به گزارش صد آنلاین ،متهم که مردی جوان است، مدعی است یکی از اوباش سطح یک ورامین که به قوقول معروف بود، به همراه پسرش به او حمله کرد و او و دوستانش برای دفاع از خودشان مجبور به دفاع شدند.
دو سال پیش بود که خبر درگیری خونینی در منطقه ورامین به ماموران داده شد. دو نفر که در این درگیری به شدت آسیب دیده بودند به بیمارستان منتقل شدند. یکی از آنها از مرگ نجات پیدا کرد، اما نفر دیگر جانش را از دست داد.
پلیس در تحقیقات دو نفر به نامهای سعید و مهرداد را بازداشت کرد و تحقیقات از آنها اغاز شد بررسیها نشان داد درگیری میان یکی از لاتهای سطح یک و چند مرد جوان دیگر بود.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه 7 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد در جلسه رسیدگی اولیای دم درخواست قصاص کردند و متهم پرونده گفت برای دفاع از خودش مجبور به قتل شده است. او گفت: مقتول به من حمله کرد. او و پسرش با هم بودند و من برای اینکه بتوانم خودم را نجات دهم قمه کشیدم. چارهای نداشتم آنها چندین نفر بودند و چنان ما را زدند که هیچکدام سالم نماندیم.
قضات شعبه 7 پس از شنیدن دفاعیات متهم، قتل را شبه عمد محسوب کردند و حکم بر پرداخت دیه دادند. این رای مورد اعتراض اولیای دم قرار گرفت. رای صادره نقض و پرونده برای رسیدگی دوباره به شعبه هم عرض ارسال شد. روز گذشته در جلسه رسیدگی که در شعبه 13 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و سپس اولیای دم گفتند که درخواست قصاص دارند و گذشت نمیکنند.
در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: ما مقابل بوفه بودیم و داشتیم خرید میکردیم که مقتول هم آمد. او با یکی از دوستان من سلام علیک کرد. بعد پسرش گفت خبر دادند ما به پدرش فحش دادهایم اما ما جوابی ندادیم. بعد یکدفعه درگیری را شروع کردند و ما را زدند. مقتول نیمچه و پسرش شمشیر داشت.
سپس یکی از شکات که از طرف پسر مقتول زخمی شده بود، در جایگاه قرار گرفت. او گفت: این پسر به سمت ما حمله کرد. با شمشیر چنان من را زد که بیهوش شدم. او و پدرش با هم ما را میزدند.
در ادامه پسر مقتول در جایگاه قرار گرفت. او گفت: پدر من آدم سطح یک منطقه بود و همه به او احترام میگذاشتند و کسی جرات نمیکرد به او چیزی بگوید. یکی از دوستانم به من گفت متهم و دوستانش به پدرم فحش داده و بد و بیراه گفتهاند. ما به دم بوفه رفتیم تا ببینیم چه خبر است. به یکی از بچههایی که آنجا بود گفتم تو چرا فحش دادی؟ اصلا تو کی هستی و میدانی ما از چه خانوادهای هستیم؟ او هم عذرخواهی کرد و گفت اشتباه کردیم. ما داشتیم برمیگشتیم که پدرم گفت میخواهم سیگار بخرم. من دور زدم و دوباره جلوی بوفه رفتیم که درگیری شروع شد. آنها به ما حمله کردند و یک ضربه به پدرم زدند. آنچنان ضربه زده بودند که خون از گردنش جاری بود. من دیگر وقت نکردم کار دیگری بکنم و به یکی از دوستانم که آنجا بود گفتم دست و پای پدرم را بگیرد و کمک کند او را داخل ماشین بگذاریم. همین که به بیمارستان رسیدیم فوت کرد. من ضربهای به کسی نزدم و آقایی که مدعی است من و پدرم او را زدیم دروغ میگوید.
قاضی گفت: شما اصلا چرا دوباره برگشتید؟
پسر مقتول جواب داد: برای اینکه میخواستیم سیگار بخریم.
قاضی : سیگار مگر چقدر مهم است که برگردید. از جلوتر هم میتوانستید بخرید.
متهم: راستش پدر من به ناس معتاد بود. ناس کشیدن برایش عین نفس کشیدن بود. در درگیری اول ناسش را گم کرده بود. گفت برگرد ناس را بردارم. من میدانستم ناس نداشته باشد حالش بد میشود. برای همین برگشتیم.
قاضی: ناس که میگویی چقدر ارزش داشت؟
متهم: نمیدانم چقدر ارزش داشت ولی مساله این بود که در آن لحظه ناس را میخواست.
در پایان قضات یکی دیگر از متهمان را که در مرحله دادسرا تبرئه شده بود، به دادگاه احضار و آخرین دفاعیات از دو متهم دیگر را هم اخذ کردند./اعتماد آنلاین