در نهایت او نیمساعت بعد آمد و چون در مدتی که او را میشناختم اعتمادم را جلب کرده بود از او خواستم به آپارتمانم بیاید و مدرک را از من تحویل بگیرد اما او وقتی وارد آپارتمانم شد، برخلاف آنچه عنوان کرده بود بدون هیچ عجلهای با خونسردی در را بست و روی مبل نشست. تعجب کرده بودم، گفتم مگر عجله نداشتید، گفت برای کار همیشه وقت هست. بعد هم به سمت من آمد با ناراحتی از او خواستم خانهام را ترک کند اما ناگهان به سمتم حمله ور شد و مرا مورد تعرض قرار داد. بعد هم تهدیدم کرد که اگر موضوع را با کسی در میان بگذارم مرا میکشد.پس از اظهارات سمیرا، وی با دستور قضایی به پزشکی قانونی معرفی شد و کارشناسان این سازمان پس از معاینه در گزارشی تعرض به او را تأیید کردند. به این ترتیب سیامک بازداشت شد اما تعرض به سمیرا را انکار کرد.با این حال و از آنجا که مستندات و گزارش پزشکی قانونی با اظهارات سیامک در تناقض بود برای وی کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای جلسه سمیرا به جایگاه رفت و اظهار داشت: باور کنید هیچگاه فکر نمیکردم پشت آن چهره موجه و مؤدب یک آدم بیرحم پنهان شده باشد. آقای قاضی این مرد در شب حادثه با بیرحمی مرا آزار داد و بعد هم جوری تهدیدم کرد که تا صبح از ترس میلرزیدم. من با این نیت که به او کمک کرده باشم نشانی خانهام را به او دادم اما او از اعتماد من سوءاستفاده کرد. سیامک حتی با یکی از همکارانم هم رابطه صمیمانهای برقرار کرده بود که همان شب از ترس اینکه اتفاق مشابهی برای دوستم نیفتد فوری با او تماس گرفتم و گفتم دیگر جواب تلفن سیامک را ندهد.البته ناگفته نماند که یک هفته قبل از این ماجرا هم او به دفتر ما آمد و از من درخواست پول نقد کرد و مدعی شد سقف برداشتهایش پر شده و پولم را ۲۴ ساعت بعد پس میدهد اما نداد و فقط از اعتمادم سوءاستفاده کرد. او زندگیام را نابود کرد و باعث شد خانوادهام طردم کنند. حالا هم من برای او اشد مجازات میخواهم و حاضر به گذشت هم نیستم.
سپس سیامک به جایگاه رفت و با تکرار اظهاراتش مدعی شد سمیرا را آزار نداده و او دروغ میگوید.در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود، گزارش پلیس و پزشکی قانونی و تحقیقات به عمل آمده متهم را به اعدام محکوم کردند.