پس از قرائت کیفرخواست، پدر مقتول پشت جایگاه ایستاد. پیرمرد با لهجه غلیظ آذری از دادگاه قصاص متهمان را خواستار شد. او گفت: «عروسم، پسرم احمد را با همدستی مهرزاد کشته است. احمد تا حالا به کسی بدی نکرده بود. متهمان باید قصاص شوند.» پسر او به شیشه و تریاک اعتیاد داشت و تحقیقات پلیس نشان میداد او با شلاقی از کابل برق، همسرش را کتک میزد.نیمساعت پس از آغاز جلسه، نوبت به مهرزاد، متهم به قتل رسید. رییس دادگاه، همزمان با ایستادن او پشت جایگاه از مامور زندان خواست تا سوسن را از اتاق بیرون ببرند. قرار بود یک بار دیگر روایت ارتباط نامشروع متهمان، سوزانده شدن بدن مهرزاد به دست مقتول و عملی شدن نقشه قتل برای همه زنده شود. مهرزاد که در هیچ کدام از مراحل تحقیقات به قتل و داشتن ارتباط نامشروع اعتراف نکرده است اینبار نیز همه اتهامات خود را انکار کرد و گفت: «من مدتها قبل از وقوع قتل با احمد - مقتول - قطع رابطه کرده بودم. با این حال زن او - سوسن - مدام مزاحم من میشد و میخواست با من دوست شود اما من اعتنایی به او نمیکردم. تا اینکه آنها یک روز من را به خانه خود کشاندند و گفتند که میخواهند مساله را با حرف حل کنند اما وقتی پیششان رفتم، احمد با چاقو تهدیدم کرد و گفت باید ٣٠ میلیون تومان به او بدهم تا دست از سرم بردارد. من زیر بار نرفتم. او عصبانی شد و از سوسن خواست یک سیخ کباب را داغ کند. آنها من را با تهدید چاقو برهنه کردند و سوسن با همان سیخ، دو قسمت بدنم را سوزاند.» مهرزاد که براساس اعترافات سوسن و مدارک پلیسی به قتل متهم شده است تمام حرفهای سوسن را «دروغ» خواند و ادامه داد: «من هیچکسی را نکشتهام. خودشان سر احمد بلا آوردهاند.»پس از او نوبت به سوسن رسید. نخستینبار دو سال پیش، با اعترافات او پرده از قتل احمد برداشته شد اما زن ٣٤ ساله اینبار حرفهایش را با رد اتهام ارتباط نامشروع آغاز کرد و گفت: «شوهرم از من خواسته بود با مهرزاد ارتباط داشته باشم. او من را طعمه قرار داده بود تا از مهرزاد اخاذی کند. آن روز هم که بدن مهرزاد را سوزاند برای پول بود.»متهم درباره روز حادثه گفت: «آن روز طرفهای ساعت شش صبح از خواب بیدار شدم و به اتاق همسرم رفتم. ناگهان دیدم او خودش را با طناب از پنجره حلقآویز کرده. سریع پایین آوردمش و همسایهها را خبر کردم اما وقتی اورژانس آمد او مرده بود.»
اعترافات سوسن در حالی بود که او نخستینبار ١٥ روز پس از دستگیری به داشتن ارتباط نامشروع با مهرزاد و همکاری در قتل همسرش اعتراف کرده و گفته بود همسرش را به خاطر اینکه سد راه ازدواج آنها شده بود به قتل رساندهاند. این تناقض باعث شد تا قاضی قربانزاده، رییس دادگاه از روی پرونده بخواند. سوسن در آن نوشته بود: «من از سال ٩٠ با مهرزاد ارتباط نامشروع داشتم. شوهرم وقتی از این موضوع باخبر شد با نقشه قبلی مهرزاد را به خانه کشاند. آنجا با تهدید چاقو برهنهاش کرد و بدنش را با سیخ کباب سوزاند و از این کارش فیلم گرفت. یک هفته بعد من پیش مهرزاد رفتم و گفتم شوهرم میخواهد طلاقم بدهد. او پیشنهاد داد حمید را بکشیم تا بتوانیم با هم ازدواج کنیم. روز حادثه یک پودر سفیدرنگ به من داد و گفت در غذای حمید بریزم. همین کار را هم کردم.
حمید با خوردن آن صورتش کبود شد و با حالت بدی به خواب رفت. چند ساعت بعد، مهرزاد آمد و رفت در اتاقی که حمید آنجا افتاده بود. از ترس نفهمیدم چه شد. صبح که از خواب بیدار شدم و به اتاق شوهرم رفتم، جنازه آویزان او از پنجره را دیدم. مهرزاد او را کشته بود.»قاضی از بالای عینک نگاهی به متهم انداخت اما او بار دیگر اتهامات خود را انکار کرد و گفت: «من این حرفها را به اجبار برادرشوهرم زدم. او ١٥ روز پس از قتل به بازداشتگاه آمد و گفت: فیلم سوزانده شدن مهرزاد را دیده و من باید قتل را گردن مهرزاد بیندازم تا او را اعدام کنند. بعد وکیل میگیرند و من را نجات میدهند. من حرفشان را به بازجو گفتم اما آنها زیر قولشان زدند. من نه کسی را کشتهام و نه با کسی ارتباط نامشروع داشتم. حمید خودکشی کرد، درست مثل دو سال پیش که این کار را انجام داد و من جانش را نجات دادم.»با ثبت حرفهای دو متهم، نوبت به علیرضا، پسر ١١ ساله سوسن رسید. مادرش او را ١١ سال پیش به دنیا آورد و حالا امکان دارد سرنوشت پرونده با شهادت او به مرگ همان مادر ختم شود. علیرضا گفت: «روز حادثه میخواستم از غذای بابایم بخورم که مادرم نگذاشت. طرفهای ساعت ٣-٤ نصف شب هم از خواب بیدار شدم بروم پیش بابایم بخوابم که باز هم مادرم نگذاشت. او مدام در پذیرایی راه میرفت و دستانش را میمالید.» پسر ١١ ساله تایید کرد که مهرزاد پیش از این بارها به خانه آنها رفت و آمد داشت و خودش یک بار از لای در دیده بود که او با مادرش ارتباط نامشروع برقرار کرده است. این حرف او با واکنش مادرش روبهرو شد. او با چشمانی پر از اشک گفت: «این حرفها همه دروغ است. پسرم در این دو سال پیش خانواده شوهرم بزرگ شده و این حرفها را آنها در دهان او انداختهاند.»جلسه دادگاه به پایان خود نزدیک میشد که وکیل سوسن پشت جایگاه ایستاد. او تقاضای برائت موکل خود از همکاری در قتل و ارتباط نامشروع را درخواست کرد و گفت: «براساس اعلام نظریه پزشکی قانونی، مرگ به دلیل خفگی ناشی از انسداد مجاری تنفسی بوده و هیچ آثاری از سم در بدن مرحوم دیده نشده است. این موضوع خودکشی احمد را محتمل میسازد.» وکیل مهرزاد نیز او را بیگناه خواند و تقاضای برائت از قتل را تکرار کرد. پس از آن قضات وارد شور شدند تا حکم نهایی را صادر کنند. یکی از آنها میگفت مجرمان حرفهای همهچیز را انکار میکنند.
این خبر مربوط با آبان 1394 بوده و صرفا جهت عبرت آموزی بازنشر شده است.
منبع: روزنامه اعتماد