بخش هایی از بیانیه شارل میشل، رئیس شورای اروپایی پس از نشست صلح سه جانبه اخیر با پاشینیان و علیف باعث بحث و جدل های فراوان در رسانه ها شده و عجیب است که در ایران توجهی به این تحولات مهم وجود ندارد.
از جمله مهم ترین نکات مورد اشاره در این بیانیه می توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. «رهبران دو کشور بر تعهد بی قید و شرط خود به اعلامیه آلمآتی و تمامیت ارضی ارمنستان (۲۹۸۰۰ هزار کیلومتر مربع) و آذربایجان (۸۶۶۰۰ هزار کیلومتر مربع) تاکید کردند. در جریان مذاکرات، تعیین مرز نهایی انجام شده و بر سر آن توافق خواهد شد.»
برخی رسانه های ارمنستان براین باورند که پذیرش مساحت ۸۶۶۰۰ کیلومتر مربعی برای جمهوری باکو توسط دولت ارمنستان به معنای پذیرش کامل حاکمیت باکو بر آرتساخ و ۱۲۰ هزار ارمنی ساکن در آن است. البته هنوز مشخص نیست برای آرتساخ خودمختاری یا حقوق خاصی در نظر گرفته شده است یا خیر. میشل تنها گفته از آذربایجان خواستم تا با همکاری نزدیک با جامعه بینالمللی، دستور کار مثبتی برای تضمین حقوق و امنیت مردم آرتساخ یا قرهباغ کوهستانی ایجاد کند. ولی مشخص نیست آیا در این زمینه ضمانت اجرایی وجود دارد یا خیر.
تردیدی نیست که این واگذاری، به تضعیف روسیه و ایران و افزایش نقش آفرینی رژیم صهیونیستی و ترکیه و ناتو در منطقه و در نزدیکی مرزهای ایران منجر می شود. به خصوص که خبرهایی در مورد موافقت ارمنستان با خروج از سازمان پیمان امنیت جمعی به رهبری روسیه نیز منتشر شده است.
۲. «در حوزه ارتباطی، طرفین در مذاکرات انجام شده با هدف رفع انسداد مسیرهای حمل و نقل و ارتباطات اقتصادی در منطقه پیشرفت آشکاری داشته اند. در حال حاضر مواضع دو طرف در مورد این موضوع بسیار نزدیک به یکدیگر است، به ویژه در مورد احیای ارتباطات از طریق راه آهن با نخجوان و از طریق نخجوان. به گروه های مربوطه دستور داده شده که توافق اصولی را در مورد شرایط افتتاح خدمات ریلی و کارهای ساختمانی لازم به همراه یک جدول زمانی مشخص نهایی کنند.»
منتقدان می گویند که ارتباط آذربایجان با نخجوان و از طریق نخجوان تنها با استفاده از یک گزینه ممکن است که همان به اصطلاح «کریدور زنگزور» است و ترتیب زمانی کاملاً در نکات بیانیه رعایت شده است. یعنی پس از واگذاری قطعی آرتساخ به باکو، بلافاصله نوبت به اشغال جنوب استان سیونیک و اجرای پروژه دالان نورانی ناتو یا «کریدور زنگزور» می رسد.
همان طور که قبلا بارها بیان شده، تلاش اروپا و آمریکا برای مداخله در منازعه قفقاز با هدف ایجاد صلحی پایدار نیست و هدف اصلی وادار کردن ارمنستان به پذیرش شرایط باکو است تا سپس زمینه برای تمرکز بر هدف اصلی یعنی جمهوری اسلامی ایران فراهم شود.
راز دیگر طرفداری اروپا از باکو، تلاش آن برای تامین انرژی گاز از طریق رژیم علیف است. ماروش شفچوویچ، نایب رئیس کمیسیون اروپا، اخیرا در یادداشتی در توییتر خود نوشت: آذربایجان یک شریک حیاتی در حوزه انرژی برای اتحادیه اروپاست. ما با رئیس جمهور علی اف، هدف مشترک خود را برای تعمیق این مشارکت، از جمله خرید مشترک گاز از طریق پلت فرم انرژی اتحادیه اروپا و در زمینه منابع انرژی تجدیدپذیر، برای مثال هیدروژن سبز، مورد بحث قرار داده ایم.
جای شگفتی است که سیاست ایران در منطقه حساس قفقاز تا بدین حد منفعلانه و همراه با سردرگمی و بی عملی است. کشوری که در همسایگی ارمنستان و باکو قرار دارد، از شکلگیری کریدور جعلی زنگزور زیان غیر قابل جبران می بیند و تبعات سیاست پاکسازی قومی ارامنه را می داند (حضور بیشتر ترکیه، صهیونیست ها و ناتو در نزدیکی مرزهای ایران)، تنها تماشاگر رویدادهاست و حتی برای رایزنی با روسیه و هندوستان در مورد منطقه قفقاز تحرک خاصی ندارد. اما اروپا و آمریکا که مرزی با قفقاز ندارند از هیچ تلاشی برای تشدید نفوذ در این منطقه و افزایش شیطنت ضدایرانی ابایی ندارند. ایران هیچ نقشه راه مشخصی نیز برای کاهش چالش ها و اختلافات با غرب و تبدیل شدن به یک مقصد صادراتی گاز برای اروپا ندارد. تبعات این بی عملی برای نسلهای بعدی ایرانیان بسیار سنگین و چه بسا غیرقابل جبران خواهد بود.
89000