به گزارش صد آنلاین ، چندی پیش گزارشهایی از کلاهبرداریهای سریالی به پلیس تهران رسید که در نهایت پرده از فعالیت پیچیده یک باند از درون زندان برداشت. در آغاز مشخص شد این باند با سوءاستفاده از احساسات مردم و به بهانه برنده شدن در مسابقات رادیویی و تلویزیونی، نقشههای کلاهبرداری خود را اجرا میکرد.
تحقیقات پلیس نشان داد اعضای این گروه با تماسهای فریبنده و حرفهای، طعمههای خود را به دام میانداختند و حسابهای بانکی آنها را خالی میکردند. یکی از مالباختگان، زنی میانسال بود که با وعده سفر زیارتی به کربلا فریب خورده بود.
این زن میانسال در اظهارات خود به افسر پرونده گفت: «چند روز پیش، زنی با من تماس گرفت و ادعا کرد در یک مسابقه رادیویی برنده سفر به کربلا در ایام اربعین حسینی شدهام. او با صدای گرم و حرفهای، شبیه به دوبلورهای رادیو و تلویزیون، صحبت میکرد و چنان با اطمینان سخن گفت که به هیچوجه به او شک نکردم. او از من خواست ظرف 30 دقیقه پای دستگاه عابربانک بروم و کدی را که برایم ارسال میکند، وارد کنم. از آنجایی که سفر به کربلا همیشه آرزویم بود، فریب حرفهای او را خوردم و به سرعت سراغ اولین دستگاه عابربانکی که میشناختم، رفتم. ساعتی بعد متوجه شدم حساب بانکیام خالی شده است.»
این، یکی از دهها شکایتی بود که به پلیس گزارش شد و سرنخی برای ردیابی این باند کلاهبردار فراهم کرد. در گام بعد، شماره حسابی که پول مالباختگان به آن واریز شده بود، شناسایی شد و بررسیها نشان داد که مانند دیگر موراد مشابه حسابها متعلق به افرادی معتاد است که کارتهای بانکی خود را در ازای دریافت یک میلیون تومان به زنی به نام فریبا فروختهاند. با اطلاعاتی که افراد معتاد در اختیار پلیس قرار دادند، فریبا به سرعت شناسایی و دستگیر شد. او در بازجوییهای اولیه به کلاهبرداریهای سریالی اعتراف کرد، اما مدعی شد بهتنهایی عمل کرده و همدستی نداشته است. این ادعا در حالی مطرح شد که برخی مالباختگان گزارش داده بودند تماسگیرنده فردی با صدای مردانه بوده که خود را مجری برنامههای تلویزیونی معرفی کرده بود.
با گسترش تحقیقات، ابعاد جدیدی از این پرونده فاش و مشخص شد سرکرده اصلی این باند، مردی به نام فرید است که از پشت میلههای زندان نقشههای کلاهبرداری را طراحی و هدایت میکرد. فریبا در بازجوییهای بعدی، تحت فشار شواهد، سرکرده باند را لو داد و جزئیات جالبی را از رابطه خود با فرید فاش کرد. او گفت: «حدود 15 سال پیش عاشق فرید شدم. او که در محله ما به عنوان یک گندهلات شناخته میشد، به خواستگاریام آمد، اما خانوادهام به دلیل سابقه درگیریها و رفتارهای خشونتآمیز او با این ازدواج مخالفت کردند. مدتی بعد، فرید به جرم قتل بازداشت و زندانی شد. من هم در آن زمان ازدواج کردم، اما زندگیام دوام نیاورد و پس از 6 سال از همسرم جدا شدم.»
فریبا ادامه داد: «پس از جدایی، به محله قدیمیمان بازگشتم و از طریق دوستان مشترک، پیغامی برای فرید فرستادم. او از زندان با من تماس گرفت و رابطه ما دوباره شروع شد.. فرید به من گفت توانسته رضایت شاکیان پرونده قتل را جلب کند، اما برای آزادی باید 7 میلیارد تومان پرداخت کند. از آنجا که او توانایی پرداخت این مبلغ را نداشت، تصمیم گرفتیم با هم نقشه کلاهبرداری بکشیم تا پول دیه را تهیه کنیم. بعد هم قرار بود پس از آزادی، با هم ازدواج کنیم.»
بر اساس اعترافات فریبا، این باند با استفاده از شماره گیری تصادفی، با افراد تماس میگرفتند و با وعدههای فریبنده مانند برنده شدن در مسابقات یا سفرهای زیارتی، آنها را به پای دستگاههای عابربانک میکشاندند. سپس با استفاده از کدهای جعلی، حسابهای بانکی طعمهها را خالی میکردند. این درحالی بود که فرید از داخل زندان، با دسترسی به تلفن، نقش هماهنگکننده اصلی را بر عهده داشت و فریبا عملیات میدانی را اجرا میکرد. آنها سعی داشتند با خرید کارتهای بانکی از افراد معتاد، ردپای خود را مخفی کنند.
پلیس در ادامه تحقیقات، تعدادی از همدستان احتمالی این باند را شناسایی کرد و در حال حاضر بررسیها برای یافتن سایر مالباختگان ادامه دارد.
این حادثه بار دیگر ضرورت هوشیاری شهروندان در برابر تماسهای مشکوک و وعدههای غیرواقعی را گوشزد میکند، چون پیش از این بارها اخبار مشابهی در این مورد منتشر شده و پلیس هم از مردم خواسته بود در صورت دریافت تماسهایی با موضوع برنده شدن در مسابقات یا جوایز، پیش از هر اقدامی، صحت آن را از مراجع رسمی استعلام کنند. به هر ترتیب انتظار میرود با تکمیل تحقیقات، ابعاد بیشتری از این پرونده روشن شود./سایت جنایی