به گزارش صد آنلاین ، کانال تلگرامی جامعه نو در یادداشتی نوشت : سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران که وظایف و اهداف قشنگ قشنگش، شامل حال همۀ شهروندان چهارساله تا صدساله (مسلمان و غیرمسلمان و دیگر ادیان الهی) است آن میکند که باید بکند یا نه؛ اینجا هم اسیر مدیران عشقی و جوانان جهادی است؟!
فهم این دلالت کار دشواری نیست. کسی که شش هفت واحد مدیریت، حسابداری و روابط عمومی خوانده باشد میتواند تأثیر حداکثری در میدان فعالیت این سازمان داشته باشد.
هیچیک از رؤسای این سازمان ـ از آغاز فعالیت تا حالا ـ از بین هنرمندان، فرهنگیان، اندیشمندان، اهالی نقد و نظر، صاحبنظران و صاحبان تجربه در این امور و حتی تحصیلکردگان حوزههای مرتبط نبوده و نیستند. دورۀ مدیریت زم را دورۀ طلایی سازمان میشناسند.
بد نیست نظری به گزارشهای دیدار اعضای شورای شهر از این سازمان بیندازید. قوموخویشبازی، رفیق نوازی و به نان و نوا رساندن ارادتپیشگان و... چنتههایی هستند که مدیران و رؤسای این سازمان از آنها بیرون کشیده میشوند.
میگویند داماد آقای زاکانی (حسین حیدری) در یک طبقه از سازمان فرهنگی و هنری نشسته و در بسیاری از امور اجرایی، مالی و غیرمالی امرونهی میفرماید.
بخشی از کارکرد رئیس فعلی سازمان، آقای مهرداد باقری را مرور بفرمایید:
1- بیتوجهی به بدنۀ کارشناسی و تخصصی سازمان در حوزههای فرهنگی و هنری و به حاشیه راندن کارکنان متخصص (از 1400 کارمند رسمی سازمان، هفتصد نفر در رشتههای فرهنگی و هنری مدرک کارشناسی ارشد دارند که در حال حاضر بدون هر نوع سمت و پُست مرتبط، حاشیهنشین شدهاند). در ادوار پیشین ریاست این سازمان، خفیف شمردن و تحقیر کردن ادیب و هنرمند و اهل انتقاد عرف ریاست و مدیران میانی بود. از سال 1388 به اینطرف را مرور بفرمایید. روانشناسان به این وضع میگویند شکنجۀ سفید. آری! شکنجۀ سفید! بدنۀ کارشناسی این سازمان، توسط رؤسا و بعدش، معاونان و دستیارانِ صندلیدوست و مقامپرستِ آنها، به شکنجۀ حاد سفید دچارند! میتوانید با خُرده وجدان و شرافت کاری و عاطفه و انسانیت، این موضوع را دنبال کنید.
2- جذب نیروهای جوان بیتجربه و غیرمتخصص و مستقر کردن آنها در پستهای تخصصی. نمونهاش معاونتهای فرهنگی و هنری و روابط عمومی. جالب اینکه همۀ این نیروهای جذبشده ذیل عنوان مدیر و معاون و مشاور، فاقد تخصص و تحصیلاتی مرتبط با اهداف و وظایف تصریحشده در اساسنامه سازماناند. مفهوم واسپاری، جوانگرایی، انقلابی گری و نگرش جهادی این است؟
برخی از این مدیران منسوب، حقوق و مزایای فول مدیریتی میگیرند و هیچگاه در محل خدمت خود در سازمان حاضر نیستند و کارهای معاونت هنری، روابط عمومی و بخشی از معاونت فرهنگی و هنری نیز کلاً متوقف مانده است.
3- چارت و ساختار مصوب سازمان (طی ده ماه گذشته) توسط مدیران نوآمده متلاشی شده است. بگذریم که یک جریان از مدیران دورۀ مرحوم هم، به سازمان پمپاژ شد.
معاونت هنری سازمان، فرهنگی، برنامهوبودجه و روابط عمومی و... به بهانۀ تغییر چارت و ساختار مدیریتها درهمریخته شدهاند. این درهمریزی شامل حال خودیها نمیشود.
نوعی بازی روانی با چاشنی شکنجۀ سفید به سازمان تحمیل شده است که نیازمند کارشناسی است. از سوی دیگر، مدیرانی از بیرون سازمان برای این معاونتها جذب شدهاند.
نمونهاش جوانی خوشصدا و خوشحرکات و شیرین تلاش که هفت یا هشت ماه پیش به مدیریت موسیقی ارشاد رفته است و هم از ارشاد حقوق و مزایا میگیرد و هم از سازمان فرهنگی و هنری و همچنان، در این برج و بارو، جایی و جایگاهی و سینهچاکانی دارد. این شخص الآن هم برای بازگشت به صندلی قبلی خود در سازمان فرهنگی و هنری چهها که نمیکند!
4- معاونت منابع انسانی شهرداری تهران، به دنبال همسانسازی حقوق و مزایای مصوب، کارکنان سازمان فرهنگی و هنری را نیز مشمول همسانسازی دانسته است و مطابق قانون مصوب خود، پرداختها و یارانههای کارگری و کارمندی را پرداخت میکنند؛ اما با کمال تأسف مدیران فعلی سازمان، سرخود و بیهیچ منطق و معیار قانونی، از تمام کارمندان سی ساعت اضافهکاری از 120 ساعت را کسر میکنند و به همه، نود ساعت پرداخت میکنند. توجه داشته باشید که پرداخت اضافهکار به کارمندان، برای جبران کمی از فشار گرانی و دیگر فشارها روی قشر زحمتکش است. کدام مرجع حقوقی و اداری و قانونی به مدیران جوان انقلابی اجازه داده است تا چنین تبعیض آشکار و ظالمانهای روا دارند؟ سیاهۀ پرداخت این سازمان به مدیران مدعی فسادستیزی را طلب کنید تا بهتر مشاهده بفرمایید چه خبر است!
حاصل مدیریت جهادی و انقلابی و فسادستیز و عدالتگستر بر سازمان فرهنگی و هنری را در این عنوانها مرور کنید...