نویسنده: محمد مسجد جامعی، سفیر پیشین ایران در مغرب و واتیکان
دیپلماسی ایرانی:
من علویام!
۱ـ در جریان رقابت انتخاباتی ریاستجمهوری ترکیه، کلیجدار اوغلو خود را «علوی» معرفی کرد و چنین بیانی وضعیت کاملا جدیدی را ایجاد کرده است؛ خواه اردوغان برنده انتخابات شود و یا رقیبش؛ این موضوع ژئوپلیتیک ترکیه و منطقه را تا حدودی تغییر خواهد داد. در تاریخ ترکیه هیچگاه هیچ شخصیتی خود را «علوی» معرفی نکرده بود. این اولین بار است که فردی همچون کلیجدار اوغلو خود را علوی معرفی میکند و سوابق تاریخی ترکمن بودن و علوی بودن خود را میگوید و اینکه از کدامین منطقه آمده و اجدادش چه کسانی بودهاند. در ترکیه گروههای مختلفی وجود دارند که مهمترینش کردها هستند، آنها همیشه و با افتخار خود و هویت خود را معرفی کردهاند؛ اما به دلایلی که بدان خواهیم پرداخت، هیچ مقام علویی خود را صریحاً علوی ننامیده بود.
این موضوع برای علویان و غیر علویان واجد چنان اهمیتی است که در طی چند روز پس از سخنان کلیجداراوغلو، از کلیپ او بیش از ۱۰۵میلیون بازدید کردهاند که این یک رکورد در ترکیه است. مضافا که وزیر امور خارجه ترکیه ـ چاوشاوغلو ـ گفت: «ممکن است ملاقاتی بین اردوغان و بشار اسد صورت بگیرد» که این مطمئنا به دلیل وضعیتی است که سخنان کلیجدار اوغلو ایجاد کرده است.
بیان این نکته که البته اصل آن در بطن جامعه و تاریخ ترکیه ریشه دارد، هم سیاست داخلی و هم سیاست خارجی ترکیه را تحت تأثیر قرار خواهد داد و با توجه به وزن و اهمیت ترکیه کنونی، تا حدودی ژئوپلیتیک منطقه و نیز ژئوپلیتیک تشیع و حتی ایران تغییر خواهد یافت؛ مورد اخیر بدین روست که ایران بهمثابه مرکز ژئوپلیتیک تشیع از جانب همگان پذیرفته شده است. جریان ایجاد شده اگر سنجیده ارزیابی شود، برای ایران یک فرصت است، به شرطی که به درستی با واقعیتهای جدید تعامل شود؛ تعاملی از سر صبر و دقت و بدون هیجانزدگی و روزمرگی. جریان جدید کم و بیش با پیروزی هیچ یک از دو رقیب مرتبط نیست و به واقعیت کشور و جامعه ترکیه بازمیگردد.
تغییر ژئوپلیتیک
۲ـ استفاده از کلمه «گسل» در بحث حاضر، بدان معنی نیست که امنیت و تمامیت ترکیه تهدید میشود. ترکیب دولت ـ ملت در ترکیه بهخوبی شکل گرفته و این کشور یکی از باثباتترینها در منطقه ماست. در اینجا گسل معنایی متفاوت دارد با آنچه مثلا در سودان وجود داشت و به جدایی جنوب سودان از سودان انجامید؛ و یا موجب جدایی تیمور شرقی از اندونزی شد و یا ممکن است در دارفود سودان اتفاق بیفتد و به تجزیه مجدد این کشور بینجامد. حتی در اینجا گسل به معنای گسلی نیست که بین کاتولونیا و اسپانیا، یا باسک و اسپانیا، یا بخش فیلامان بلژیک و بلژیک، یا اسکاتلند و انگلستان وجود دارد. در تمامی این موارد، گسلها بهمراتب جدیتر و نیرومندتر از گسلی هستند که در ترکیه شاهد هستیم.
علویهای ترکیه برخی کرد و برخی ترکتبارند و شهروندان صادق و صمیمی کشورشان هستند؛ اما به دلایلی حضوری متناسب با تعداد و سابقه تاریخی خود نداشتهاند و سیاست داخلی و خارجی ترکیه بدون توجه به حضور و گرایشهای آنان شکل گرفته است. ترکیه بعد از انتخابات، مجبور است در سیاست قبلی خود که عمدتاً بر اساس نادیدهانگاشتن آنها بود، تجدیدنظر کند. این جریان ژئوپلیتیک منطقه و ژئوپلیتیک تشیع را تحت تأثیر قرار خواهد داد و از این پس ادامه خواهد یافت.
برخورداری از زیرساختهای جامعه مدرن
۳ـ ترکیۀ امروز بهرغم مشکلات عدیده اقتصادی، کشوری توسعهیافته است. این بدین معناست که بخشهای صنعتی، مالی، بانکی و بیمهای، مواصلاتی، رسانهای و دانشگاهی ترکیه که بسیاری از آنها خصوصی هستند، رشد یافته و با جهان امروز کاملا آشنا هستند. آنان زبان تولید، تجارت، رقابت و صادرات دنیای امروز را بهخوبی میشناسند و حتی در ردیفی پایینتر از چین، رقیب برخی از کشورهای غربی در بازارهای آسیایی و افریقایی هستند. چندی پیش رئیسجمهور فرانسه ـ ماکرون ـ ترکیه را یکی از رقبای کشورش دانست. آنها حتی در کشورهای امریکای لاتین حضور دارند و با دیگران رقابت میکنند. این حضور گسترده و پررنگ، هم به دلیل خدماترسانی خوب و نسبتاً ارزان فنی مهندسی است و هم به دلیل صادرات کالا و ایجاد تأسیسات مختلف تولیدی. با توجه به همین آشنایی و ظرفیت است که از فرصتهای پیش آمده بهخوبی استفاده میکنند. در فهم ترکیۀ امروز و ویژگیهایش، این نکته بسیار مهم است.
گذشته از اینها، این کشور بسیاری از زیرساختهای جامعه مدرن را دارد. از زیرساختهای خدمات شهری، بهداشتی، آموزشی و علمی گرفته تا زیرساختهای توریستی، رسانهای، تولید فیلم و ورزشی. اینهمه به او نوعی قدرت نرم تبلیغاتی و سیاسی داده است و بهخوبی از فرصتهای ایجادشده در این منطقۀ پرتنش استفاده میکند؛ از اوکراین و روسیه گرفته تا قطر و از شمال افریقا گرفته تا شاخ افریقا و منطقه خاورمیانه عربی. دلیل اصلی موفقیت سیاسی و بین المللی ترکیه، اتکای این سیاستها به واقعیتهای داخلی و درونمرزی است؛ برای نمونه در نخستین ماههای تحریم قطر، به ناگهان صادرات ترکیه به قطر چندین برابر افزایش یافت و هماکنون بخش مهمی از ثروتمندان و ابَرثروتمندان روسی را به خود جذب کرده است. تقریبا هیچ بحرانی در این منطقه وجود ندارد که ترکیه از آن استفاده نکند.
مسائل و مشکلات کشوری که توسعهیافته است، ذاتاً با مشکلات همان کشور در دوران توسعهنیافتگی متفاوت است؛ لذا برای بررسی مسائل موجود میباید ترکیۀ امروز را و با توجه به نکات و شاخصهای فراوانی که در این زمینه وجود دارد، مورد مطالعه قرار داد.
ترکیب فرهنگ ایرانی و رومی
۴ـ پس از سقوط ساسانیان که قدرتشان مانع از نفوذ اقوام مختلف آسیای مرکزی به داخل کشور بود، آنان که عموماً صحرانورد و دامدار بودند، به سوی ایران و سپس سرزمین غربی مجاور، سرازیر شدند. این جریان در اوایل خلافت عباسیان که به دلائلی به غلامان ترک علاقهمند بودند، ادامه و افزایش یافت. اینان بهتدریج مسلمان شدند و همزمان عمیقاً تحت تأثیر آداب و رسوم و فرهنگ ایرانی قرار گرفتند. از قرون سوم و چهارم هجری به بعد، بخشی از آنان به سوی دشتهای آناتولی و آسیای صغیر که به لحاظ داشتن مراتع سرسبز جاذبه زیادی داشت، سرازیر شدند. آنان دامدار بودند و مطلوبشان عمدتاً مراتع سرسبز بود.
اگرچه عموم قبائلی که از ایران میگذشتند، عمیقاً تحت تأثیر فرهنگ و هنر و ادبیات ایران قرار گرفتند، اما ترکان مناطق غرب آناتولی از فرهنگ محلی آن سرزمین نیز که «بیزانسی» و «رومی» (روم شرقی) بود، تأثیر پذیرفتند؛ جریانی که در منطقه آسیای صغیر که هماکنون در شرق ترکیه و غرب سوریه و بخشهایی از قفقاز و شمال ایران قرار دارد، عملا وجود نداشت و یا بسیار ضعیف بود. این تفاوت در طول زمان بیشتر شد و بهرغم وحدت قومی، نوعی تفاوت و تنوع فرهنگی را موجب شد.
موضوع خلافت غیر قریشی
۵ـ منطقه غربی ترکیه در دورانهای بعدی توانست حکومت عثمانی را بنیان نهد، اگرچه سربازان ترک اعم از اینکه از مناطق غربی آناتولی بودند یا از مناطق شرقی آن، در خدمت این حکومت قرار داشتند، اما حکومت و قدرت و سیاست عملا در دست ساکنان بخشهای غربی بود. گسترش قلمرو خاورمیانهای و شمال افریقایی عثمانی، آنان را به اندیشه «خلافت» متمایل ساخت و با توجه به جایگاه این مفهوم در نزد اهل سنت، بهترین راه جهت ادامه سیطره بر مناطق عربنشین و بربرنشین، موضوع خلافت بود که «سلطان سلیم» طی تشریفاتی این عنوان را از «ممالیک» حاکم بر مصر گرفت و خود خلیفه مسلمانان شد. ممالیک نیز پیشتر این عنوان را از بازماندگان خاندان عباسی دریافت کرده بودند. با توجه به مفهوم خلافت و خلیفه در نزد اهل سنت، اینکه چگونه آنان به خلافت کسان دیگری جز قریشیان و هاشمیان رضایت دادند، به نوبه خود تحول بزرگی در نگاهشان نسبت به موضوع خلافت بود.
تأثیرگذاری تشکیلات دینی رومی
۶ـ عناصر ایرانی در فرهنگ دوران عثمانی بهوفور وجود داشت. تا آنجا که برخی از آنان و از جمله سلطان محمد فاتح به فارسی شعری میسرودند؛ اما قابل انکار نیست که فرهنگ و هنر و معماری بیزانسی نیز جایگاه خود را داشت، خصوصاً که بخشی از همسران و سوگلیهای سلاطین عثمانی اصالتاً از مناطق شرق اروپا بودند که فرهنگ اسلاوی ـ بیزانسی داشتند. مهمتر آنکه امپراتوری عثمانی به لحاظ تشکیلاتی، وامدار رومیان و بیزانسیها و کم و بیش ادامه امپراتوری روم شرقی بود و حتی سازمانبندی و تشکیلات دینی آنان از تشکیلات کلیسای ارتدوکس رومی متأثر بود که البته این هیچ ارتباطی با مسائل اعتقادی ندارد.
عالمان دوران عثمانی همچون سایر عالمان دینی اهل سنت میاندیشیدند و عمل میکردند؛ اما تشکیلات دینی عثمانی با تشکیلات دینی خلفا در ایام ممالیک در مصر و یا عباسیان در بغداد و یا امویان در دمشق متفاوت بود و این جریانی طبیعی است. تشکیلات و ساختارهای اقوام فاتح تحت تأثیر تشکیلات و ساختارهای مناطق فتحشده قرار میگیرد، خصوصاً اگر مناطق گشودهشده از فرهنگ و تمدن توسعهیافتهتری برخوردار باشند.
گرایش تدریجی به تشیع
۷ـ پس از حمله مغول و برافتادن خلافت عباسی، در مجموعِ شرق آناتولی و آسیای صغیر، شاهد رشد سریع گرایش به اهل بیت(ع) و محبت نسبت به آنها هستیم که تداعیکننده نوعی تشیع است. این جریانی عمیق و برآمده از درون بود. آمیزهای از احساسات پاک نسبت به دوازده امام که اولینشان یعنی امامعلی(ع) مظهر قدرت، شجاعت، عدالت، فتوت و جوانمردی، اخلاق و دستگیری از فقرا و درماندگان بود. امامان یازدهگانۀ بعدی در آئینه شخصیت امام علی دیده میشدند که جملگی فرزندان او بودند و عملا شناخت خاصی نسبت به تکتک امامان نداشتند. در این میان امامحسین(ع) و ماجرای عاشورا و شهادت غریبانه و قهرمانانه ایشان اهمیت خاصی داشت؛ لذا این دو امام در شکلدادن به احساسات پاک دینی مردم این منطقه نقش بی بدیلی دارند.
آنچه این احساسات را بیان و تقویت میکرد، اشعاری بود به زبان عامیانه که عمیقاً مردمان را تحت تأثیر قرار میداد. فردی چون «یونس امره» نمونه خوبی از این مجموعه شاعران است. البته در این میان شاهد ظهور تعدادی از شخصیتهای صوفیمنش هستیم که نقشی شگرف در شکلدادن به عواطف و اعتقادات آنان داشتند. فضای زیستی و عاطفی و سختگیریهای حاکمان آناتولی غربی چنین اعتقادات و گرایشهایی را تقویت میکرد.
ظهور صفویه
۸ ـ در اواخر دوران ایلخانان مغول و خاصه سلطان محمد خدابنده، شاهد فعال شدن نظامی بسیاری از ترکمانان این منطقه هستیم. فرزندان شیخ صفیالدین اردبیلی که مورد احترام و تکریم عموم آنان بودند، رهبر این جریان بودند. گویا «بکتاشیان» یعنی پیروان حاج بکتاش خراسانی نیز به این رهبران گرایش داشتند. در چنین موقعیتی، جوانی دلاور، برومند و خوشسیما ظهور میکند که با قابلیتهای شخصی شگرف خویش به پیش میرود و سلسله صوفیان تختنشین را بنیان مینهد و او «شاهاسماعیل» صفوی است.
شاهاسماعیل برای آنان بهمراتب بیش از یک فرمانده و شخصیت آرمانی نظامی است، به گونهای که برای همیشه برای کسانی که بعدها به «علوی» مشهور شدند، یک چهره مقدس زمینی ـ آسمانی و در عین حال شجاع و نیرومند و غیور باقی میماند. واقعیت این است که ما ایرانیان بسیار مشکل میتوانیم قداست و شخصیت رمزی و منحصر بهفرد شاهاسماعیل در نزد علویان ترکیه را به گونهای همدلانه درک کنیم.
رقابت بین سلطان سلیم و شاهاسماعیل که در نهایت به «جنگ چالدران» انجامید، موجب برخورد سلیم با علویان ترکیه شد که به پادشاه صفوی قلباً و خالصانه ارادت داشتند و با توجه به حمایت عالمان حنفی از سلیم و خلافت آلعثمان، این خصومت بسیار فراتر رفت و عملا توده جامعه عثمانی در برابر علویان قرار گرفت و به انزوای گسترده و همهجانبه آنان منجر شد.
عثمانی در برابر علوی
۹ـ به دلیل سوابق اعتقادی و مذهبی عثمانیها که عموما حنفی بودند و ضرورت انتخاب مذهبی رسمی برای امپراتوری جدیدالتأسیس، «مذهب حنفی» به مذهب رسمی آنان تبدیل شد تا بدانجا که کردها را که عموماً شافعی مذهبی بودند، تحمل نمیکردند و بعضاً آنان را به حنفیشدن مجبور میساختند. کردهای حنفیمذهب کنونی، بازمانده سیاست دینی آن دوران هستند. با توجه به این نکته، میتوان میزان انزوای تحمیلشده بر علویان را دریافت. مجموعهای از تعارضهای مذهبی و اعتقادی و سیاسی و تا حدودی فرهنگی، علویان مناطق شرقی را در حاشیه تحولات امپراتوری وسیع عثمانی قرار داد و بلکه به محرومیت آنان انجامید؛ کم و بیش محروم از عموم حقوق شهروندی.
اگرچه پس از شاهعباس و نادرشاه افشار و ضعف دولت مرکزی ایران، رقابت با عثمانیها عمیقاً فروکاست و حتی از بین رفت، اما مخالفت چندجانبۀ دینی، اجتماعی و سیاسی عثمانیها و علویان ادامه یافت و علویان عملا هیچگاه آن را فراموش نکردند و این دیدگاه منفی حتی پس از الغای خلافت و آغاز جمهوریت هم ادامه یافت.
شهروند درجه دو
۱۰ـ شکستهای مکرر عثمانی در اواخر قرن نوزدهم و واضاع آشفته داخلی آنها، گروهی از نظامیان جوان را برانگیخت. آنان در اوج اندیشههای ناسیونالیستی در اروپای قرن نوزدهم، تفسیر جدیدی از ترک و ترک بودن عرضه داشتند. عملا ترکیه جدید که به دست مصطفی کمال (آتاتورک) شکل گرفت، بر اساس همین مفهوم بود. تجربیات آنها در دوران جنگ جهانی اول و پس از آن، به گونهای بود که این مفهوم عمیقاً جذب شد. بر اساس این تعریف و این سیاست، علویان نفسی به راحت کشیدند و به عنوان شهروند به رسمیت پذیرفته شدند؛ اما عملا «شهروند درجه دو» بودند. به طور رسمی تبعیضی علیه آنان وجود نداشت، اما عملا در حاشیه جامعه قرار داشتند. بدین معنی که حاکمیت با وجود سکولار بودن، مایل نبود از آنان در مناصب کلیدی استفاده کند و رشدشان را اجازه دهد.
توده مردم نیز عموماً اینچنین میاندیشیدند و اینچنین میخواستند. به عبارت دیگر انزوای علویان هم سیاسی بود، هم اجتماعی و به همین علت بسیاری از آنان به اندیشههای چپ گرویدند و قومگرایان راستگرای ترکیه و حنفیهای متعصب در صف مقدم مخالفانشان درآمدند. گویا کشتار علویان در شهر قهرمانماراش و سیواس، به دست چنین گروههایی انجام شده است.
الزامات پیوستن به اتحادیه اروپا
۱۱ـ رابطه بین علویان و دولت و جامعه ترکیه در طی سالیان اخیر تغییراتی کرده است. چنانکه گفتیم ترکیه از دهه ۸۰ قرن گذشته و خاصه از اواسط دهه ۹۰ به بعد، بهسرعت و در تمامی ابعاد تحول یافت. تمایل فراوان و عمیق ترکیه جهت پیوستن به اتحادیه اروپا و به طور کلی جامعه اروپا، در آنجا که به واقعیتهای اجتماعی و آزادیهای فردی آن برمیگردد، یکی از مهمترین دلایل تحولات یادشده است. در نتیجه ترکیه مجبور بود برای این پیوستن، تغییراتی را در نظام حقوقی، پارلمانی و حتی ساختار حکومتی و نقش ارتش به وجود آورد. در آنجا که به علویان مربوط میشد، اینهمه تضمینکنندۀ آزادی بیشتر برای آنان و رفع تبعیضها بود. مدرنشدن درونی جامعه به همراه فشارهای خارجی، وضعیت جدیدی برای آنان به وجود آورد، به گونهای که در وضعیت جدید امکان ندارد حادثهای همچون حادثه سیواس تکرار شود.
هویتزدایی
۱۲ـ موضوع در آنجا که به علویان بازمیگردد، تا حدودی پیچیدهتر است. اصولا اقلیتهای بزرگی که به دلیل اقلیت بودن مورد اتهام و تبعیض قرار میگیرند، تحولات درونی خاص خود را دارند. در این سیر تحولی، برخی از آنان به تعریف جدیدی از خود و هویت و تاریخ و فرهنگ خود دست یافتند که عملا در تعارض با ذات آن هویت و تاریخ بود؛ تعریفی عمیقاً سکولار و به عنوانی «هویتزدایی» شده و «مذهبزدایی» شده؛ تا آنجا که آنان از واژه «الوی» به جای «علوی» استفاده میکنند، تا بدین وسیله تفاوتشان با گذشته خود و علویان سوریه را نشان دهند. گروهی از آنان در آلمان خود را با «هویت دینی» جدید یاد شده معرفی کرده و به رسمیت پذیرفته شدهاند.
اکثریت علویان و بهخصوص در داخل ترکیه کماکان به اصالتهای خود پایبندند. در موقعیت جدید اجتماعی و منطقهای و جهانی، خواهان به رسمیت پذیرفته شدن حقوق خویش هستند. این جریان به طور طبیعی سیاست داخلی و خارجی ترکیه را تحت تأثیر قرار میدهد.
سد میان علویان و حاکمیت ترکیه
۱۳ـ سخن ما درباره سیاست خارجی است و نه سیاست داخلی. سیاست خارجی ترکیه عملا تحت تأثیر آرمانهایی قرار دارد که به آن «قرن ترکیه» و «خلافت عثمانی» میگویند. علویان به دلایل مختلف با این سیاستها و نیز روشهایی که چنین سیاستهایی دنبال میشود، مشکل دارند. آنان تا قبل از اظهارات اخیر کلیجدارا اوغلو، امکانی برای بیان دیدگاه خود نداشتند؛ زیرا بهرغم تمامی تحولات، هنوز سد بین آنان و حاکمیت ترکیه شکسته نشده بود؛ اما در وضعیت کنونی، این سد تا حدودی شکسته است و سیاست خارجی ترکیه نمیتواند نسبت به نظرات بخش بزرگی از شهروندانش بیاعتنا باشد. این جریان تا حدودی سیاست منطقهای و سیاست خارجی ترکیه را تحت تأثیر قرار میدهد و با توجه به وزن و ظرفیتهای این کشور، این تغییر هرچند اندک باشد، بر وضعیت منطقه و خاصه ژئوپلیتیک تشیع تأثیر خواهد گذاشت. احتمالا با توجه به همین نکات است که برخی از تحلیلگران بار دیگر به موضوع «هلال شیعی» پرداختهاند.
از واقعیت تا تصور
۱۴ـ در اینجا سخن از این نیست که آیا چنین هلالی وجود دارد و یا ندارد، برخی از تحلیلگران منطقهای و شاید فرامنطقهای چنین تصوری دارند؛ و اینکه آیا ترکیه بعد از انتخابات سهمی در افزایش و یا کاهش این واقعیت خواهد داشت؟ در چنین وضعیتی بیش از آنکه «واقعیت» به عنوان آنچه به واقع «وجود» دارد عمل کند، «تصور» و «تلقی» دیگران درباره آن است که عمل میکند و به پیش میرود./اطلاعات