۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۱
بازدید:۱۵۲
سید احمد کاظمی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: با توجه به دلایل متعدد داخلی و منطقه ای، افکار عمومی کشور با حساسیت، کم و کیف سفر رئیس جمهور به جمهوری آذربایجان را از منظر پیگیری الزامات منافع ملی ایران دنبال می کنند.
کد خبر : ۱۶۲۷۹۴

دکتر مسعود پزشکیان رئیس جمهور کشورمان قرار است بزودی برای دیدار رسمی دوجانبه عازم باکو پایتخت جمهوری آذربایجان شود. علیرغم مخالفت های گسترده در سطح افکار عمومی و فضای نخبگانی کشور با سفر رئیس جمهور به جمهوری آذربایجان که منبعث از اجماع عمومی و تاریخی ایرانیان در اعتراض به استمرار رویکردهای ضدایرانی دولتمردان باکوست، از دید موافقان، انتظار می رود این سفر منجر به گشایشی در روابط پرتنش جمهوری آذربایجان، این «همسایه خانه زاد» با ایران شود.

 


  مناسبات ایران و جمهوری آذربایجان پس از سه دهه مملو از امتیازدهی های یک طرفه تهران به این کشور در عرصه های سیاسی، نظامی، اقتصادی، ترانزیتی و بشردوستانه و سکوت در قبال نفرت پراکنی رسمی باکو در کتب درسی و مراکز آموزشی علیه ایران و تشیع، پس از پروژه جنگ دوم قراباغ (۱۳۹۹) بشدت به سردی گرایید. به دلیل آنکه علیرغم تلاش لابی نفوذی جمهوری آذربایجان در ایران موسوم به «حلقه خاویار»، مشخص شد که هدف اصلی طراحان جنگ دوم قراباغ، ایجاد تغییرات مرزی و ژئوپلیتیکی در قالب ایجاد کریدور جعلی زنگزور به عنوان رکن اصلی ایجاد باصطلاح جهان ترک در قالب نظم آنگلوساکسونی و با هدف تشدید محاصره و زمینه سازی برای تجزیه ایران است. متعاقب این روند، حمله یک فرد دارای سوابق  حضور در باکو با احتمال ارتباط گیری امنیتی و همچنین پرونده بیماری روانی، در حمله به سفارت جمهوری آذربایجان در  ۷ بهمن ۱۴۰۱ و تعطیلی آن سفارت و همزمان گشایش سفارت  جمهوری آذربایجان در اراضی اشغالی، پازل های باکو را برای تخریب حداکثری مناسبات با تهران در قالب خواسته های محور لندنی – صهیونی تکمیل کرد.

 

 

پس از روی کارآمدن دکتر پزشکیان در ایران، رسانه های دولتی باکو تلاش کردن از دریچه سیاست های قومی، اقدامات تحریک آمیز در ایران را افزایش دهند؛ موضوعی که در انجام نشدن سفر احتمالی رئیس جمهور به باکو برای شرکت در کنفرانس بین المللی تغییرات آب و هوایی در سال گذشته تاثیر داشت.

اگرچه در حال حاضر و با توجه به تبعات تحولات دو سال اخیر از جمله نسل کشی غزه، حملات رژیم صهیونیستی به ایران و سقوط بالگرد رئیس جمهور شهید و عدم شرکت رئیس جمهور آذربایجان در مراسم تشییع ایشان، دهها دلیل بر انجام نشدن چنین سفری وجود دارد اما واقعیت این است که پیوند تاریخی، تمدنی، مذهبی و نژادی مردم عزیز جمهوری آذربایجان با ایران ناگسستنی است؛ و ارتباط با آن سامان و ابراز توجه تهران به مردمان آن کشور،  فارغ از گرایش حاکمان یکی از راهبردهای تاریخی است که امروزه سیاست همسایگی دولت نیز اهمیت آن را دوچندان می کند.

با توجه به دلایل متعدد داخلی و منطقه ای، افکار عمومی کشور با حساسیت، کم و کیف سفر رئیس جمهور به جمهوری آذربایجان را از منظر پیگیری الزامات منافع ملی ایران دنبال می کنند. در این خصوص ده نکته تبیینی قابل طرح است:   

اول، به اذعان اندیشکده های اروپایی جمهوری آذربایجان طی دو سال اخیر یعنی همزمان با نسل کشی غزه پویاترین و گسترده‌ترین روابط را با رژیم صهیونیستی به ویژه در میان کشورهای اسلامی داشته است و از محکومیت نسل کشی غزه و تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی به لبنان خودداری کرده است. جمهوری آذربایجان در حال حاضر بیش از ۶۰ درصد نفت مورد نیاز رژیم صهیونیستی و سوخت ارتش این کشور را تامین می‌کند. علی رغم تاکید مقام معظم رهبری مبنی بر ضرورت قطع ارسال ارزاق و انرژی به رژیم صهیونیستی و علی رغم درخواست‌ها منطقه‌ای و جهانی، دولت باکو نه تنها حاضر به قطع ارسال نفت از خط لوله باکو تفلیس جیحان نشده است بلکه بر اساس آمارهای رسمی ارسال نفت و سوخت افزایش یافته که خیانت جمهوری آذربایجان به فلسطین می‌باشد. علاوه بر مساله آرمان فلسطین، قراین و اخبار مستند در خصوص حضور نظامی رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان ازجمله تاسیس مرکز امنیت سایبری، مراکز شنود و جاسوسی و تبدیل آن به پایگاه منطقه ای صهیونیسم علیه ایران وجود دارد؛ اعلام سفر آتی بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی به باکو، همزمان با اعلام خبر سفر رئیس جمهور ایران حاکی از تلاش طرف مقابل برای بازنمایی همین نفوذ در باکو است. از آنجا که جمهوری آذربایجان، در کنار رژیم تل آویو علاوه بر اقدامات سیستماتیک برای تشیع زدایی، با ایرانیت و میراث تمدنی ایران نیز سرِ ستیز دارد؛ بنابراین اجماع بی سابقه ای در افکار عمومی ایران، برای اتمام حجت با این کشور وجود دارد.

دوم، انتظار می رود سفر رئیس جمهور به باکو از لحاظ اقتصادی دستاوردهایی برای کشور داشته باشد. علی رغم بیش از سه دهه حمایت‌های گسترده و برادرانه ایران از تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان و کمک‌های مستمر نظامی، اقتصادی، ترانزیتی و بشردوستانه، در حال حاضر امتیاز بازسازی مناطق آزاد شده جمهوری آذربایجان انحصارا در اختیار ترکیه، رژیم صهیونیستی و محافل دولتی باکو است. دولت باکو علیرغم وعده های سرخرمن به ایران در پنج سال اخیر که گهگاه از زبان اعضای «حلقه خاویار» نیز به کرات تکرار می شد، حتی به یک شرکت خصوصی ایران در این خصوص اجازه فعالیت نداده است. حال آنکه آزادی این اراضی مدیون همراهی ایران است. ایجاد فضای حضور برای شرکت های صهیونیستی و ترکیه ای در طول مرزهای ایران در این مناطق همزمان با تغییر بافت مذهبی و میراث فرهنگی این مناطق حاکی از تداوم رویکرد ضد ایرانی باکو علیه ایران است.  سفر رئیس جمهور به باکو بدون دستاورد عملی در این خصوص از منظر افکار عمومی سفری نمایشی خواهد بود .

سوم، با توجه به فرایند اجرایی «راهگذر ارس» میان جمهوری اذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان از در ایران از منطقه آق بند اهمیت دارد در این سفر عزم جدی ایران برای اجرایی کردن این پروژه در هر بخش  جاده ای و ریلی و ضرورت توقف سیاست باکو برای استفاده از آن به عنوان اهرم فشار روانی علیه ارمنستان یادآوری شود. اجرایی شدن این کریدور بهانه را از باکو، برای پیگیری کریدور جعلی زنگزور از بین می‌برد. در حالیکه راه اندازی آن می تواند علاوه بر اینکه تبلوری از نمک شناسی باکو و پاسخی به سه دهه امتیاز ویژه تهران برای اتصال رایگان جمهوری آذربایجان به جمهوری خودمختار نخجوان از خاک ایران باشد، می تواند در کنار مسیر گرجستان، آن را به بخشی از کریدور میانی تبدیل کند و در کنار طرح تقاطع صلح ارمنستان، راه های مواصلاتی را به عاملی برای همگرایی و در نتیجه صلح پایدار در قفقاز تبدیل کند.

چهارم، جمهوری آذربایجان حدود ۵ سال هست که به بهانه کرونا مرز زمینی با ایران را بسته است تا مراودات مردمی میان دو کشور شکل نگیرد. رئیس جمهور محترم کشورمان مهر ۱۴۰۳ در دیدار با شاهین مصطفی معاون نخست وزیر جمهوری آذربایجان بخوبی تاکید کردند برای تقویت و ارتقای امنیت، برقراری آرامش و ارتباط بین کشورها، نیازی به دیوارکشی در مرزها نیست. ادامه این انسداد مرزی که با اعتراض ساکنان دو سوی مرز مواجه شده است، پس از سفر رئیس جمهور کشورمان، حاکی از تداوم رویکرد ایران گریزی باکو خواهد بود. این دیدگاه وجود دارد که جمهوری آذربایجان همزمان با ایجاد تسهیلات ویژه برای سفر مردم این کشور به فلسطین اشغالی، برای استحاله هویتی مردمان این دیار، مانع هرگونه ارتباطات مردمی می شود. انتظار می رود در صورتی که باکو واقعا خواهان روابط عادی با ایران است، ضمن پایان دادن به انسداد مرز زمینی ، به پلمپ تعدادی از املاک نهادهای ایرانی در باکو پایان، و نسبت به جبران خسارات به املاک و اعاده وضع به حالت سابق اقدام لازم را انجام دهد.

پنجم، جمهوری آذربایجان حدود ۵ سال پیش به رغم تعهدات خود با گزاردن شروطی غیرقابل قبول از اعطای وام ۵۰۰ میلیون دلاری برای احداث دالان شمال جنوب خودداری کرد. به دلیل تصویرسازیهای «حلقه خاویار» در ایران، این تصور خام در باکو وجود دارد که می تواند از علاقمندی ایران به اجرای دالان شمال و جنوب به عنوان اهرم استفاده نمایید. این در شرایطی است که ظرفیت ریلی جمهوری آذربایجان در حال حاضر حدود ۲ میلیون تن هست و قبل از ارتقاء این ظرفیت به بیش از پانزده میلیون تن، راه اندازی خط ریلی دالان شمال – جنوب توسط ایران ، کارآیی نخواهد داشت. ضمن اینکه این دیدگاه در تهران در حال تقویت است که  علیرغم تمایل طرف روسی ، شکل‌گیری دالان شمال – جنوب از مسیر جمهوری آذربایجان بدون شکل گیری کریدور ترانزیتی خلیج فارس به دریای سیاه از مسیر ارمنستان و گرجستان به عنوان عامل توازن، به معنای ایجاد وابستگی ژئوپلیتیکی برای کشور از طریق جمهوری آذربایجان می‌باشد. گزینه‌ای که پیش از این اندیشکده های امنیتی آمریکایی بر ضرورت اجرای آن با استفاده از ظرفیت باکو تاکید کرده اند.

ششم، سفر رئیس جمهور کشورمان به جمهوری آذربایجان به معنای تایید وضعیت کنونی منطقه قراباغ کوهستانی (آرتساخ) و همچنین تایید اقدامات دولت باکو در دستکاری در آثار تاریخی ، مذهبی و فرهنگی و هویت شیعی شهر شوشی، شهری که نماد حضور تاریخی ایران در قفقاز است، نیست. در جریان جنگ سوم قره باغ در ۲۰۲۳، تمام ارامنه بومی ساکن قره‌باغ شامل بیش از ۱۲۰ هزار ارمنی از این منطقه اخراج اجباری شدند. از منظر قواعد حقوق بین‌الملل، پاکسازی قومی در این منطقه اتفاق افتاده است. این پاکسازی قومی مغایر با رهنمود مقام معظم رهبری مبنی بر لزوم تامین امنیت اقلیت ارمنی در کنار حمایت از تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان است که در فرمایشات ایشان در ۱۷ ربیع الاول ۱۴۴۲ هجری (۱۲ آبان ۱۳۹۹) مطرح شده بود. بنابراین ایران به این دلیل و همچنین همسو با حقوق بشر اسلامی و قواعد حقوق بین الملل و منشور سازمان ملل از حق بازگشت اقلیت ارمنی به قرا باغ و صیانت از حقوق مالکانه مذهبی و فرهنگی و مذهبی  آنها حمایت می‌کند.

 هفتم، جمهوری آذربایجان علی رغم آزادی اراضی اشغالی خود، به بهانه‌های مختلف مانند ضرورت تغییر قانون اساسی و انحلال گروه مینسک تاکنون حاضر به انحلال امضای معاهده صلح با ارمنستان نشده است. در عین حال در سطح دولتی کمپین توهم آمیز «آذربایجان  غ ر ب ی» را در طرح ادعای ارضی علیه ارمنستان در حال اجراست . باکو نمی خواهد با امضای معاهده صلح و در نتیجه شناسایی تمامیت ارضی ارمنستان در عمل از پیگیری پروژه جاه طلبانه کریدور جعلی زنگ زور خودداری کند. این در شرایطی است که خطوط قرمز ایران مبنی بر مخالفت با تغییرات ژئوپلیتیکی و مرزی تغییر ناپذیر است و برگزاری رزمایش مشترک با ارمنستان در منطقه مرزی به فاصله اندکی قبل از سفر رئیس جمهور، پیام روشنی دارد.

هشتم، سفر رئیس جمهور کشورمان به جمهوری آذربایجان فرصت مهمی برای باکواست که با کنار گذاشتن طرح جاه طلبانه انتقال گاز ترکمنستان و قزاقستان از مسیر جمهوری آذربایجان به اروپا، در خصوص انتقال گاز این کشورها به ویژه ترکمنستان از ایران از طریق روش سوآپ به جمهوری آذربایجان و از آنجا به اروپا، بنیان یک روابط سودمندانه دوجانبه و منطقه ای را پایه گذاری کند. انتظار جمهوری آذربایجان برای تصویب کنوانسیون رژیم حقوقی دریای کاسپین در مجلس شورای اسلامی ایران عبث است؛ به دلیل آنکه ایران تنها کشور ساحلی کاسپین است که استخراج نفت در این دریا ندارد اما بیشترین آلودگی نفتی را می‌برد .به همین دلیل تا زمان حذف آن بند از کنوانسیون که بر احداث خطوط لوله در بستر دریای زلزله خیز کاسپین تاکید می کند و همچنین تا زمان نهایی شدن سهم ۲۰ درصدی کشور در این دریا، ایران از تصویب این کنوانسیون در مجلس شورای اسلامی خودداری خواهد کرد. بنابراین به این دلیل حقوقی، احداث خط لوله از ترکمنستان و قزاقستان از بستر دریای کاسپین به جمهوری آذربایجان برای انتقال به اروپا ممکن نیست و علیرغم وعده های لابی قومی و حلقه خاویار، منافع جمهوری آذربایجان در همکاری با ایران برای سوآپ گاز ترکمنستان است.

نهم، یکی از علل افزایش نگاه منفی به دولت باکو در نزد ایرانیان خصوصا در یک دهه اخیر ، به مسایل هویتی برمی گردد. در سال‌های اخیر در کنار سیاست ایران زدایی، باکو به صورت سیستماتیک مقابله با تشیع و همچنین با اقلیت های قومی ایرانی مانند تالشان و تات‌ها در جمهوری آذربایجان را پیگیری می کند. برغم درخواست ایران، تاکنون باکو حاضر به حذف محتواهای جعلی و ضد ایرانی از کتب درسی این کشور نشده است. در عین حال محافل باکو اکنون نیز برای سوء استفاده های قومی از سفر رئیس جمهور ایران، تدارک دیده اند؛ اما آینه تاریخی ۱۷۰ سال سیاست هویت ستیزی تزاریسم و شوروی در مقابل دیدگان دولتمردان باکواست؛ هیچ نیروی قادر به تغییر هویت ایرانی و اسلامی آران تاریخی نیست و صیانت از هویت این منطقه در نزد ایرانیان نیز یک رسالت تاریخی است.   

دهم، با توجه به کاهش حقابه ایران و جمهوری آذربایجان از رودخانه مشترک ارس به دلیل سدسازی‌های ترکیه از جمله آبگیری سد کاراکورت و تاثیرات منفی سدسازیهای غیرمتعارف بر پروژه‌های مشترک دو کشور از جمله سد خداآفرین، انتظار می رود پس از این سفر هماهنگی بین تهران و باکو برای مطالبه از ترکیه برای رعایت قواعد الزام آور در بهره برداری از رودخانه های بین المللی از جمله اصل ممنوعیت استفاده زیانبار از محیط زیست و اصل استفاده معقول و منصفانه از رودخانه های مشترک افزایش یابد تا حقآبه های شهری، صنعتی، کشاوری و زیست محیطی ایران و جمهوری آذربایجان در ارس نقض نشوند.

اشتراک گذاری:
ارسال نظر
تازه‌ها
پربیننده‌ها پربحث‌ها