آخرین اخبار
۲۳ دی ۱۴۰۳ - ۱۷:۲۰
عکس/ خواهر کشی بخاطر ملک پدری
بازدید:۳۷۱۹
صد آنلاین | زن جوان با همدستی شوهرش خواهر خود و کودک خردسال او را به قتل رساند
کد خبر : ۱۳۸۹۲۹

به گزارش صد آنلاین، سناریو‌های زن جوان برای گمراه کردن ماموران پلیس و خانواده خود تمامی نداشت. همه چیز از روزی که زهرا و محمدیوسف غیب‌شان زد، شروع شد و درست از همان روز خواهر زهرا داستان‌سرایی خود را برای منحرف کردن مسیر تحقیقات آغاز کرد.



اما بالاخره پیام‌هایی که بین او شوهرش رد‌وبدل شده بود، دست آنها را برای ماموران رو کرد و راز جنایت هولناکشان برملا شد. در همان تحقیقات ابتدایی مشخص شد که ملک پدری سبب کینه‌ورزی زن جنایتکار علیه خواهرش شده است. این زن با همدستی شوهرش دسیسه قتل خواهر خود را چید و بعد از اینکه خواهر جوانش را مقابل چشمان وحشت‌زده پسرک خردسال او کشت؛ پسربچه بیگناه را نیز از پای در آورد.

عکس/ خواهر کشی بخاطر ملک پدری

اختلاف دو خواهر
دختر ۲۰ ساله زهرا ماجرای قتل مادر و برادرش را اینطور روایت می‌کند: «اواسط آبان‌ماه سال ۱۴۰۲ بود که یک روز صبح مادرم تصمیم گرفت به خاله‌ام و شوهرش سر بزند. دو، سه ماهی می‌شد که مادرم با خاله‌ام درگیری داشت.



علت اختلاف آنها هم خانه‌ای بود که خاله‌ام و شوهرش خودسرانه آنجا ساکن شده بودند. آن خانه در روستایی نزدیکی زاهدان واقع شده که حدودا یک ساعت از خانه ما تا آنجا راه است. خانه متعلق به پدربزرگم بود، اما پدربزرگم به خاطر دو برادر معلولم می‌خواست کمکی به زندگی مادرم کند و آن خانه را قانونی به مادرم بخشید. آن روز مادرم به همراه برادر ۵ ساله‌ام به نام محمدیوسف به آنجا رفت.»


دختر مقتول در ادامه گفت: «ما در خانه عمویم ساکن هستیم و پدربزرگم می‌دانست شرایط زندگی ما سخت است. اما خاله‌ام به محض اینکه این موضوع را فهمید از خانه مادرشوهرش به آن خانه نقل‌مکان کرد و با شوهرش آنجا ساکن شدند. همین باعث بروز اختلاف میان او و مادرم شده بود. مادرم به او می‌گفت باید خانه را تخلیه کند، اما او به خرجش نمی‌رفت و می‌گفت پدربزرگم باید به او هم کمک کند. با اینکه او از جوانی از خانه پدری اش قهر کرده بود و همیشه برای خانواده دردسرساز بود تا حدی که همه با او قطع ارتباط کرده بودند. فقط مادر من بود که از سر دلسوزی با او ارتباط داشت.»




روز حادثه باز هم زهرا با خواهرش به خاطر همین ملک پدری جروبحث کرده بود. وقتی درگیری لفظی بین دو خواهر بالا گرفت و زهرا دیده بود که خواهرش به هیچ صراطی مستقیم نیست می‌خواست با حالت قهر از خانه خارج شود که در همان موقع شوهرخواهر زهرا به او اصرار می‌کند که در خانه بماند.



دختر زهرا در ادامه گفت: «شوهرخاله‌ام به مادرم گفته بود که خوب نیست با حالت قهر از خانه بروی. بمان و با خواهرت آشتی کن و روز بعد به خانه‌ات برو. مادرم هم قبول کرده بود و آن شب آنجا ماند. اما درست همان شب خاله‌ام و شوهرش نقشه قتل مادر و برادرم را کشیده بودند.»



گم شدن مادر و فرزند
دختر زهرا ادامه داد: «روز حادثه حدود ساعت ۴ بعدازظهر بود که مادرم با من تماس گرفت و گفت مراقب خواهر و برادرم باشم. می‌گفت عصر به خانه می‌آید، اما حدود دو ساعت بعد وقتی با گوشی‌اش تماس گرفتم، خاله‌ام جواب داد و گفت محمدیوسف دوست دارد اینجا بماند و به خاطر اصرار‌های او مادرت قبول کرده که امشب را هم بماند. من هم حرفش را باور کردم و روز بعد وقتی دوباره با خاله‌ام تماس گرفتم و گفتم چرا مادرم نیامده گفت که مادرت به خانه همسایه رفته و قرار شده با هم به عروسی اقوام همسایه که در روستای همجوار است بروند. من می‌دانستم که مادرم با خانم همسایه دوست است، چون شوهر آن زن افغان با پدرم در میدان میوه‌و تره‌بار کار می‌کردند. برای همین حتی این داستان دروغین خاله‌ام را نیز باور کردم. بعدا فهمیدم که همه اینها برای این بود که راز جنایت فاش نشود.»



دختر زهرا روز بعد باز هم با تماس‌های بی‌پاسخ از سمت مادرش مواجه شد و این بار حتی موبایل خاله‌اش هم خاموش شده بود. برای همین به همان زن همسایه زنگ زد که خاله‌اش ادعا کرده بود زهرا با او به عروسی رفته: «شماره زن همسایه را نداشتم، اما به‌سختی پیدا کردم. وقتی به او زنگ زدم گفت که من آن روز اصلا ایران نبودم و به افغانستان رفته بودم. آنجا بود که به دروغ خاله‌ام پی بردم. بعد از چند ساعت خاله‌ام بالاخره جواب تماس را داد. او این‌بار سناریوی جدیدی سر هم کرد و گفت مادر و برادرم را گروگان گرفته‌اند.»



سناریوی گروگان‌گیری
خاله زهرا در ادعایی عجیب به او و حتی به ماموران پلیس گفته بود که چند مرد مسلح با یک خودروی پژو ۴۰۵ وارد خانه شده و زهرا و محمدیوسف را گروگان گرفته‌اند. دختر مقتول ادامه داد: «خاله‌ام می‌گفت که خودش هم تحت فشار گروگانگیران بوده و به اجبار به من دروغ گفته. می‌گفت آنها مجبورش کردند که بگوید مادرم به عروسی رفته است.»



درست همان روزی که خانواده زهرا گمان می‌کردند او و محمدیوسف گم شده‌اند به آنها اطلاع دادند که دو روز قبل جسدی مجهول‌الهویه کشف شده است: «یک چوپان جسد مادرم را در بیابان‌های اطراف روستا پیدا کرده بود، اما خبری از برادرم نبود. ما آگهی گم شدن برادر خردسالم را منتشر کردیم. هفت روز بعد جسد برادرم هم در همان حوالی کشف شد. در تمام این روز‌ها خاله من در کنار ما بود و رفتارش اینقدر عادی بود که اصلا به او شک نمی‌کردیم. او پا‌به‌پای ما عزاداری و گریه و زاری می‌کرد!»



بازداشت متهمان
ماموران پلیس تحقیاقت گسترده خود را برای رازگشایی از ماجرا آغاز کرده و به تناقض‌گویی‌های خواهر زهرا پی برده بودند. آنها متوجه شده بودند که موضوع گروگان‌گیری احیانا یک سناریوی دروغین بیشتر نیست برای همین مکالماتی را که بین خواهر زهرا و شوهرخواهرش رد و بدل شده بود، تحت نظر گرفتند و بالاخره دست آنها را رو کردند.



دختر زهرا در ادامه گفت: «حدود دو ماه از قتل مادرم و برادرم گذشته بود که یک روز ماموران پلیس آگاهی با خاله و شوهرخاله‌ام تماس گرفتند و گفتند برای ادامه روند تحقیقات باید به پلیس آگاهی بیایید. وقتی آنها پایشان به پلیس آگاهی رسید بلافاصله به هر دو نفر دستبند زده و بازداشت شدند.»



متهمان که دیگر راه فراری برای انکار حقیقت نداشتند پرده از راز جنایت برداشته و خواهر زهرا گفته بود که اختلاف بر سر همان ملک، سبب شد که او نقشه قتل خواهرش را طراحی و اجرا کند: «همان روز که مادرم به من گفت عصر به خانه می‌آید؛ او به همراه برادرم از خانه خارج شده و به سمت جاده حرکت کردند تا خودشان را به سر جاده رسانده و ماشین بگیرند. اما هوا تاریک شده و بیابان‌های اطراف روستا خلوت بود. خاله و شوهرخاله‌ام مادرم را تعقیب کرده و در تاریکی شب با تبر به او حمله کرده بودند.



وقتی شوهرخاله‌ام در حال ضربه‌زدن به مادرم بوده، محمدیوسف جیغ می‌کشیده و به او سنگ می‌زده، اما با دیدن آن صحنه خشن برادرم اینقدر ترسیده که پابه فرار گذاشته و ۵۰ متر دویده بود. همان موقع شوهرخاله‌ام دنبال او دویده و بغلش کرده است. مادرم توسط شوهرخاله‌ام به قتل رسیده بود، اما خاله‌ام محمدیوسف را کشت. آنها همراه خود طناب هم برده و برادرم را خفه کرده بودند. بعد جسد محمدیوسف را با خود به خانه‌شان آورده و داخل چاه خانه انداختند. اما چند روز بعد از ترس پلیس جسد را بیرون کشیده و در همان بیابان‌های محل وقوع قتل، رها کرده بودند. برای همین جسد برادرم دیرتر کشف شد.»



درخواست قصاص متهمان
دختر مقتول در مورد تقاضای اولیای‌دم در این پرونده می‌گوید: «خاله من قبلا سه بار صاحب فرزند شده بود، اما هر سه فرزندش به خاطر قصور او در نگهداری از فرزندانش در سنین زیر یک سال فوت کردند. او مادر و برادرم را بی‌رحمانه به قتل رساند. من نمی‌خواهم و نمی‌توانم به چیزی جز قصاص عاملین جنایت فکر کنم. خاله‌ام که حتما قصاص می‌شود به خاطر قتل برادرم. اما برای قصاص شوهرش به اتهام قتل مادرم باید تفاضل دیه بپردازیم.

 

خانواده ما ضعیف است و نمی‌توانیم این مبلغ را تهیه کنیم، اما من نمی‌خواهم قاتل مادرم آزاد شود برای همین از مردم و مسئولین تقاضای کمک دارم.»

 

منبع : هفت صبح

اشتراک گذاری:
ارسال نظر
پربیننده‌ها پربحث‌ها