آخرین اخبار
۰۲ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۱:۱۴
بازدید:۴۷
صد آنلاین | عباس کیارستمی، هنرمندی بود که با نگاهی متفاوت به دنیا و انسان، همواره ذهن‌ها را به فکر وا می‌داشت.
کد خبر : ۱۶۱۴۵۱

خاطره عجیب یک نویسنده از عباس کیارستمی/ گفت بازیگری می خواهم که وقتی به او پیشنهاد می کنم به هیچ وجه پیشنهادم را نپذیرد!

به گزارش صد آنلاین، او در زندگی شخصی و حرفه‌ای‌اش، سؤالاتی عمیق مطرح می‌کرد که گاه حتی خودشان را نیز درگیر می‌نمود. یکی از خاطرات عجیب و در عین حال پرمفهوم او، داستانی است که محمد صالح علا ، نویسنده و فعال فرهنگی، درباره آن نوشته است.

 
روزی که کیارستمی به دنبال بازیگری شد که نپذیرد 

یک روز پاییزی، دم غروب، عباس کیارستمی به دیدار محمد صالح علا آمد. حرف اولش این بود: «کار مهمی دارم. می‌خواهم فیلمی شروع کنم، اما نیاز به بازیگری دارم که پیدا نمی‌کنم.» صالح علا تعجب کرد و پرسید: «چرا پیدا نمی‌کنید؟ مشکل چیست؟»

 

کیارستمی با لحنی جدی پاسخ داد: «من آن‌هایی را که پیشنهادم را می‌پذیرند، نمی‌خواهم. من بازیگری می‌خواهم که وقتی به او پیشنهاد می‌کنم این فیلم را بازی کند، به هیچ وجه قبول نکند.»

 

این جمله، به ظاهر ساده، اما پیچیده در معنا، ذهن صالح علا را درگیر کرد. ابتدا فکر کرد کیارستمی شوخی می‌کند، اما با دقت بیشتر به حرف‌های او پی برد که این خواسته، بسیار جدی است.

 
 
 
جستجوی بازیگری که نپذیرد 

صالح علا کنجکاو شد و پرسید: «چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد این بازیگر؟» کیارستمی تنها تأکید کرد که این بازیگر باید به حدی اصیل و مستقل باشد که حتی افتخار بازی در فیلم عباس کیارستمی را نیز نپذیرد.

 

با این توضیح، صالح علا شروع به فکر کردن کرد. در ذهنش مرور کرد که چه بازیگرانی را می‌شناسد که ممکن است چنین واکنشی نشان دهند. اما هرچه فکر می‌کرد، متوجه می‌شد که پیدا کردن چنین بازیگری برای کار با فیلمسازی از مقام عباس کیارستمی، کاری دشوار و شاید غیرممکن است.

 

او به چند نفر از بازیگران آشنا تماس گرفت و با آن‌ها صحبت کرد. هر بار که می‌گفت: «آقای کیارستمی می‌خواهد شما را برای فیلمش انتخاب کند...»، طرف مقابل با شوق و هیجان پاسخ می‌داد: «کجا باید بیایم؟ چه زمانی؟»

 

در این میان، صالح علا شرمنده می‌شد و می‌گفت: «اجازه بدهید بپرسم و خبرتان کنم.» اما هیچ‌کدام از آن‌ها، پاسخی نبودند که کیارستمی می‌خواست.

 
 
عمق معنا در خواسته کیارستمی 

این درخواست عجیب کیارستمی، ذهن صالح علا را برای مدت‌ها مشغول کرد. او نمی‌دانست عنوان آن فیلم چیست و حتی نفهمید که آیا فیلم ساخته شد یا نه. اما آنچه در این داستان برایش جاودان ماند، معنا و پیامی بود که در پس این درخواست نهفته بود.

 

در نهایت، صالح علا به این نتیجه رسید که شاید برخی از انسان‌ها در زندگی، افتخاری نه به خاطر کارهایی که کرده‌اند، بلکه به خاطر کارهایی که نکرده‌اند دارند. گاهی «نه» گفتن، بیانگر استقامت، اصالت و آرامشی است که با «بله» گفتن حاصل نمی‌شود.

 
 
جمع‌بندی 

این خاطره نه‌تنها نشان‌دهنده ذهن خلاق و پیچیده عباس کیارستمی است، بلکه درسی عمیق درباره ارزش «نه» گفتن در زندگی به ما می‌دهد. شاید همین «نه» گفتن است که بعضی از انسان‌ها را به آرامش واقعی و اصالت می‌رساند.

اشتراک گذاری:
ارسال نظر
تازه‌ها