهای دقیق دستگاههای اطلاعاتی آمریکا چشم دوختهاند، اکنون با این پرسش روبهرو هستند که آیا تحلیلهای رسمی آمریکا واقعیات میدانی را بازتاب میدهد یا صرفاً تکرار ادعاهای سیاسی ترامپ است. این وضعیت میتواند به کاهش اعتماد میان آمریکا و متحدانش بینجامد.
افزون بر این، رقبای راهبردی آمریکا از جمله روسیه و چین به خصوص در میانه معادلات جنگ اوکراین و بحران تایوان نیز از این شکافها به نفع خود استفاده خواهند کرد. وقتی گزارشهای کارشناسی کنار گذاشته میشوند و جای آنها را روایتهای سیاسی میگیرند، احتمال تصمیمات شتابزده و پرخطر بیشتر میشود. به عنوان نمونه، در پرونده ایران اگر توان هستهای این کشور بهدرستی ارزیابی نشود، ممکن است کاخ سفید در محاسبات خود دچار خطاهایی شود که امنیت منطقه و حتی امنیت جهانی را به خطر اندازد.
پاکسازیهای اخیر در پنتاگون و نهادهای اطلاعاتی آمریکا صرفاً یک تغییر مدیریتی نیست، بلکه نشانهای از روندی عمیقتر است که بر مبنای آن «وفاداری سیاسی» بر «کارآمدی حرفهای» اولویت مییابد. این روند هم در داخل آمریکا به کاهش اعتماد و کارایی نهادهای امنیتی منجر خواهد شد و هم در عرصه بینالملل به تضعیف اعتبار و انسجام سیاست خارجی این کشور خواهد انجامید. ادامه این مسیر، نه تنها چالشهای داخلی برای دولت ترامپ را تشدید میکند، بلکه بر ثبات و امنیت جهانی نیز تأثیرگذار خواهد بود./هفت صبح