سیاستگذاری عمومی بر دو بنیان دانش و هنر سیاستگذاری استوار است. برخی تلاش دارند تا هنر سیاستگذاری و هنرمندی سیاستگذار را به جادوگری تشبیه کنند و پیامدهای خاص و شگفت یک سیاستگذاری کارآمد را جادو بدانند. جادوی سیاستگذاری که بر همان هنر سیاستگذاری بنیان شده است، در برخی شرایط سبب گمراهی و سرگردانی تحلیلگران نیز میشود. بسیاری شهروندان نیز از سیاستگذاری عمومی، انتظار جادوگری دارند تا مسائل و مشکلات، تنها با یک ترفند جادویی به سرعت برطرف شود!
انتخابات سراسری ترکیه که بازخورد فراگیری در منطقه و جهان داشته و انتخاب ریاست جمهوری آن به دور دوم کشیده شده است، در افکار عمومی ایران مانند جادویی بود که میتوانست مسائل و مشکلات منطقهای ایران بهخصوص با جمهوری آذربایجان را یکباره برطرف کند و خاندان علی اف را مجازاتی سنگین کند!
ذهنیت اغلب ایرانیان پیرامون انتخابات ترکیه بهویژه ریاست جمهوری این کشور بر این انگاره استوار است که شکست رجب طیب اردوغان میتواند پایانی باشد بر سیاست تهاجمی و گستاخانه دولت الهام علیاف علیه ایران. چنین انگارهای دارای برداشتهای بیراه از سیاستگذاری خارجی و روابط بین الملل منطقه است که برخی موارد آن را میتوان چنین برشمرد:
یکم - مشکل دولت آذربایجان با ایران: گستاخی و سیاست تهاجمی جمهوری آذربایجان علیه ایران طی چند سال اخیر که روندی فزاینده داشته و به ادعای تجزیه و تقسیم ایران نیز کشیده شده، چنان برای ایرانیان سخت و نفرتآمیز بوده است که آنان بیزاری خود از حامیان چنین سیاست تهاجمی را در آرزوی شکست و سرنگونی اردوغان در انتخابات ترکیه، نمایش دادند.
تبدیل جمهوری آذربایجان به مستعمره ترکیه و نقش دست نشاندگی الهام علیاف برای اردوغان در رهبری باکو را میتوان بخشی از واقعیت سیاست قدرت در منطقه قلمداد کرد که البته ریشه این سیاست نه در توانمندی اردوغان، بلکه در ضعف و سرگردانی سیاستگذاران ایرانی طی چند دهه اخیر نهفته است.
ضعف و سرگردانی سیاستگذاران و حکمرانی ایران که از آستانه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در 1989 نیز قابل مشاهده بوده و پس از استقلال جمهوری آذربایجان ادامه داشته و هرگز نتوانسته است منابع راهبردی ایران در قبال این فرزند ناخلف و سرگشته در ذهنیت کمونیستی خود را تأمین کند.
سرگردانی سیاست خارجی ایران، پیامدهای سنگین جنگ 8 ساله عراق علیه ایران، فضای جانشینی رهبری در ایران، حمله صدام حسین به کویت و پیامدهای تهدیدآمیز آن برای ایران و ... سبب شد تا سیاستگذاران ارشد ایرانی از درک مناسب برای بازی در فضای پیش آمده از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی دور شوند و توان هدایت و پذیرش فرزند پیشین ایران یعنی جمهوری آذربایجان را از دست بدهند.
جمهوری آذربایجان که در زمان ریاست حیدر علی اف به برخی مناسبات و معادلات هویتی و تاریخی پیشین پایبند بود، با ظهور الهام علی اف و قدرتیابی اردوغان در ترکیه به مرور زمان از ایران فاصله گرفته و سپس در قالب فرزندی ناخلف به پرخاشگری و گستاخی علیه ایران پرداخته است.
مشکل دولت الهام علی اف با ایران را نمیتوان تنها به سیاستهای 20 سال اخیر اردوغان معطوف دانست، زیرا بخش مهمی از وضعیت بحرانی در روابط ایران و جمهوری آذربایجان پیامد نابسامانی، ناتوانی و سرگردانی سیاستگذاری خارجی ایران به دهه 1990 و فروپاشی شوروری است.
دوم - شکست اردوغان و شرایط آرمانی ایران: بسیاری مردم منطقه بهخصوص شهروندان ایرانی از انتخابات ترکیه انتظار جادوی شرایط آرمانی برای ایران داشتند. شرایط جادویی که سیاست تهاجمی ترکیه در منطقه را تغییر دهد و با ایران همسوتر کند.
انتظار جادوی انتخابات ترکیه برای ایران، بیشتر بر مسئله جمهوری آذربایجان و سیاست گستاخانه الهام علی اف متمرکز است که در تقابل با ایران حتی به تهدید ژئوپلیتیک ایران و ادعای بازگردانی جغرافیای آذری نشین ایران به جمهوری دروغین آذربایجان نیز کشیده شده است!
ادعاهای روزانه و گستاخانه الهام علیاف و دولتمردانش علیه ایران در مواردی مانند:
- حمله به سفارت آذربایجان در تهران
- برگزاری رزمایشهای نظامی ایران در شمال غربی کشور و هممرز با جمهوری آذربایجان و ارمنستان
- ادعای دستگیری کودتاگران و تندروهای اسلامی مرتبط با ایران در آذربایجان از سوی دولت علیاف
و...
این موارد بهویژه زمانی بر ذهن ایرانیان در آرزوی شکست اردوغان و سیاست تهاجمی خاندان علیاف غالب میشود که الهام علیاف در اولین واکنش به انتخابات ترکیه و شمارش اولیه آرای انتخابات که پیروزی اردوغان در همان دور اول را نشان میداد، عجولانه و ناشیانه با تماس تلفنی به اردوغان تبریک پیروزی میگوید.1
ادامه تهدیدات و گستاخی دولت علیاف علیه ایران که با تحریک و ترغیب اسرائیل نیز همراه و تشدید شده، بر شدت نفرت و بیزاری شهروندان ایرانی از اردوغان افزدوه است. نفرت و بیزاری که اعضای مثلث سهگانه آن را میتوان در سخنان مختار ممدوف، سفیر جمهوری آذربایجان در اسرائیل به خوبی مشاهده کرد که پیرامون روابط با اسرائیل میگوید: «روابط سیاسی ما بر پایهای محکم بین مردم آذربایجان و یهودیان بنا شده است که به قرنها قبل برمیگردد. این هسته اصلی درک متقابل و احترام برای یکدیگر بود... که مایل است اسرائیل و متحد اصلی آذربایجان، ترکیه، روابط را بهبود بخشد. آرزوی ما این است که دوستانمان با هم دوست شوند. ما آماده حمایت از این تلاش هستیم.»2
در چنین شرایطی که دولت علیاف به میانجی روابط ترکیه و اسرائیل تبدیل شده و از پیشینه روابط چند قرن گذشته میان مردم آذربایجان و اسرائیل سخن میگوید، شکست اردوغان در انتخابات ریاست جمهوری نمیتواند شرایط آرمانی برای ایران فراهم کند.
*
انتظار جادوی انتخابات ترکیه برای ایران که ریشه در وضعیت منطقه و سیاستگذاری سرگردان ایران در مقابل معادلات و سیاست قدرت سایر بازیگران نظام منطقهای و جهانی دارد، با شکست رجب طیب اردوغان و توقف سیاست تهاجمی ترکیه و جمهوری آذربایجان علیه ایران برآورده نمیشود.
سیاست تهاجمی و پرخاشگری جمهوری آذربایجان علیه ایران که در قالب یک فرزند ناخلف سرگشته برای ایران ایفای نقش میکند، دارای پیشینهای چند دههای است که پیامد سیاستگذاری خارجی ناکارآمد، نابسامان و سیاستگذاران خارجی خوابزده ایران است و اردوغان تنها از این نابسامانی سیاستگذاری خارجی ایران سوءاستفاده کرده است.
پرخاشگری دولت علیاف نسبت به ایران، هرگز نمیتواند با شکست اردوغان در ترکیه و یا پیروزی قلیچداراوغلو در انتخابات دور دوم این کشور، محقق شود. بنابراین تحلیلگران و افکار عمومی باید به سوی بنیان اصلی این سیاستگذاری تهاجمی همسایگان علیه ایران رهنمون شده و اصل سیاستگذاری خارجی نابسامان و ناکارآمد ایران را مورد نقد و اصلاح قرار دهند و امیدی به جادوی شکست اردوغان و دیگران نداشته باشند.
منابع: