به گزارش صد آنلاین،او که حالا در آستانه سالمندی است از دلایلش برای طلاق میگوید.
*چند سال با همسرت زندگی کردی؟
30 سال
*30 سال خیلی زیاد است! حالا چرا میخواهی طلاق بگیری؟ اشتباه کردم باید خیلی قبلتر زنم را طلاق میدادم. به خاطر بچههایم تحمل کردم.
*چند فرزند داری؟
دو پسر و یک دختر دارم.
*مجرد هستند؟
همگی ازدواج کردند.
*چه اختلافی با همسرت داری؟
همسرم اعتیاد دارد و چند سالی است که خیلی شدید شده است.
*به چه چیز اعتیاد دارد؟
همسرم به تریاک اعتیاد دارد.
*چند سال است؟
او از جوانی اعتیاد داشت. پدر و برادرش تریاکی بودند. وقتی ازدواج کردیم من فکر نمیکردم اعتیاد داشته باشد. در حاملگی اولش فهمیدم موادی است.
*سعی کردی کاری کنی ترک کند؟
او حاضر نشد ترک کند. چندباری او را در کمپ بستری کردم اما فایده نداشت.
*حالا چرا تصمیم به جدایی گرفتی؟
چون خسته شدم. بچههایم سر زندگی خودشان هستند و جلوی عروس و داماد خجالت میکشم زنم خمار بیاید.
*عروسها و دامادت میدانند همسرت اعتیاد دارد؟
نه نمیدانند. آنها فکر میکنند به خاطر بیماری قلبیاش داروهای آرامبخش استفاده میکند ولی من دیگر خسته شدم.
*در این مدت چطوری بچههایت را بزرگ کردی؟
بیشتر اوقات خانه مادرم بودند. وقتی زنم مواد مصرف میکرد من بچههایم را به خانه مادرم میبردم. در واقع مادرم آنها را بزرگ کرد. میخواستم بچههایم ازدواج کنند تا برچسب فرزند طلاق به آنها نچسبد. حالا که رفتهاند خودم میخواهم برای خودم زندگی کنم.
*تنهایی میخواهی چه کنی؟
همسرم همیشه مزاحم من بود. حالا راحت زندگی میکنم من همیشه خودم کارهایم را کردم و هیچ وقت نقش همدم هم برایم نداشته است.
*نظر بچههایت چیست
آنها ناراحت هستند ولی به من حق میدهند
*زنت بعد از طلاق چه میکند
پیش برادر و پدرش به شهرستان میرود. دیگر برایم فرقی ندارد برایم مهم است راحت باشم./ سایت جنایی