به گزارش صد آنلاین، این زن از دلایلش برای جدایی میگوید.
*سالهای زیادی با همسرت زندگی کردی. چرا دچار اختلاف شدهاید؟
همسرم مرد خوبی است اما دخالتهای مادرشوهرم باعث شد زندگی ما نابود شود.
*چطور با همسرت آشنا شدی؟
در یک دورهمی با هم آشنا شدیم و بعد از مدتی ازدواج کردیم. هر دو ما از خانوادههایی با سطح متوسط بودیم. پدرانمان کارمند بودند و زندگی چندان مرفهی داشتیم به همین خاطر هم خودمان روی پای خودمان بزرگ شدیم. من فکر میکردم این خودساختگی باعث میشود که زندگی خوبی داشته باشیم اما اشتباه میکردم.
*چطور شد که با همسرت دچار اختلاف شدی؟
من و همسرم با هم کار میکردیم و پولهایمان را پس انداز میکردیم تا بتوانیم خانه بخریم. یک سال قبل بالاخره با همه پسانداز و چندین وام توانستیم خانه بخریم. خانهای بسیار کوچک خریدیم. قرار بود خانه به نام هردوی ما باشد. من هم به شوهرم اعتماد داشتم. فکر میکردم کارهای خرید خانه که تمام شد سه دانگ آن را به نام من میزند اما در کمال تعجب متوجه شدم که همسرم خانه را به نام مادرشوهرم زده است. آنقدر این کارش برایم گران تمام شد که تصمیم گرفتم از او جدا شوم.
*چرا شوهرت چنین کاری کرد؟
میگفت مادرم در زندگی چیزی نداشته و پدرم هم هیچ وقت چیزی به او نداده است. مادرم دلش میخواست چیزی به نامش باشد و من هم خانه خودمان را به نامش کردم. من از این کار شوهرم بسیار ناراخت شدم. شوهرم میگفت مادرم که ما را از خانه بیرون نمیکند ولی مساله من این نبود. مساله من حتی خانه هم نبود.
*پس مساله چه بود؟
توهینی که شوهرم به من کرد. او به من دروغ گفته و همه اموالم را از دستم درآورده بود. من هم درخواست طلاق دادم.
*مهریه هم میخواهی؟
بله درخواست مهریه هم کردهام. حالا که قرار است برای 10 سال قسط بدهم شوهرم هم باید قسط بدهد و مهریهام را بپردازد. اصلا اجاره نمیدهم چنین ظلمی به من بشود.
*چرا بچه ندارید؟
تصمیم داشتیم بعد از اینکه خانه خریدیم بچهدار شویم که این اتفاق افتاد و من تصمیم به طلاق گرفتم.
*نظر همسرت چیست ؟
برای او چیزی مهمتر از جلب نظر مادرش وجود ندارد، اما دیگر برای من چیزی مهم نیست. فقط درخواست طلاق دارم./ منبع : سایت جنایی