به گزارش صد آنلاین، او از دلایل این جدایی میگوید.
*چند سال با همسرت زندگی کردی؟
12 سال.
*سالهای زیادی است. چرا تصمیم به طلاق گرفتهاید؟ وقتی با شوهرم مسعود ازدواج کردم دانشجو بودم. درسم که تمام شد، فوق لیسانس قبول شدم و دو سال به شهر دیگری رفت و آمد داشتم. بعد هم دکتری قبول شدم و برای گذراندن دوران دکتری باز هم در شهرستان بودم. وقتی درسم تمام شد و به تهران برگشتم متوجه شدم که دیگر هیچ چیز مثل سابق نیست.
*یعنی در تمام این سالها با شوهرت زندگی نمیکردی؟
با هم زندگی میکردیم اما من سه روز در هفته خانه نبودم. در واقع بیشتر اوقات دور از هم بودیم. دوران امتحانات هم میشد که دو تا سه هفته خانه نبودم.
*بچه هم دارید؟
بله. بچه داریم یک دختر و یک پسر.
*در این مدت بچهها را چه کسی نگهداری میکرد؟
مادر من و مادر مسعود از بچهها مراقبت میکردند.
*متوجه چه تغییری شدی که تصمیم به طلاق گرفتهای؟
متوجه شدم مسعود با فردی رابطه دارد. او به یکی از همکارانش علاقهمند شده است.
*وقتی فهمیدی شوهرت نگفت پشیمان شده است؟
اولش گفت پشیمان است اما بعد به کارش ادامه داد. به هر حال برای جایگاه خودش هم خوب نبود که طلاق بگیرد برای همین سعی کرد من را نگه دارد.
*چه شد که به طلاق رضایت داد؟
مهریهام را بخشیدم. قرار شد مراقبت از بچهها را به من بسپارد و مهریه را ببخشم. البته هزینه بچهها را هم من میدهم.
*این خواسته شوهرت بود؟
نه خواسته خودم بود. من حالا شغل خوبی دارم و خودم میخواهم هزینه بچههایم را بدهم.
*نظر بچههایت چیست؟
آنها مسلما در حال حاضر حال روحی خوبی ندارند اما زندگی با من را ترجیح میدهند. سعی میکنم رابطه آنها با پدرشان حفظ شود./ اعتماد آنلاین