آیا خلع سلاح حزب الله محتمل است؟
بازدید:۲۴۹
صد آنلاین | محمد خواجویی، کارشناس مسائل منطقه میگوید: بر اساس اسناد رسمی و نیز عرف سیاسی در لبنان، تصمیمات بزرگ و درگستره ملی در این کشور باید در چارچوب توافق همه طوایف شکل بگیرد. این موضوع همیشه باعث شده روند تصمیمگیری در لبنان کند باشد، اما باعث نوعی توازن بخشی بین نیروها شده است. مصوبه اخیر دولت لبنان درباره سلاح حزب الله خارج از عرف سیاسی لبنان بود. این انتظار وجود داشت که درباره موضوعی به این مهمی که به امنیت این کشور گره خورده و سالها مناقشه در مورد آن وجود داشته، نوعی گفت و گوی ملی شکل میگرفت، اما آنچه این توازن و تعادل را برهمزده فشارهای آمریکا و اسرائیل بوده است.
به گزارش صد آنلاین ، طرحی موسوم به «خلع سلاح حزب الله» توسط تام باراک، فرستاده ویژه آمریکا در امور سوریه در رسانهها مطرح شد و بعد از آن این طرح بهصورت رسمی در دستور کار دولت لبنان قرار گرفت، تا اینکه نهایتا روز پنجشنبه در جلسه هیات دولت لبنان به تصویب رسید.
به جهت بررسی موضوع فوق، گفتگو کردیم با محمد خواجویی، کارشناس مسائل منطقه، که در ادامه مشروح آن را میخوانیم:
خلع سلاح حزب الله دست کم تا پایان سال جاری میلادی که در طرح ارائه شده آمریکا به دولت لبنان، خواسته شده، بسیار غیرمحتمل است. گرچه کابینه لبنان در نشست اخیر خود ارتش این کشور را مامور کرد که تا پایان ماه جاری میلادی طرح اجرایی خود را برای خلع سلاح حزب الله تا پایان سال 2025ارائه کند اما تردیدهای زیادی درباره امکان اجرایی شدن این طرح وجود دارد. حزب الله آشکارا با این طرح مخالفت کرده و در بیانیهای رسمی اعلام کرده که مصوبه دولت را به رسمیت نمیشناسد و محمد رعد رئیس فراکسیون حزب الله در پارلمان لبنان نیز اخیراً شعار "یا مرگ یا سلاح" را مطرح کرده که گویای سرسختی حزب الله در پذیرش طرح خلع سلاح است. حزب الله گرچه در جنگ با اسرائیل به شدت ضعیف شده اما آنقدر ضعیف نیست که بخواهد به راحتی سلاح خود را که بیش از 4 دهه در دست دارد و به نقطه اتکای آن تبدیل شده، واگذار کند. اگر حزب الله بخواهد سلاح خود را بدون هیچ چالشی تحویل دهد مثل این است که از ترس مرگ، خودکشی کند. ما با جنبشی روبرو هستیم که "مقاومت" دال گفتمانی آن است و به راحتی حاضر به پذیرش فشارها نیست. بخشی از هدف مصوبه اخیر در دولت لبنان با هدف راضی کردن آمریکا و در عین حال تحت فشار قراردادن حزب الله برای پذیرش شرایط جدید و ورود به یک روند تدریجی خلع سلاح است. وگرنه کمتر کسی در لبنان باور دارد که ارتش لبنان بتواند به زور و در یک بازه زمانی کوتاه سلاح حزب الله را از آن بگیرد. بویژه اینکه بخشی از لبنان در اشغال اسرائیل است و پیشبرد طرح خلع سلاح بدون پایان اشغالگری و تجاوزات اسرائیل، نمیتواند به یک پروژه مشروع ملی تبدیل شود.
آیا لبنان در آستانه بازگشت به جنگ خیابانی چند دهه پیش است؟
بر اساس اسناد رسمی و نیز عرف سیاسی در لبنان، تصمیمات بزرگ و درگستره ملی در این کشور باید در چارچوب توافق همه طوایف شکل بگیرد. این موضوع همیشه باعث شده روند تصمیمگیری در لبنان کند باشد اما باعث نوعی توازن بخشی بین نیروها شده است. مصوبه اخیر دولت لبنان درباره سلاح حزب الله خارج از عرف سیاسی لبنان بود. این انتظار وجود داشت که درباره موضوعی به این مهمی که به امنیت این کشور گره خورده و سالها مناقشه در مورد آن وجود داشته، نوعی گفت و گوی ملی شکل میگرفت اما آنچه این توازن و تعادل را برهمزده فشارهای آمریکا و اسرائیل بوده است. این وضعیت باعث شد مناقشه بر سر سلاح حزب الله از یک مناقشه مرسوم و کنترل شده به موضوعی پرتنش در فضای اجتماعی و سیاسی لبنان تبدیل شود. اگر قرار باشد روال طرح انحصار سلاح در دست دولت لبنان با الگوی کنونی که تنش زاست پیش برود، بی تردید خطر جنگ داخلی کم نخواهد بود. حرف حامیان انحصار سلاح در دست ارتش گرچه به ظاهر مشروع و قانونی و معقول است، اما دولت و ارتش باید همزمان توانایی خود در دفاع از تمامیت ارضی و مقابله با اشغالگری را نیز نشان دهند. قاعدتاً باید مکانیسمی شکل بگیرد که نگرانیهای همه طرفها برطرف شود و با تصمیماتی که شکاف و تضاد و دو قطبی ایجاد میکند، نمیشود مسأله را حل کرد.
در صورت خلع سلاح، بازیگری حزب الله مثل امل خواهد بود؟
حزب الله تنها یک گروه شبه نظامی نیست. گرچه حزب الله در بدو شکلگیری با کارکرد نظامی و مقاومت در مقابل اشغالگری شکل گرفت اما منحصر در آن نمانده است. بعد از آزادسازی جنوب لبنان در سال 2000 حزب الله به سمت ورود به نقشهای جدید رفت. به عنوان مثال حزب الله دارای شاخه سیاسی است و مثل همه احزاب دیگر در پارلمان نماینده دارد و در برخی دولتها نیز وزیرانی که رسما عضو حزب الله بودهاند یا مورد حمایت آن بودهاند، حضور داشتند. افزون بر این، حزب الله دارای نهادهای آموزشی، خدماتی، فرهنگی و رسانهای است. در واقع ما با یک سازمان چند وجهی روبرو هستیم که سلاح و کارکرد نظامی تنها یک بخش از آن است. مهمتر از هر چیز این است که حزب الله دارای یک پایگاه مردمی است و تنها یک سازمان و تشکیلات مصنوعی و بی ریشه نیست. همین داشتن حامی در بدنه جامعه لبنان، باعث حفظ بقای آن میشود و از بین بردن آن را ناممکن میکند. بنابراین با وجود اهمیتی که سلاح برای حزب الله و مقاومت لبنان و شیعیان دارد، اینطور نیست که نتواند بدون سلاح به حیات خود ادامه دهد.
جامعه شیعه لبنان چه نظری دارد؟ در صورت خلع سلاح، امکان تجمعات خیابانی و درگیری از سمت جمعیت شیعه وجود دارد؟
حساسیت نسبت به داشتن سلاح تنها مربوط به حزب الله نیست بلکه شواهد گویای آن است که بیشتر جامعه شیعه لبنان، طرح خلع سلاح در برهه کنونی را نوعی تهدید وجودی برای خود میداند. واقعیت این است که شکلگیری سلاح حزب الله از نظر تاریخی ناشی از حس ناامنی و تهدید شیعیان جنوب لبنان از اشغالگری اسرائیل بود. لبنان همیشه دچار ضعف نهاد دولت و ارتش بوده است و در نبود یک نیروی نظامی قدرتمند برای مواجهه با اشغالگر، شیعیان جنوب خود سلاح به دست گرفتند و جلوی اشغالگر ایستادند. جنبش امل و بعدها حزب الله از همین هستههای مقاومت مردمی شکل گرفت. در طول چهار دهه اخیر هم تنها ابزار مؤثر شیعیان لبنان همین سلاح حزب الله بود و نه ارتش. حتی در مبارزه با داعش و گروههای تکفیری در یک دهه اخیر نیز این سلاح حزب الله بود که نیروی مؤثر بود وگرنه ارتش لبنان توانایی ایستادگی در برابر این تهدیدات را نداشته است. گرچه حزب الله در جنگ اخیر از اسرائیل آسیب بی سابقهای را متحمل شد اما ادراک جامعه شیعه لبنان این است که خلع سلاح کامل حزب الله آنها را کاملاً در مقابل اسرائیل و نیز تروریستهای تکفیری که خطر آنها بعد از تحولات در سوریه بیشتر شده، بی دفاع خواهد کرد. بخشی از غلیانی که در خیابانها و مناطق شیعه نشین لبنان در روزهای اخیر و در اعتراض به مصوبه اخیر دولت لبنان شاهد هستیم، گویای همین نگرانی از آینده است.
سناریوهای پیش روی لبنان چیست؟
یکی از سناریوها که من شانس آن را کم میدانم، این است که ارتش لبنان بخواهد برای خلع سلاح حزب الله به زور متوسل شود. این موضوعی بسیار حساس است و میتواند تبدیل به یک جنگ داخلی شود.
سناریوی دیگر این است که با توجه به حساسیت موضوع، یک روند گفت و گو شکل بگیرد تا در چارچوب یک توافق ملی، نگرانیهای همه طرفها برطرف شود. اما فشارهای یکجانبه آمریکا و استمرار حملات اسرائیل، میتواند مانع از شکلگیری یک روند ملی و مورد اجماع باشد.
سناریوی دیگر ادامه همین وضعیت شکننده کنونی است. یعنی مصوبه دولت مبنی بر خلع سلاح به قوت خود باقی باشد اما در عمل اقدامی صورت نگیرد و همزمان فشارها و تهدیدات نیز ادامه یابد.
اما یکی از دیگر از سناریوها که احتمال وقوع آن کم نیست این است که اسرائیل حملات خود به لبنان بویژه به مواضع و مناطق تحت نفوذ حزب الله بیشتر کند و این بار حمله خود را نیز اینگونه توجیه میکند که دولت لبنان به طور رسمی سلاح حزب الله را غیرقانونی خوانده است و حملات اسرائیل نیز برای مقابله با آن است.
اتفاقات پیش رو بخشی از پازل آمریکا و اسرائیل برای خلع سلاح محور مقاومت و تضعیف بازوان ایران است؟
بله. خلع سلاح حزب الله را باید در قاب بزرگتر یعنی تلاش برای ایجاد یک نظم امنیتی جدید در منطقه با محوریت اسرائیل تحلیل و ارزیابی کنیم. همانطور که همزمان در عراق نیز شاهد تشدید فشارها به گروههای مقاومت عراق برای انحلال و خلع سلاح هستیم و در غزه و یمن نیز با روشهای دیگر این پروژه در حال اجراست. بخش اصلی این پروژه نیز تضعیف ایران به عنوان هادی و گرانیگاه محور مقاومت است که بخشی از این پروژه در جریان حمله اخیر به ایران رخ داد.
واقعیت این است که اسرائیل با حمایت آمریکا بویژه در دوره ترامپ، برهه کنونی را بهترین زمان برای تقابل با محور مقاومتی میداند که سالها اسرائیل را در یک تنگنای راهبردی قرار داده بود. بسیاری از اجزای محور مقاومت آسیب دیده است اما این پایان ماجرا نیست. چالش اصلی برای اسرائیل این است که اقداماتش همچون گسترش اشغالگری و کشتار و نسل کشی و ترور و تجاوز، ذاتاً بحران ساز است و اقدامات واکنشی را تولید میکند. بنابراین گرچه ممکن است گروههای مقاومت در لبنان و فلسطین تضعیف شوند اما تا زمانی که اقدامات بحران ساز و اشغالگری اسرائیل استمرار یابد، اصل مقاومت نیز استمرار خواهد یافت. این همان چیزی است که مشروعیت سلاح حزب الله را توجیه میکند بویژه در نبود توان و اراده لازم از سوی دولتها برای تقابل با این اقدامات بحران ساز./تسنیم