آخرین اخبار
۱۳ آذر ۱۴۰۳ - ۱۴:۰۵
ناگفته های تازه از قتل پسر جوان در پارک کوهستان تهران
بازدید:۲۱۱۷
صد آنلاین | مرد جوان که متهم به قتل پسری در پارک کوهستان تهران است، در جلسه دادگاه مدعی شد به خاطر دوستش قتل را گردن گرفته و قاتل نیست.
کد خبر : ۱۲۹۹۹۳

به گزارش صد آنلاین، تحقیقات جنایی دراین پرونده ازبیست‌وپنجم اردیبهشت امسال و با انتقال پیکرغرق درخون پسر ۲۷ساله‌ای به‌نام پرهام به بیمارستان الغدیر تهران آغاز شد.

 

 

 تلاش پزشکان برای نجات جان او آغاز اما به‌خاطر اصابت چاقو به سینه‌اش جان‌باخت. تیم جنایی با مرگ پرهام وارد عمل شد و به تحقیق از دوستان او پرداخت. با بررسی‌های به‌عمل‌آمده مشخص گردید پسر جوان در یک درگیری دسته‌جمعی در ورودی پارک پرندگان زخمی شده بود.شاهدان گفتند یک گروه ۶ ــ ۵نفره با یک گروه سه‌نفره درگیر شدند و دلیل شروع درگیری هم این بود که یکی از آن سه نفر به یکی از افراد گروه دیگر پس‌گردنی زده بود. به همین دلیل دو گروه با هم درگیر شدند.بررسی‌های بعدی و بازبینی دوربین‌های مداربسته حکایت از آن داشت که متهمان پس از درگیری خونین سوار یک خودروی پرشیا شده‌ و از صحنه درگیری گریخته‌اند.بازپرس جنایی دستور توقیف خودرو را صادر کرد و در نهایت متهمان فراری درحالی‌که خیلی از باغ پرندگان دور نشده بودند، دستگیر شدند.

 

 

ابراهیم ۳۰ساله بعد از یک ماه سکوت به قتل اعتراف کرد و گفت: صاحبکارم به‌نام آرمان و دوستانش به پارک جنگلی کوهستان رفته بودند. او با من و چهار کارگر کارگاه مبل‌سازی تماس‌گرفت و مدعی گردید با چند پسر مست درگیر شده و خواست خود را به ورودی پارک پرندگان برسانیم. در آنجا دعوا بالاگرفت و من با چاقو ضربه‌ای به سینه پرهام زدم ولی قصدم کشتن او نبود. پس از اعتراف به این قتل و بازسازی صحنه، پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. متهم در شعبه دوم پای میز محاکمه قرار گرفت. در این جلسه اولیای دم برای قاتل پسرشان درخواست قصاص کردند. پدر مقتول گفت: پسرم به‌خاطر کل‌کل ساده کشته شد. از خون او گذشت نمی‌کنم و برای قاتلش قصاص می‌خواهم. درادامه ابراهیم درجایگاه متهم ایستاد و با رد اتهامش گفت:صاحبکارم آن‌شب با ما تماس‌گرفت و به محل درگیری رفتیم. نمی‌دانستیم برای چه دو طرف با هم درگیر‌شده‌اند.من یک سیخ کباب در دست داشتم و چاقویی نداشتم. دوستم پدرام چاقو در دست داشت و آن را در سینه پرهام فروکرد. در پلیس آگاهی خواست به خاطر زن و بچه‌اش قتل را گردن بگیرم‌. تحت تاثیر حرف‌هایش قبول کردم، اما الان پشیمانم و حقیقت را می‌گویم. من و پرهام حتی با هم رودررو نشدیم و وقتی متوجه زخمی‌شدنش شدم او را به بیمارستان رساندم. حرف‌های دوستم روی روانم تاثیر گذاشت و مرامی، قتل را قبول‌کردم. پس از ادعای جدید متهم به قتل، قضات وارد شور شدند و در نهایت پرونده را برای بررسی این ادعا به دادسرا بازگرداندند.

منبع : حادثه 24

اشتراک گذاری:
ارسال نظر
پربیننده‌ها پربحث‌ها