آخرین اخبار
۰۹ تير ۱۴۰۴ - ۰۹:۵۴

ناپدری دست پسر جوان را رو کرد

ناپدری دست پسر جوان را رو کرد
بازدید:۹۰۳
صد آنلاین | ناپدری پسر جوان که پنهانی رفتارهای او را زیر نظر داشت وقتی متوجه تماس‌های وی در رابطه با سرقت شد تصمیم گرفت راز وی را به پلیس لو دهد.
کد خبر : ۱۷۳۹۲۹

 به گزارش صد آنلاین ،از چندی قبل شکایت‌های متعددی در رابطه با سرقت طلا و دلار و سنگ‌های قیمتی از خانه‌های مردم به پلیس گزارش شد. با شروع تحقیقات، بازبینی دوربین‌های مداربسته اطراف محل سرقت‌ها کمک زیادی به کارآگاهان نکرد، چرا که سارقان صورت‌ها و پلاک خودروشان را پوشانده بودند.

تحقیقات در رابطه با شناسایی سارقان ادامه داشت تا اینکه مرد میانسالی به کلانتری یکی از شهرستان‌های اطراف تهران رفت و ادعای عجیبی را مطرح کرد: «مدتی قبل با زنی ازدواج کردم که پسر جوانی به نام فرهاد دارد. از همان روز اولی که فرهاد را دیدم حس خوبی به او نداشتم. خالکوبی روی دستش و آثار چاقو روی بدنش نشان می‌داد که اهل دعوا و درگیری است.

مدتی هم ناپدید شد و بعد از اینکه پس از چند ماه سر و کله‌اش پیدا شد، گفت خارج بوده ولی من فکر می‌کنم در آن مدت زندان بوده است. خلاصه خیلی رفتار مشکوکی دارد و من سعی می‌کردم او را به صورت نامحسوس زیر نظر داشته باشم. تا اینکه متوجه شدم وضع مالی او خیلی خوب شده است. کسی که تا دیروز پول خرید سیگار نداشت، یکدفعه پولدار شد و خلاصه یک شب که داشت با تلفن صحبت می‌کرد، متوجه شدم با شخصی که پشت خط تلفن است قرار سرقت گذاشته است.»

با اطلاعاتی که مرد میانسال در اختیار تیم تحقیق قرار داد، مأموران با استعلام سوابق پسر جوان دریافتند وی سابقه‌دار بوده و به تازگی از زندان آزاد شده است. با کنارهم قراردادن مدارک و شواهد، پس از هماهنگی‌های قضایی پسر جوان بازداشت شد و درنهایت راز سرقت‌هایش را با همدستی چند نفر از هم بندی‌های سابقش فاش کرد. با اعتراف متهم جوان تعدادی از همدستانش بازداشت شده و تحقیقات برای شناسایی سایر اعضای باند ادامه دارد.

خانه‌های چراغ روشن

متهم ۳۴ ساله باند سرقت از خانه‌های پایتخت، برعکس بیشتر سارقان، خانه‌هایی را برای سرقت انتخاب می‌کردند که چراغ‌شان روشن بود.

چه شد که تصمیم به سرقت گرفتی؟

مشخص است برای پول. نیاز مالی برای تأمین هزینه مواد مخدر و زندگی باعث شد به فکر سرقت بیفتم.

سابقه داری؟

تمامی اعضای باند سابقه داریم، ما در زندان باهم آشنا شدیم و همانجا هم تصمیم گرفتیم که بعد از آزادی باندی تشکیل دهیم و از پولدار‌ها سرقت کنیم.

به چه دلیل به زندان افتاده بودی؟

دفعه اول دله دزدی بود. قالپاق و ضبط و باند ماشین.

شگردتان برای سرقت چیست؟

ما خانه‌های اعیانی که چراغ‌هایشان روشن است را نشان می‌کردیم و حدود ۲۴ ساعتی خانه را زیر نظر می‌گرفتیم. اگر چراغ خاموش نمی‌شد مشخص بود که صاحب خانه به مسافرت رفته و وقت برای سرقت است.

اگر سر بزنگاه صاحب خانه می‌رسید؟

دو نفر از همدستانم در نقش زاغزن بودند و اگر کسی نزدیک خانه مورد نظر می‌شد، به بهانه‌ای راه او را سد می‌کردند و نفر دوم به ما اطلاعات می‌داد که صاحب خانه رسیده است و ما هم از طریقی فرار می‌کردیم.

تا به حال این اتفاق افتاده بود؟

یکبار. دوستم کاپوت ماشین را بالا زد و گفت ماشین خراب است و صاحب خانه را با این ترفند به سمت ماشین برد و ماهم فرصت فرار پیدا کردیم.

با پول‌هایت چه می‌کنی؟

قمار. من زندگی‌ام را سر قمار از دست داده‌ام. اصلاً دفعه اولی که سرقت کردم سر همین قمار بود. /رکنا

اشتراک گذاری:
گزارش خطا
ارسال نظر
تازه‌ها