آخرین اخبار
۰۲ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۰:۵۷
با وجود اختلافات شدید رسیدن به راه حل مشکل است

افغانستان؛ میدان رقابت، نه اجماع

بازدید:۲۶۴
عبدالناصر نورزاد در یادداشتی می‌نویسد: وجود اختلافات شدید ایدئولوژیک و مذهبی، تضاد منافع امنیتی و ژئوپولیتیک و نگرانی از آینده افغانستان، اجماع بر سر یک راه‌حل مشترک را دشوار ساخته است.

 نظر اکثریت تحلیل‌گران و صاحب‌نظران افغانستان این است که برای خروج از بحران فعلی، نخست باید اجماع منطقه‌ای و سپس اجماع بین‌المللی شکل گیرد تا معضل افغانستان حل شود. این راه‌حل در اصل قابل طرح است، اما با توجه به منافع قدرت‌های بزرگ و بازیگران درگیر در جغرافیای افغانستان، آیا واقعاً زمینه‌ای برای شکل‌گیری چنین اجماعی وجود دارد؟

نگارنده معتقد است که این نگاه برای حل معضل افغانستان، بیش از حد خوش‌بینانه، آرمان‌گرایانه و به دور از واقعیت‌های امروز سیاست جهانی است. قدرت‌هایی که سال‌ها در جغرافیای افغانستان، از دوران "بازی بزرگ" کلاسیک تا جنگ سرد، حضور آمریکا و متحدانش و اکنون در مرحله پس از خروج آمریکا، همواره در رقابت برای تامین منافع امنیتی و ژئوپولیتیک خود بوده‌اند، امروز نیز افغانستان را صرفاً از منظر منافع خود می‌بینند. به‌ویژه در شرایط فعلی که طالبان و سایر گروه‌های تروریستی بر افغانستان مسلط‌اند و نگاه منطقه و جهان به این کشور، امنیتی و فرصت‌طلبانه است، تحلیل بر مبنای امکان اجماع، غیرواقع‌بینانه به نظر می‌رسد.

تضاد منافع میان دو قدرت آسیایی (روسیه و چین) در افغانستان، مانع شکل‌گیری اجماع شده است. همچنین، تضاد آشکار منافع میان چین و آمریکا و نقش دوگانه روسیه، نه تنها اجماعی را به وجود نیاورده، بلکه تضاد منافع امنیتی و ژئوپولیتیک را تشدید کرده است. در سطح منطقه، پاکستان و هند هر دو افغانستان را عمق استراتژیک خود می‌دانند و حاضر به مصالحه نیستند. ایران نیز به دلیل نگرانی‌های امنیتی و مذهبی، سیاستی مستقل و گاه متضاد با دیگر بازیگران را دنبال می‌کند؛ گاهی با چین و روسیه هم‌سو می‌شود و گاهی به تعامل با طالبان رو می‌آورد. رفتار متناقض پاکستان، ایران، روسیه، چین و کشورهای آسیای مرکزی که هم با طالبان و هم با گروه‌های ضد طالبان در تماس‌اند، نشان می‌دهد که اجماع منطقه‌ای بر سر افغانستان عملاً ناممکن است.

برخی همسایگان مانند چین، بیشتر به ثبات و پروژه‌های اقتصادی (مانند کمربند و جاده) می‌اندیشند تا حل ریشه‌ای بحران افغانستان و به همین دلیل تعامل با طالبان را ترجیح می‌دهند. روسیه افغانستان را عرصه رقابت با ناتو، آمریکا و حتی چین می‌بیند و از بی‌ثباتی کنترل‌شده سود می‌برد. آمریکا پس از خروج نظامی، تمایل چندانی به سرمایه‌گذاری مجدد سیاسی و امنیتی ندارد و حتی تداوم بی‌ثباتی را برای ایجاد نگرانی در رقبای آسیایی خود مفید می‌داند. کشورهای آسیای مرکزی، به استثنای تاجیکستان، عمدتاً تحت دکترین امنیتی مسکو، با احتیاط و بدون اراده جدی برای مداخله، با مسئله افغانستان برخورد می‌کنند.

وجود اختلافات شدید ایدئولوژیک و مذهبی، تضاد منافع امنیتی و ژئوپولیتیک و نگرانی از آینده افغانستان، اجماع بر سر یک راه‌حل مشترک را دشوار ساخته است. هر کشور بر اساس منافع خود، مسیر جداگانه‌ای را در قبال افغانستان دنبال می‌کند و تعامل با طالبان عمدتاً تاکتیکی است. طالبان نیز به عنوان بازیگر اصلی، ابزار فشار و معامله‌گری قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای شده است. در مجموع، رقابت‌های امنیتی و ژئوپولیتیک قدرت‌ها در افغانستان، بیشتر به حفظ وضعیت بی‌ثباتی منجر می‌شود تا شکل‌گیری اجماع برای حل بحران.

برآیند این واقعیت‌ها نشان می‌دهد که افغانستان نه تنها قربانی بحران‌های داخلی و ضعف ساختارهای حکومتی است، بلکه بیش از هر چیز، میدان رقابت و تقابل منافع قدرت‌های بزرگ و منطقه‌ای شده است. هر یک از این بازیگران، افغانستان را از زاویه منافع امنیتی، ژئوپلیتیک و اقتصادی خود می‌نگرند و حاضر نیستند برای حل بحران افغانستان، از منافع استراتژیک خود چشم‌پوشی کنند. این وضعیت باعث شده است که هرگونه تلاش برای ایجاد اجماع منطقه‌ای یا بین‌المللی، در عمل به مانع برخورد کند و به جای همگرایی، واگرایی و رقابت تشدید شود.

در چنین بستری، اصل شک نسبت به امکان شکل‌گیری اجماع واقعی برای حل بحران افغانستان، نه تنها یک فرضیه نظری، بلکه یک واقعیت عینی و استراتژیک است. تا زمانی که منافع متضاد و رقابت‌های امنیتی میان قدرت‌های بزرگ و منطقه‌ای بر افغانستان سایه افکنده است، هرگونه راه‌حل مبتنی بر اجماع، بیشتر یک آرمان باقی می‌ماند تا یک امکان عملی. در نتیجه، افغانستان همچنان در وضعیت بی‌ثباتی مزمن و بازیچه رقابت‌های قدرت‌ها باقی خواهد ماند، مگر اینکه یک تحول بنیادین در معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی رخ دهد. راه‌حل ممکن این است که یک قدرت در تفاهم با قدرت دیگر که توانمندی تأمین و حفظ ثبات را در افغانستان داشته باشد، تلاش کند و این قدرت‌ها صرفاً به دلیل منافع خاص خود، به این تلاش تن دهند. در غیر آن، اجماع در سطح منطقه و جهان، ناممکن و در تضاد با منافع متضاد امنیتی کشورها باقی خواهد ماند. شعار اجماع برای حل مسئله افغانستان، عمل با شکست مواجه شده است. راه حل اساسی برای حل و فصل قضیه افغانستان، اراده داخلی و جمعی مردم برای بیرون رفت از بحران فعلی و تفاهم یکی از قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای برای ختم غائله موجود در این کشور است که بدون شک بدون تفاهم قبلی با سایر قدرت ها، امکان‌پذیر نیست.