به گزارش صد آنلاین، او که در تاریخ ۳۰ آوریل ۲۰۲۵ (۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴) دارفانی را وداع گفت، باقیمانده زندگی خود را در کشورهای ایتالیا و کانادا گذرانده بود.
منیر طه در سن ۱۴ سالگی اولین ترانهاش، «شب مهتاب»، را برای آهنگی از علی تجویدی نوشت. این ترانه با صدای حسین قوامی و همراهی گروه موسیقی تجویدی، در برنامه معروف «گلهای رنگارنگ» رادیو پخش شد. این اثر، آغازگر مسیری بود که او را به عنوان زنی نوآور در دنیای ترانهسرایی فارسی مطرح کرد.
او در کنار چهرههایی مانند علی تجویدی، غلامحسین بنان و مرضیه ، در این برنامههای موسیقایی تأثیرگذار همکاری کرد و با واژههایی پر احساس و عمیق، دل شنوندگان را تسخیر کرد.
منیر طه متولد تبریز بود و در دانشگاه تهران دکترای زبان و ادبیات فارسی و ایتالیایی گرفت. او موسس و مدرس بخش زبان و ادبیات ایتالیایی دانشگاه تهران بود و مدتی مدیریت دپارتمان زبانهای خارجی این دانشگاه را نیز برعهده داشت.
پس از انقلاب ۱۹۷۹، ابتدا به ایتالیا و سپس به کانادا مهاجرت کرد. در دانشگاه بریتیش کلمبیا در ونکوور، به عنوان استاد زبان و ادبیات فارسی فعالیت کرد و تا سالها، فرهنگ ایرانی را در محافل آکادمیک بینالمللی زنده نگه داشت.
منیر طه نه تنها با ترانههایش، بلکه با دانش و شناخت عمیق از ادبیات فارسی و ایتالیایی، نقش مهمی در ارتقاء فرهنگ ایرانی داشت. زنی که در زمانی که زنان در حوزههای هنری چون ترانهسرایی کمتر پذیرفته میشدند، با استعداد و پشتکارش، دیوارهای سنتی را شکست.
او در گفتوگویی قدیمی گفته بود: «من همیشه اعتقاد داشتم که سخن، حتی وقتی موزون میشود، باید از درون قلب سرچشمه بگیرد. ترانههای من همینگونه به وجود آمدند.»
درگذشت منیر طه پایان یک دوره در موسیقی و ادبیات ایران است. زنی که با دستهایی پر از کلمات و دلی سرشار از احساس، آهنگهایش را به همراهی با صدای بنان و شجریان، در تاریخ فرهنگ ایرانی جاودان کرد. یاد او و آثارش، همچون «شب مهتاب» و «عاشقی شیدا»، همواره در ذهنها نورانی خواهد ماند.
ترانه «عاشقی شیدا» که اول زنده یاد غلامحسین بنان و سال ها زنده نام محمدرضا شجریان آن را خواند، از کارهای منیر طه است.
مرا عاشقی شیدا
فارغ از دنیا
تو کردی، تو کردی
مرا عاقبت رسوا
مست و بی پروا
تو کردی، تو کردی
نداند کس، جانا، چه کردی
چه ها کردی با ما، چه کردی
دو چشمم را دریا
در افشان، گوهرزا
تو کردی، تو کردی
روان از چشم ما
گهرها، دریاها
تو کردی، تو کردی
نه یک دم از جورت فغان کردم
نه دستی سوی آسمان کردم
منم اکنون چون خاک راهی
غباری در شام سیاهی
اگر مهری رخشد، تو آن مهری
اگر ماهی تابد، تو آن ماهی
اگر هستی پاید، تو هستی
اگر بودی باید، تو بودی
بی لطف و صفا
باشد به خدا
بی تو هستی ها
از دیدارت، از رخسارت
ای جان بینم، سرمستی ها
شمیم روح افزایی
مشکی، عودی
منیر بزم و راهی
چنگی، رودی
چنگی، رودی