او میگوید شوهرش حاضر به مبارزه برای زندگی با او نیست. النازاز دلایل جداییاش میگوید.
*چه مدتی است که ازدواج کردهای؟
من 5 سال قبل با شوهرم ازدواج کردم. رابطه ما خیلی رابطه قشنگی بود اما دیگر نمیتوانم این وضعیت را تحمل کنم.
*چرا با همسرت دچار اختلاف شدی؟
خانواده همسرم من را از ابتدا دوست نداشتند آنها من را لایق همسری فرزندشان نمیدانستند. ما ازدواج کردیم اما این کینه تمام نشد. پدر همسرم برای اینکه او را اذیت کند تا شوهرم من را طلاق دهد همسرم را در تنگنا قرار داد و به او هیچ چیز نداد و همه چیز را به نام فرزندان دیگر کرد. ما در وضعیت مالی بسیار بدی هستیم.
*همسرت چه شغلی دارد؟
او از یک خانواده نسبتا ثروتمند است اما کارگری میکند.
*حالا چرا با شوهرت اختلاف داری؟
به او گفتم با پدرش صحبت کند تا مقداری پول بگیرد یا پدرش کمک کند ما خانه بخریم اما شوهرم میگوید نمیخواهد بیشتر از این آنها را ناراحت کند. به همین خاطر من هم نمیخواهم این وضعیت را تحمل کنم.
*یعنی شوهرت از اینکه با مخالفت پدر و مادرش ازدواج کرده است، عذاب وجدان دارد؟
بله. خیلی عذاب میکشد و میگوید پدر و مادرش او را نمیبخشند و اگر ما سختی میکشیم به همین دلیل است به همین خاطر من هم نمیخواهم این وضعت را ادامه بدهم.
*همسرت به جدایی رضایت دارد؟
وقتی به همسرم گفتم قصد جدایی دارم هیچ چیز به من نگفت. نه مخالفت کرد و نه موافقت اما مدتی است شبها به خانه نمیآید. او هم از این وضعیت و عذاب مالی خسته شده است. راهی نیست نمیتوانیم از پس هزینه بر بیایم و باید جدا شویم./ اعتماد آنلاین