بحران هستهای میان واشنگتن، تل آویو و تهران با بازگشت دونالد ترامپ، رئیس جمهور امریکا به منصب ریاست جمهوری، وارد بعد جدیدی شد.
تهران تلاش ترامپ برای گنجاندن چندین موضوع مانند پرونده هسته ایران، توسعه پهپادها و موشکهای بالستیک، روابط ایران با قدرتهای منطقهای مانند حزب الله و انصارالله در دستورکار مذاکرات احتمالی را اقدامی برای از بین بردن محدود کردن حاکمیت ایران تفسیر میکند.
در زمانی که ترامپ تمایل خود نسبت به دستیابی به توافق با تهران را صراحتا اعلام میکند، در عین حال ترجیح میدهد سیاست تهاجمیتری را نسبت به آن دنبال کند.
اما تل آویو، موضعی سختگیرانهتری را اتخاذ میکند و تاکید دارد که راهی جز نابودی تاسیسات هستهای ایران و غیرقابل استفاده کردن آن وجود ندارد.
در حالی که رئیس جمهور امریکا بار دیگر سیاست فشار حداکثری بر ایران را به کار میبرد، با نسبت دادن مسئولیت عملیات جنبش انصارالله یمن در دریای سرخ در حمایت از غزه به تهران، فشار بر ایران را بیشتر میکند.
در حالی که به دلیل تحولات منطقهای، تنش میان دو کشور روز به روز تشدید میشود، ترامپ نامهای به آیت الله خامنهای، رهبر ایران ارسال کرد.
همزمان با متشنجتر شدن روابط میان دو کشور، سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه به ایران سفر کرد. همچنین وزرای خارجه ایران، روسیه و چین در ۱۴ مارس در پکن به منظور بررسی برنامههای هستهای ایران و تحولات جاری، نشستی را برگزار کردند.
از طرفی، ایران با روسیه و چین توافقات همکاری راهبردی را به امضا رسانده است.
با تشدید فشارها و تهدیدات امریکا و اسرائیل علیه ایران، این سؤال مطرح میشود که چقدر این توافقات راهبردی میان تهران، مسکو و پکن به نفع ایران خواهد بود؟
رئیس جمهور امریکا از طریق امارات پیامی به رهبر ایران ارسال کرد. تهران و واشنگتن پیرامون محتوای این پیام هیچگونه بیانیه مفصلی ارائه نکردند.
آیت الله خامنهای و مسعود پزشکیان، رئیس جمهور ایران در چندین سخنرانی تاکید کردند امریکا تلاش میکند تا به ایران فشار وارد کند و ایرانیها تحت فشار مذاکره نخواهند کرد.
سید عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران نیز تاکید کرد ایران اصولاً مذاکره را رد نمیکند اما در شرایط کنونی وارد مذاکره نخواهد شد.
تا کنون تغییر چشمگیری در سخنان مقامات نظامی ایران پس از رسیدن این پیام به تهران ملاحظه نشده اما میشود گفت که پیام در ایران با جدیت زیادی رو به رو شده است.
بنا بر اعلام یک منبع دانشگاهی در ایران که خواست نامش فاش نشود، پس از رسیدن نامه به آیت الله خامنهای، نشستهای زیادی با حضور شخصیتهای برجسته اصلاح طلب و اصولگرا برگزار شده است.
این منبع توضیح داد این پیام با زبان دیپلماتیک نوشته نشده بوده بلکه دارای جملات تهدیدآمیز زیادی بوده است. ترامپ در پیام خود برای از سرگیری مذاکرات پیش شرطی را مطرح کرده که شامل توقف کامل حمایت از تمامی نیروهای منطقهای همپیمان با ایران میشود. وی موضوع مذاکرات را کنار گذاشتن کامل غنیسازی اورانیوم و بستن تاسیسات هستهای عنوان کرده است.
وی تصریح کرد ترامپ نامه خود را اینگونه به پایان رساند که درصورت دستیابی به توافق در این چارچوب، تحریمهای اعمال شده بر ایران لغو خواهد شد اما اگر توافقی حاصل نشود، ایران در ابتدا با فشار اقتصادی کوبنده و پس از آن با شدیدترین عملیات نظامی علیه خود روبهرو خواهد شد.
این پیام با اظهارات اخیر رئیس جمهور امریکا که در آن ایران را مسئول تحولات یمن و غزه دانسته، همزمان شده که تایید کننده صحت اطلاعات داده شده توسط منبع دانشگاهی ایرانی پیرامون مضمون نامه، است.
اما آیا این نامه، به این معناست که امریکا به حمله نظامی به ایران نزدیک شده است؟
لزوماً خیر. چراکه در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ تنشهای شدیدی با کره شمالی به علت برنامههای هستهای و موشکهای بالستیک فرا قارهای آن شکل گرفت و این تهدیدات به سطوح خطرناکی رسید. با این حال ترامپ در آن زمان نامهای به کیم جونگ اون، رئیس جمهور کره شمالی ارسال کرد و پس از آن نشست سنگاپور در سال ۲۰۱۸ برگزار شد و ترامپ و کیم جونگ اون برای اولین بار با یکدیگر دیدار کردند.
بر این اساس ممکن است نامه رئیس جمهور امریکا به رهبر ایران بخشی از دیپلماتیک تهدید و فشار باشد و لزوماً به معنای نزدیک شدن به درگیری نظامی مستقیم نیست.
در پایان فوریه سال جاری، وزیر خارجه روسیه به تهران سفر و با عراقچی، دیدار کرد. این سفر زمانی انجام شد که امریکا و روسیه پیرامون حل بحران اوکراین به تفاهماتی دست یافتند و روسای جمهور دو کشور پیامهای دوستانهای رد و بدل کردند.
به همین خاطر، محافل سیاسی تهران سفر لاوروف را نشانهای از احتمال ترک حمایت تهران توسط روسیه تفسیر کردند به ویژه آنکه تنش میان تهران و واشنگتن تشدید، بحران پیچیده و احتمال توسل به گزینه نظامی در مقایسه با گذشته بیشتر شده است.
رسانههای ایرانی اعلام کردند وزیر خارجه روسیه طی سفر به تهران، میانجیگری میان ایران و امریکا درباره برنامههای هسته تهران را مطرح کرده است.
در همان وقت، محمدجواد ظریف، معاون رئیس جمهور ایران در برنامهای تلویزیونی بیان کرده بود که روسیه در مذاکرات هستهای که در دوره دولت اوباما انجام شد، نقشی بازنده داشته است نه سازنده.
رسانهها و روزنامههای ایرانی زیادی اشاره کردند که سفر لاوروف تردیدها درباره قصد و نیت مسکو در قبال تهران را تشدید و روسیه در سوریه به ایران خیانت کرده و این امر منجر شد تا اعتماد تهران به مسکو کاهش یابد.
پیش از آنکه ترامپ، سکان دار منصب ریاست جمهوری امریکا شود، پزشکیان به مسکو سفر و با پوتین توافقنامه شراکت راهبردی جامع را امضا کرد.
این توافقنامه شامل حوزههای مختلف از بازرگانی و انرژی تا همکاری نظامی و فرهنگی است. کرملین بیانیهای درباره جزئیات این توافقنامه صادر کرده که بارزترین آن بند متعلق به همکاری نظامی بوده است.
به موجب این توافقنامه دو کشور علاوه بر تقویت همکاری در زمینههای نظامی و فنی، بهطور مشترک علیه تهدیدات نظامی مشترک اقدام خواهند کرد.
در این توافقنامه آمده است در صورتی که هر یک از طرفهای متعاهد در معرض تجاوز قرار گیرد، طرف متعاهد دیگر هیچ کمک دیگری به متجاوز ارائه نخواهد کرد.
همچنین طرفهای متعاهد اجازه استفاده از قلمرو خود را برای حمایت از تحرکات جداییطلبانه که ثبات و تمامیت ارضی طرف متعاهد دیگر را تهدید میکند، نخواهند داد.
بر اساس این توافقنامه همکاری میان دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی ایران و روسیه و تبادل اطلاعات و دانشها میان دو کشور افزایش خواهد یافت.
در بیانیه کرملین تصریح شده است که روسیه در قبال حمله به ایران توسط امریکا یا اسرائیل یا هر دوی آنها، تعهدی ندارد و تنها به عدم حمایت از کشورهای مهاجم پایبند است.
می توان گفت تاریخ نشان میدهد که همکاری نظامی و فنی میان روسیه و ایران از جانب مسکو محدود خواهد بود.
به عنوان مثال اسناد اطلاعاتی شوروی نشان میدهد که شوروی طی جنگ عراق و ایران درخواست تهران برای تامین سیستم موشکی تاکتیکی را رد کرد. این درحالی بود که ایران در آن زمان تواناییهای موشکی اسرائیل را تهدیدی استراتژیک برای خود به شمار میآورد.
و در سال ۱۹۸۹ ایران از شوروی خواستار کمک فنی برای طراحی یک سیستم موشکی تاکتیکی با برد ۳۰۰ کیلومتر و ظرفیت بار ۵۰۰ کیلوگرم و تأمین موشکهای R-۱۷Eh شد اما شوروی با این دلیل که این امر با سیاست جلوگیری از گسترش فناوری موشکی که مسکو با واشنگتن در مورد آن مذاکره کرده بود، در مغایرت است، مخالفت کرد.
اسناد همچنین نشان میدهد که سران شوروی بر این باور بودند که هدف ایران تنها دستیابی به یک موشک تاکتیکی ساده نیست بلکه هدف این کشور در اختیار داشتن تکنولوژی لازم برای توسعه موشکهای میان برد مشابه آنچه اسرائیل در اختیار دارد است.
در دوره دونالد ترامپ، روابط میان روسیه و امریکا با دوره جو بایدن، کاملاً متفاوت بوده است.
انتظار میرود که این اختلافات بر روابط میان مسکو و تهران تاثیر منفی داشته باشد. روسیه در حال حاضر میکوشد تا روابط خود با واشنگتن را از طریق پرونده جنگ اوکراین، بازسازی کند.
در این شرایط، بعید به نظر میرسد که مسکو اقداماتی انجام دهد که موجب خراب شدن روابطش با واشنگتن و تلآویو شود حتی با تشدید تنشها میان ایران و امریکا.
به طور خلاصه، با وجود امضای توافق شراکت راهبردی جامع میان روسیه و ایران، تجریههای تاریخی و تحولات ژئوسیاسی نشان میدهد که روسیه به خاطر دفاع از ایران، روابط خود با واشنگتن را به خطر نخواهد انداخت.
در سال ۲۰۲۱ ایران و چین توافقنامه همکاری جامع ۲۵ ساله را امضا کردند که این توافقنامهای اقتصادی است نه نظامی. به موجب این توافقنامه چین با قیمتهای پایین تحریمهای امریکا برای خرید نفت ایران را دور میزد و در مقابل در ایران سرمایه گذاری خواهد کرد.
این توافقنامه بخشی از پروژه عظیم «کمربند و جاده» چین به شمار میآید که هدف از آن گسترش نفوذ پکن به عنوان قدرت جهانی از طریق ایجاد روابط اقتصادی و راهبردی است. به همین علت این یک همکاری نظامی یا دفاعی مشترک میان دو کشور نیست.
میتوان این توافقنامه را در راستای روابط تاریخی میان ایران و چین که اغلب بر همکاری اقتصادی و نه نظامی استوار بوده است، به شمار آورد. از لحاظ تاریخی، چین همیشه ترجیح داده است که از درگیریهای نظامی مستقیم فاصله بگیرد و روابط آن با ایران بر اساس منافع اقتصادی بوده است.
در جنگ عراق و ایران (۱۹۸۰-۱۹۸۸)، ایران برای تامین نیازهای خود به اسلحه به چین متوسل شد.
با این وجود، چین تنها به حمایت از ایران اکتفا نکرد، بلکه کوشید تا توازن را در صادرات نظامی خود برقرار و از این مناقشه بهعنوان یک فرصت اقتصادی برای گسترش نفوذ خود در خاورمیانه استفاده کند.
با وجود آنکه چین به ایران تسلیحات فروخت، اما در جنگ با عراق در کنار و طرف تهران نبود.
طی این جنگ، فروش کلی تسلیحات نظامی چین به ایران به ۱.۸۴۳ میلیارد دلار رسید در حالی که این کشور بیش از ۵ میلیاردر دلار معادل سه برابر صادرات خود به ایران، به عراق تسلیحات فروخت.
موشکهای ضد کشتی، مهمترین سلاحی بود که چین طی این جنگ به ایران فروخت که در حملات انتقام جویانه ایران علیه کشتیهای صادرات نفت و کالا به عراق که به «جنگ نفتکشها» معروف است، نقش مهمی ایفا کردند.
با وجود اهمیت این سلاح، چین ۸۰ موشک ضدکشتی کرم ابریشم (Silkworm) به ایران فروخت در حالی که بیش از ۲۰۰ فروند از همان موشک را به عراق فروخت و صادر کرد.
از طرفی دیگر، چین در مسائل هستهای حامی ایران نبوده است. در ۱۵ فوریه ۲۰۰۶، هنگامی که شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت رای داد، چین به همراه روسیه و هند، علیه ایران رای دادند.
طی چندین سال و در قطعنامههای مختلف شورای امنیت درباره تهران، چین نه تنها از حمایت از ایران خودداری کرد بلکه ترجیح داد از تحریمهای امریکا تبعیت کند.
محمد حسین جمشیدی، یکی از دانشگاهیان ایرانی، در مقاله خود به نام سیاست خارجی چین در قبال جنگ عراق و ایران تحلیل مهمی برای فهم موضع چین نسبت به ایران چه در جنگ سرد و چه در عصر کنونی ارائه کرد.
جمشیدی در این مقاله بیان کرد چین از هیچ یک از طرفین حمایت نکرد. از زمان آغاز جنگ میان ایران و عراق سیاست خارجی عملگرایان حاکم بر چین بر توسعه اقتصادی متمرکز بوده است و مواضع خود را در قبال مسائل جهانی بر اساس این اولویت اتخاذ میکردند.
وی افزود از این منظر جنگ فرصتی اقتصادی سیاسی بزرگی برای چین بشمار میرفت تا در پرتو آن سیاست مستقل خارجی خود را به آزمون بگذارد. چینیها با استفاده از جنگ، به دنبال تقویت نفوذ اقتصادی و سیاسی خود در منطقه بودند.
در حالی که چین همواره میکوشد تا به قدرتی جهانی تبدیل شود، میتوان گفت که پکن به رویکرد تاریخی خود در اجتناب از دخالت نظامی مستقیم به نفع منافع اقتصادی ادامه خواهد داد.
در تهران این سؤال به کرات مطرح میشود که آیا چین واقعاً متحد ایران است؟
پس از جنگ سرد، ایران بیشتر از روسیه به چین اعتماد داشت اما در حال حاضر و با وجود امضای توافقات راهبردی با پکن ایران میداند که چین کشوری نیست که بشود در صورت وقوع بحران بزرگ به آن تکیه کرد.
به خصوص در صورتی که درگیری نظامی با امریکا یا اسرائیل رخ دهد ایران میداند که در مواجهه با تهدیدات نظامی تنها خواهد بود.
منبع: الجزیره / تحریریه دیپلماسی ایرانی/۱۱