به گزارش صد آنلاین، او بعد از 15 سال زندگی تصمیم به جدایی گرفته و حالا با مقاومت شوهرش روبه رو شده است. مهتاب درباره دلایلی که برای جدایی اقدام کرده است، برای توضیح میدهد.
*چند سال با همسرت زندگی کردی؟
15 سال.
*بچه هم دارید؟
بله یک دختر و یک پسر دارم.
*با همسرت چطور آشنا شدی؟
خواهرش واسطه این ازدواج بود. ما هممحلی بودیم. مادرش با مادرم سلام و علیک داشت و بعد هم من با خواهر احسان آشنا شدم. آنها به خواستگاری آمدند و من هم جواب مثبت دادم.
*چرا جواب مثبت دادی؟ چه شناختی از او داشتی؟
شناختی نداشتم. همانطور که گفتم مادر و خواهرش را میشناختم. پدرش هم فوت کرده بود. او کامیون داشت. وضع مالیاش خوب بود. دوستان و اهالی هم چیزی دربارهاش نگفتند که بد باشد. اینطوری شد که قبول کردیم.
*در مدتی که با او زندگی کردی چه مشکلاتی داشتی که باعث شد تصمیم به طلاق بگیری؟
من مشکلی با او نداشتم. حتی چندین سال مادرش با ما زندگی کرد و هیچ مشکلی با هم نداشتیم. مشکل من زمانی شروع شد که شوهرم به من خیانت کرد.
*از کجا فهمیدی؟
اول از دیر آمدنهایش و بعد هم از تلفنش فهمیدم. بعضی وقتها که تلفن داشت بیرون میرفت و صحبت میکرد. سعی میکرد من نشنوم بعد نیمه شب از خانه بیرون میرفت و میگفت کار پیش آمده است. اینطوری بود که فهمیدم خیانت میکند.
*هنوز هم در رابطه دیگری است؟
نه چند ماهی است که قطع کرده اما من درخواست طلاق کردهام.
*چرا شوهرت را نمیبخشی؟
چون این مدت خیلی به من سخت گذشت. تا درخواست طلاق نکردم خطایش را قبول نکرد. او وقتی دید حاضر نیستم در این زندگی بمانم عذرخواهی کرد تا پیش از آن به همه میگفت من دیوانه شدم و مشکل اعصاب دارم.
*دو بچه داری. نگهداری از آنها سخت است.
با این شرایط هم نمیتوانم با شوهرم زندگی کنم شوهرم گفته اگر طلاق بگیرم من را نمیبخشد و بچهها را به من نمیدهد ولی من هر طور شده قصد طلاق دارم.
*فکر نمیکنی پشیمان بشوی؟
نمیدانم شاید./ اعتماد آنلاین